توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وحی و قران
تسنیم
2013_04_19, 08:57 PM
وحي ، اعلامي سريع و پنهان است ، خواه به اشارت باشد يا صداي پنهان يا نوشتن در نهان ، و هر آنچه را با سرعتي برق آسا به ديگري القا كني تا آن را بفهمد ، وحي ميباشد .
شاعر چنين گفته :
نظرت إليها نظرةً فتحيّرت
دقائق فكري في بديع صفاتها
فأوحي إليها الطرف أنّي اُحبّها
فأثّر ذاك الوحيُ في وجَناتها
با نگاهي كه بر وي افكندم فكر نكته بينم در صفات بديع او در حيرت ماند ، پس گوشه چشمم به او پيام داد كه دوستش دارم ، و آثار آن پيام ، در گونه هاي وي نمايان گرديد .
خداوند درباره زكرياعليه السلام فرمود : «فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُواْ بُكْرَةً وَ عَشِيًّا ؛ پس ، از محراب بر قوم خويش درآمد و ايشان را به اشارت آگاه گردانيد كه روز و شب به نيايش بپردازيد» .(143) يعني به شيوه رمز و اشارت ، به آنان اشاره نمود .
تسنیم
2013_04_19, 08:57 PM
راغب ميگويد : «وحي در اصل ، اشاره سريع است ، و بدين جهت كه سرعت را در بردارد ، گفته ميشود : «امر وحي» يعني پديدهاي سريع . و اين ، گاه با سخن به شكل رمز و كنايه است ، و گاه با صدايي بدون تركيب و ديگر گاه با اشاره به وسيله برخي از اعضا و با نوشتن» .
ابن فارس ميگويد : «و ، ح ، ي» اصلي است كه بر القاي نهاني دانشي يا غير آن به ديگري دلالت دارد . بنابراين ، وحي ، به معني اشاره ، به معني كتاب و نامه ، و به مفهوم هر آن چيزي است كه به ديگري القا كني تا بدان آگاه گردد .
شايد تعميم در مفهوم وحي - نزد ابن فارس - در اصل وضع اين واژه بوده ، ولي كاربرد آن ، در چيزي است كه پنهاني باشد .
ابو اسحاق ميگويد : اصل وحي در لغت ، اعلامي در نهان است ، از اين روي الهام را وحي نامند .
تسنیم
2013_04_19, 08:58 PM
ابن بّري نيز گفته : «وحي اليه واَوْحي» يعني : با او سخني گفت كه از غير او پنهان ميكرد . و «وحي و اوحي» يعني : اشاره كرد . شاعر چنين گفته :
فأوحي إلينا و الأنامل رسُلها
به ما پيام فرستاد در حالي كه انگشتان ، پيام آور او بودند يعني با انگشتانش اشاره كرد . و شايد «نهان بودن» در مفهوم وحي ، از جهت در نظر گرفتن «سرعت» در مفهوم آن بوده است ، چه ، اشاره سريع به طور طبيعي بر غير فردي كه بدو اشاره شده ، پنهان ميماند . گفته ميشود : «موتٌ وحيٌ» يعني : مرگي سريع . و از همين باب است : «الوحا الوحا» يعني : فوراً فوراً كه به هنگام تعجيل گفته ميشود . و از همين معنا است حديث : «ان كانت خيراً فتوحّه : اگر خير است ، بدان سرعت بگير» . ابن اثير ميگويد : هاء [در توحّه] براي سكت است
تسنیم
2013_04_19, 08:59 PM
زمخشري ميگويد : «اَوحي اليه» و «اومي [ : اشاره كرد]» به يك معنا هستند . و «وحيت اليه» و «اوحيت» زماني گفته ميشود كه با او سخن بگويي و از غير او پنهان داري ، و «توحّي» يعني : سرعت گرفت . اعشي چنين سروده :
مثل ريح المسك ذاك ريحُها
صبّها الساقي إذا قيل : تَوَح
بوي او ، چونان رايحه مشك است كه ساقي آن را فرو ريخت ، آن زمان كه گفته شد : سرعت بگير .
تسنیم
2013_04_19, 08:59 PM
وحي در قرآن
قرآن آن را در چهار معنا به كار برده است :
1 - همان معني لغوي يعني اشاره پنهان ، كه در آيه ياد شده از سوره مريم گذشت .
2 - نيروي ثابت غريزي و فطري ، كه عبارت است از آفرينشي طبيعي كه در نهاد اشياء به وديعت نهاده شده است . در اين كاربرد ، اعلام با گفتار براي اعلام ذاتي استعاره شده و وجه اشتراك اين دو ، چگونگي القا و دريافت ميباشد .
بنابراين ، از اين روي كه وحي ، اعلامي نهاني است ، استعاره آن براي هر گونه احساس دروني فطري مناسبت دارد . اين سخن خداوند ، از همين معنا است : «وَ أَوْحَي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ * ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّمَرَ اتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاً ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل وحي [الهام غريزي] كرد كه از پارهاي كوهها و از برخي درختان و از آنچه داربست ميكنند ، خانههايي براي خود بساز ، سپس از همه ميوهها بخور ، و راههاي پروردگارت را به راحتي بپوي . زنبور عسل ، براساس فطرت خود ، راه ميپيمايد و از درون غريزه خود ، الهام ميگيرد ، در برابر غريزه كار منظم كه در وي به وديعت نهاده شده رام است ، و بدين جهت از آن شيوه ، منحرف نميگردد» .همچنين در اين سخن خداوند نيز وحي به همين معنا است : «وَ أَوْحَي فِي كُلِّ سَمَآءٍ أَمْرَهَا ؛ و در هر آسماني كار [مربوط به] آن را وحي فرمود» . اَوحي در اين جا يعني : اندازه گرفت . عجاج ، همين معنا را در سخن خود ، از قرآن الهام گرفت :
وحي لها القرار فاستقرّت
وشدّها بالراسيات الثُبَّتِ
تسنیم
2013_04_19, 09:00 PM
[خداوند] به آن [ : زمين] وحي كرد كه آرام گيرد ، پس آرام گرفت ، و آن را با كوههاي پابرجا ، استوار نمود .
3 - الهام دروني ، و آن ، نوعي احساس دروني است كه آدمي دريافت ميدارد و گاه منشأ آن نيز بر وي پوشيده ميماند ، آن سان كه گاه آن را الهامي از سوي خداوند و ديگرگاه از جانب غير خدا ميپندارد .
اين معنا ، همان چيزي است كه نزد روان كاوان به پديده «تلپاتي» ( : القاي انديشه ها از راه دور) معروف است و آن ، خطور دروني و لحظهاي است كه منشأ آن مشخص نيست . گفتهاند : تلپاتي ، انديشهاي است كه از ذهن شخصي به ذهن شخصي ديگر منتقل ميگردد در حالي كه مسافت زيادي بين آن دو وجود دارد ، و يا القايي روحي از سوي ارواح والا يا پست .(152) و گفته شده : اين پديده ، انديشهاي رحماني است كه فرشتگان آن را الهام ميكنند و آن را در دل فردي كه خداوند اراده هدايت او را دارد ، ميدمند ، يا وسوسهاي شيطاني كه ابليسهاي جن ، آن را به هدف گمراهي فرد ، به وي القا مينمايند .
تسنیم
2013_04_19, 09:00 PM
از الهام رحماني ، اين سخن خداوند است : «وَأَوْحَيْنَآ إِلَي أُمِّ مُوسَي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَ لَا تَخَافِي وَ لَا تَحْزَنِي إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَيْكِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ؛ و به مادر موسي وحي كرديم كه: «او را شير ده ، و چون بر او بيمناك شدي او را در نيل بينداز ، و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو باز ميگردانيم و از پيامبرانش قرار ميدهيم .
ازهري گويد : وحي در اين جا ، القاي خداوند در دل اوست . و آن چه پس از اين آمده ، - و خدا داناتر است - دلالت دارد كه اين وحي ، وحيي از سوي خداوند به هدف اعلام است ، چه ، خداوند [بازگشت فرزندش را] براي او ضمانت نمود : «انا رادّوه اليك : بي ترديد ما او را به تو باز ميگردانيم» . و گفته شده : معني وحي در اين جا ، الهام است . وي ادامه ميدهد : امكان دارد كه خداوند به دل او القا مينمايد كه فرزندش به وي باز گردانده خواهد شد و او نيز به پيامبري خواهد رسيد . ليك در مورد مفهوم وحي در اين جا ، «اعلام» روشنتر است .
تسنیم
2013_04_19, 09:01 PM
شيخ مفيد در كتاب خود : «اوائل المقالات» وحي را در اين جا به معني اعلام پنهاني گرفته است ، ولي در كتاب ديگرش «تصحيح الاعتقاد» آن را به معني رؤيا يا سخني كه مادر موسي در خواب شنيده قرار داده و در توضيح معني وحي چنين گفته : اصل وحي ، سخن نهاني است ، سپس گاه بر هر چيزي اطلاق ميگردد كه فهماندن آن به مخاطب به صورت رازآلود و پنهان از ديگران مراد است .
و اما تعبير نمودن به «وحي» از وسوسه هاي شيطان و آراستن انديشه هاي پليد و فساد توسط او ، در اين سخن خداوند متعال آمده است : «وَكَذَ الِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيّ عَدُوًّا شَيَطِينَ الْإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا ؛ و بدين گونه براي هر پيامبري دشمني از شيطانهاي انس و جن برگماشتيم . بعضي از آنها به بعضي ، براي فريب [يكديگر ، ]سخنان آراسته القا ميكنند» .
نيز فرمود : «وَإِنَّ الشَّيَطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَدِلُوكُمْ ؛ و در حقيقت ، شيطانها به دوستان خود وسوسه ميكنند تا با شما ستيزه نمايند» .
اين آيه را آيات بعدي تفسير ميكند : «مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الْخَنَّاسِ * الَّذِي يُوَسْوِسُ فِي صُدُورِ النَّاسِ * مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ ؛ از شرّ وسوسه گر نهاني ، آن كس كه در سينههاي مردم وسوسه ميكند ، چه از جنّ و [چه از] انس» .
چنان كه تعبير به «وحي» از آن چه خداوند از فرمان خود به فرشتگان القا ميكند تا آن را فوراً انجام دهند نيز ، در اين سخن خداوند آمده است : «إِذْ يُوحِي رَبُّكَ إِلَي الْمَلَآئِكَةِ أَنِّي مَعَكُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِينَ آمَنُواْ ؛ هنگامي كه پروردگارت به فرشتگان وحي ميكرد كه من با شما هستم ، پس كساني را كه ايمان آوردهاند ثابت قدم بداريد»
تسنیم
2013_04_19, 09:01 PM
و اما تعبير به وحي از آنچه خداوند با واسطه فرشتهاي يا بدون واسطه به هدف رساندن رسالت الهي ، به پيامبري از پيامبران خود القا ميكند ، معني چهارمي است كه قرآن آن را به كار برده و اين موضوع بحث ما در فصل بعدي است .
وحي رسالي
«وحي رسالي» معني چهارمي است كه قرآن در بيش از هفتاد مورد آن را به كار برده و از قرآن نيز ، به وحيي تعبير فرموده كه بر پيامبرصلي الله عليه وآله القا شد : «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَص بِمَآ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ ؛ ما نيكوترين سرگذشتها را به موجب اين قرآن كه به تو وحي كرديم ، بر تو حكايت ميكنيم» .
وَ كَذَ الِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا ؛ و بدين گونه قرآني عربي به سوي تو وحي كرديم تا [مردمِ] مكّه و كساني را كه پيرامون آنند هشدار دهي» .
«اتْلُ مَآ أُوحِي إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ ؛ آنچه از كتاب كه به تو وحي شده است تلاوت كن» .
تسنیم
2013_04_19, 09:02 PM
و اما تعبير به وحي از آنچه خداوند با واسطه فرشتهاي يا بدون واسطه به هدف رساندن رسالت الهي ، به پيامبري از پيامبران خود القا ميكند ، معني چهارمي است كه قرآن آن را به كار برده و اين موضوع بحث ما در فصل بعدي است .
وحي رسالي
«وحي رسالي» معني چهارمي است كه قرآن در بيش از هفتاد مورد آن را به كار برده و از قرآن نيز ، به وحيي تعبير فرموده كه بر پيامبرصلي الله عليه وآله القا شد : «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَص بِمَآ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ ؛ ما نيكوترين سرگذشتها را به موجب اين قرآن كه به تو وحي كرديم ، بر تو حكايت ميكنيم» .
وَ كَذَ الِكَ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لِّتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَ مَنْ حَوْلَهَا ؛ و بدين گونه قرآني عربي به سوي تو وحي كرديم تا [مردمِ] مكّه و كساني را كه پيرامون آنند هشدار دهي» .
«اتْلُ مَآ أُوحِي إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ ؛ آنچه از كتاب كه به تو وحي شده است تلاوت كن» .
تسنیم
2013_04_19, 09:03 PM
«إِنَّآ أَوْحَيْنَآ إِلَيْكَ كَمَآ أَوْحَيْنَآ إِلَي نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَآ إِلَي إِبْرَ اهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَي وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَنَ وَآتَيْنَا دَاوُدَ زَبُورًا * وَرُسُلاً قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَيْكَ مِن قَبْلُ وَرُسُلاً لَّمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَيْكَ وَكَلَّمَ اللَّهُ مُوسَي تَكْلِيمًا * رُّسُلاً مُّبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَي اللَّهِ حُجَّةُ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا * لَّكِنِ اللَّهُ يَشْهَدُ بِمَآ أَنزَلَ إِلَيْكَ أَنزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَالْمَلَآئِكَةُ يَشْهَدُونَ وَكَفَي بِاللَّهِ شَهِيدًا * إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ وَصَدُّواْ عَن سَبِيلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّواْ ضَلَلَا بَعِيدًا
؛ ما هم چنان كه به نوح و پيامبران بعد از او ، وحي كرديم ، به تو [نيز ]وحي كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز ]وحي نموديم ، و به داوود زبور بخشيديم . و پيامبراني [را فرستاديم ]كه در حقيقت [ماجراي] آنان را پيشتر بر تو بازگو نموديم و پيامبراني [را نيز برانگيختهايم] كه [سرگذشتِ] ايشان را بر تو بازگو نكردهايم . و خدا با موسي آشكارا سخن گفت . پيامبراني كه بشارتگر و هشدار دهنده بودند ، تا براي مردم ، پس از [فرستادن ]پيامبران ، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتي نباشد ، و خدا توانا و سنجيده كار است . ليك خدا به [حقانيّت] آن چه بر تو نازل كرده است گواهي ميدهد . [او] آن را به علم خويش نازل كرده است و فرشتگان [نيز ]گواهي ميدهند . و كافي است خدا گواه باشد . بي ترديد ، كساني كه كفر ورزيدند و [مردم را] از راه خدا باز داشتند ، در گمراهي دوري گرفتار شده اند
تسنیم
2013_04_19, 09:03 PM
وحي رسالي ، با مفهوم لغوي آن ، تفاوت زيادي ندارد . چه ، اين گونه از وحي نيز ، اعلامي نهايي و ارتباطي غيبي بين خداوند و فرستاده او است و به سه شكل ، تحقق مييابد
چنان كه در اين آيه كريمه آمده است : «وَ مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَآي حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِي بِإِذْنِهِ مَا يَشَآءُ إِنَّهُ عَلِي حَكِيمٌ ؛ و هيچ بشري را نسزد كه خدا با او سخن گويد جز [از راه ]وحي يا از فراسوي حجابي ، يا فرستادهاي بفرستد و به اذن او هر چه بخواهد وحي نمايد . آري ، اوست بلندمرتبه سنجيده كار
بر اين اساس ، صورت نخست ، القا نمودن در دل و دميدن در قلب است . صورت دوم ، سخن گفتن از پس پرده با ايجاد صوت در فضا ، آن سان كه به گوش پيامبرصلي الله عليه وآله برسد و گوينده خود ديده نشود .
بدين جهت به كسي كه از پس پرده سخن ميگويد تشبيه شده است ، و سوم : فرستادن فرشته وحي ، تا آن را به پيامبر رساند ، به صورتي كه يا آشكارا او را ببيند ، و يا او را مشاهده نكند ولي به رسالت او گوش فرا دهد .
بنابراين ، تمايز وحي رسالي از ساير وحيهاي معروف ، منشأ غيبي آن است كه با ماوراي جهان ماده ارتباط برقرار ميكند . پس اين نوع وحي نمودن از جهان بالا است ، و همين مسأله ، كساني را كه تمايل به پذيرش فراتر از اين احساس مادي ندارند وادار نمود راه انكار را بر وحي رسالي بگشايند يا آن را به دريافت دروني ناشي از نبوغ يابنده آن ، توجيه نمايند
برگرفته از:سایت ایت الله معرفت
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.