PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موضعگيريهايى كه ماءمون انتظار نداشت



عتیق
2014_01_01, 06:30 PM
موضعگيريهايى كه ماءمون انتظار نداشت
امـام رضـا(ع ) بـه صـور گـوناگونى براى روبرو شدن با توطئه هاى ماءمون اتخاذ موضع كرد كه ماءمون آنها را قبلا به حساب نياورده بود.

نخستين موضعگيرى
امـام تـا وقـتـى كـه در مـديـنـه بـود از پـذيـرفـتـن پـيـشنهاد ماءمون خوددارى كرد و آنقدر سـرسـختى نشان داد تا بر همگان معلوم بدارد كه ماءمون به هيچ قيمتى از او دست بردار نـمـى بـاشـد. حتى برخى از متون تاريخى به اين نكته اشاره كرده اند كه دعوت امام از مدينه به مرو با اختيار خود او صورت نگرفت و اجبار محض بود.
اتخاذ چنين موضع سرسختانه اى براى آن بود كه ماءمون بداند كه امام دستخوش نيرنگ وى قـرار نـمـى گيرد و بخوبى به توطئه ها و هدفهاى پنهانيش آگاهى دارد.. تازه با اين شيوه امام توانسته بود شك مردم را نيز پيرامون آن رويداد برانگيزد.

موضعگيرى دوم
بـرغـم آنـكـه مـاءمـون از امـام خـواسـته بود كه از خانواده اش هر كه را كه مى خواهد همراه خـويـش بـه مـرو بـياورد، ولى امام با خود هيچكس حتى فرزندش جواد(ع ) را هم نياورد. در حـالى كـه آن يـك سـفر كوتاه نبود، سفر ماءموريتى بس بزرگ و طولانى بود كه بايد امام طبق گفته ماءمون رهبرى امت اسلامى را به دست بگيرد. امام حتى مى دانست كه از آن سفر برايش بازگشتى وجود ندارد.

موضعگيرى سوم
قضاياى اعجاب انگيزى از رفتار امام در طول مسافرتش به سوى مرو، رخ داد كه ((رجاء بـن ابـى ضـحـاك ))((1)) شاهد همه آن قضايا بود. اين مرد چنان به وصف آنـهـا پـرداخـتـه بـود كـه سـرانـجـام مـاءمـون مـجـبـور گـشـت بـه بـهـانـه آنـكـه بـايـد فـضـايـل امام را خود بازگو كند، زبان رجاء را ببندد((2)). اما هرگز كسى نـشـنـيـد كـه مـاءمـون ولو يـك بـار قضاياى راه مرو را بازگو كند. رجاء نيز در اين باره هـرگـز سـخنى نگفت مگر پس از زمانى كه احساس خطر براى ماءمون بكلى برطرف شده بود.




1- مراجعه شود به : بحار / 49 / از ص 91 تا 95 ـ عيون اخبار الرضا / 2 / ص 181 ببعد. اين گفته چنان معروف است كه ما نيازى به ذكر مدارك بسيار نمى بينيم .
2- بحار / 49 / ص 95 ـ عيون اخبار الرضا / 2 / ص 183.

عتیق
2014_01_01, 06:31 PM
موضعگيرى چهارم
در ايستگاه نيشابور، امام با نماياندن چهره محبوبش براى دهها و بلكه صدها هزار تن از مردم استقبال كننده ، روايت زير را خواند:

((كـلمـه تـوحيد (لااله الاالله ) دژ منست ، پس هر كس به دژ من ورود كند از كيفرم مصون مى ماند))
در آن روز اين حديث را حدود بيست هزار نفر به محض شنيدن از زبان امام نوشتند و اين رقم با توجه به كم بودن تعداد با سوادان در آن ايام ، بسيار اعجاب انگيز مى نمايد.
جـالب تـوجـه آنـكـه مـى بـيـنـيـم امـام در آن شـرايـط هـرگـز مـسـايـل فـرعـى ديـن و زنـدگـى مـردم را عـنـوان نـكـرد. از نـمـاز و روزه و از ايـن قـبيل مطالب چيزى را گفتنى نديد و نه مردم را به زهد در دنيا و آخرتسازى تشويق كرد. امـام حـتـى از آن مـوقـعـيت شگرف براى تبليغ به نفع شخص خويش نيز سود نجست و با آنـكـه داشـت بـه يـك سـفـر سـيـاسـى بـه مـرو مـى رفـت هـرگـز مسايل سياسى يا شخصى خويش را با مردم در ميان ننهاد.
بجاى همه اينها، امام به عنوان رهبر حقيقى مردم توجه همگان را به مساءله اى معطوف نمود كه مهمترين مسايل در زندگى حال و آينده شان به شمار مى رفت .
آرى ، امـام در آن شـرايـط حساس فقط بحث ((توحيد)) را پيش كشيد، چه توحيد پايه هر زنـدگـى بـا فـضـيـلتى است كه ملتها به كمك آن از هر نگونبختى و رنجى ، رهايى مى يابند. اگر انسان توحيد را در زندگى خويش گم كند همه چيز را از كف باخته است .


زندگي سياسي هشتمين امام عليه السلام