PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانش بيكران



گل مريم
2013_12_30, 07:46 PM
besm5



امام مجتبى علیه السلام از خاندانى است كه علم آنان اكتسابى نيست بلكه موهبتى از جانب حق تعالى است .
از ايـن رو شـرط سنى در آنان لحاظ نمى شود و هر گاه نيازمند به دانستن چيزى باشند از آن آگاه خواهند شد.

داستانهايى از كودكى آن حضرت در اظهار علوم ثبت و ضبط است كه ايـن مـخـتـصـر را گـنجايش آنها نيست . خبر دادن از انگيزه آمدن اعرابى نزد پيامبر و شرح سـفـر او، پـاسـخ بـه مـسـائل قـيـصـر روم ، پـاسـخ بـه مـسـائل خضر، برخى از داوريها در حيات پدر، بحثهاى گوناگون تفسيرى و بيان مفاهيم اخـلاقـى ((تحف العقول 228، بحارالانوار 78 / 101، حلية الابرار 1/500ـ 518.)) ، تـعـليـم وضو در كودكى به پيرمرد، همه و همه نشانگر علم و آگاهى بى پايان او در كودكى و بزرگسالى است .

در كـودكـى در مـحـضـر پـيـامبر صلّى اللّه عليه و آله حاضر مى شد، آياتى را كه تازه نـازل شده بود و پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر مردم مى خواند مى شنيد و حفظ مى كرد و به خانه آمده ، براى مادر باز مى گفت ....

حضور ذهن و حاضر جوابى از نشانه هاى بارز علم الهى آن حضرت بود. اينك چند نمونه :

گل مريم
2013_12_30, 07:48 PM
1) روزى مـعـاويـه از او خـواسـت كـه مـنـبـر بـرود و بـا مـردم سـخن گويد، شايد در ضمن سـخنرانى ضعف بيان او بر مردم آشكار شود و ارزش ‍ او را بكاهد. امام به منبر رفت و داد سـخـن بداد. و به معرفى شخصيت معنوى و الهى خود پرداخت ، تا آنكه معاويه سراسيمه شد و گفت :

ابا محمد، دست از اين سخنان بدار، براى ما از خرما بگو!
امام با حضور ذهن و عـلم وسـيـعـى كـه داشـت ، سخن را بريد و فرمود:
((باد در آن مى دمد و بزرگش مى كند، گـرما آن را مى پزد، و هواى خنك شب آن را سرد و خوش طعم مى سازد.))
سپس بلافاصله به سخن گذشته خود ادامه داد و به معرفى خويش پرداخت .

2) مـردى از ابوبكر سؤ الى كرد كه وى در پاسخ آن درماند. او را به عمر حواله كرد و او بـه عـبـدالرحـمـن ، و چـون هر سه عاجز شدند او را نزد على عليه السلام فرستادند و حـضـرتـش او را بـه امـام حـسـن عـليـه السـلام راهـنـمـايـى كـرد. سـؤ ال ايـن بـود: مـن در حـال احـرام چـنـد عـدد تخم شتر مرغ را پخته و خورده ام ، كفاره من چيست ((زيـرا صـيـد حـيـوانـات خـشـكـى در حال احرام ممنوع است و كفاره دارد.)) ؟

امـام فـرمود: آيا تو را شتر هست ؟ گفت : آرى . فرمود: به تعداد تخمهايى كه مصرف كرده اى شتران نر و ماده را به جفت گيرى وادار، آنچه از آنها زاده شـد بـه خـانـه خدا اهدا كن .
اميرمؤ منان عليه السلام براى آزمايش پرسيد: برخى از شـتـران مـاده فـرزنـدان خـود را نـاتـمـام مـى انـدازنـد و بـرخـى از اول نـطـفـه آنـهـا بـسـتـه نـمـى شـود! امـام حـسـن عـليـه السـلام فـرمـود: ايـن احـتـمال درباره تخم هاى شتر مرغ هم مى رود، زيرا ممكن است برخى از آنها فاسد بوده و داراى نـطـفـه اى نـباشد! در اينجا صدايى برخاست كه : اى مردم ، آن كسى كه اين حكم را به اين نوجوان فهماند همان خدايى است كه در آن داورى كه براى سليمان و داود پيش آمد حكم را به سليمان فهماند((اشاره به آيه 78 و 79 از سوره انبياء: و داود و سليمن اذ يحكمان فى الحـرث اذ نـفـشـت فـيـه غـنـم القـوم و كـنـا لحـكـمـهـم شـاهـديـن (78) ففهمنا سليمن و كـلا ءاتـيـنـا حـكـمـا و عـلمـا و سـخـرنـا مـع داود الجبال يسبحن والطيرو كنا فعلين (79).))

گل مريم
2013_12_30, 07:52 PM
3) روزى امـام حـسن عليه السلام با عبداللّه بن عباس بر سر سفره اى غذا مى خوردند كه مـلخى در سفره افتاد.
ابن عباس گفت : بر بال اين ملخ چه نوشته ؟
فرمود: نوشته است : منم خداى يكتا كه جز من خدايى نيست . گاهى ملخ را سراغ مردمانى گرسنه مى فرستم تا خود را سير كنند، گاهى ملخ را سراغ مردمانى گرسنه مى فرستم تا خود را سير كنند، و گاه آن را به نشانه عذاب بر سفره كسانى مى فرستم تا غذاى آنها را بخورد (يا زراعت آنـها را از بين ببرد).
ابن عباس ‍ برخاست و سر امام را بوسيد و گفت : اين از اسرار علوم است .(( مراد از نوشته شدن بر بال ملخ نوشتن تكوينى است ، يعنى ماءموريت ملخ اين است .))

4) روزى آن حـضـرت سـوار بـر مـركـب ، بـا شـكـوه و جـلالى خـاص از راهى مى گذشت . پـيـرمردى يهودى با سر و وضعى نامناسب و چهره اى سوخته و حالى فلك زده راه را بر او گـرفـت و گـفـت : مـرا انـصـاف ده .
فـرمود: در چه چيزى ؟
گفت : مگر جد شما نفرموده : ((دنـيـا زنـدان مؤ من و بهشت كافر است ))؟ پس چرا درباره من و شما چنين نيست ؟!
فرمود: چـرا، چـنـيـن است . زيرا اين حال و وضع من نسبت به نعمتهايى كه خداوند در آخرت برايم مـهـيـا كـرده دوزخـى بـيـش نـيست . و اين حال و وضع تو نسبت به عذابهايى كه خداوند در آخرت براى و فراهم ديده براى تو بهشت است .

ايـنـهـا چـنـد نـمونه بود تا اين كتاب از اين فصل خالى نباشد، و گرنه درياى علم او را چگونه درياى علم او را چگونه مى توان با پيمانه پيمود؟!



حسن بن علي عليهما السلام بيدارترين سردار
حسين استاد ولى
سایت دوران