توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روشها و سبکهاي ترجمه قرآن
تسنیم
2013_04_19, 08:02 PM
1-مقدمه:
ترجمه متون مذهبي از ديرباز رونق داشته و پيروان مذاهب مختلف از آن به عنوان وسيلهاي براي انتشار آراء و عقايد مکتبشان استفاده مينمودهاند. ترجمه کتب آسماني نيز به همين دليل به رغم موانع موجود بر سر راه آن، سرانجام جايگاهي يافته است. بيشتر بحث بر سر آن بود که مبادا با ترجمه کتب آسماني از قداست آنها کاسته شود ولي امروز بحث بر سر اين است که تا چه اندازه، ميتوان کلام الهي را به طور صحيح ترجمه نمود و عملاً به برگرداني دقيق دست يافت.
متون مذهبي، بخصوص کتب آسماني را نميتوان جداي از قوانين و ضوابط حاکم بر فرآيند کلام اينگونه متون بررسي کرد. در ميان کتب آسماني، قرآن کريم داراي آنچنان ايجاز، اعجاز معنوي و لفظي، بلاغت و شيوايي است که آن را از ساير کتب آسماني متمايز ميسازد. بگونهاي که بنا بر نص قرآن هيچ کس را ياراي تحدي بر آن نيست ولي اين کتاب در اوج استواري و بلاغت کلام براي هدايت و راهنمايي مخاطبان خود نازل شده است. اگر چه مخاطبان آن محدوده به دوره و زمان خاصي نيستند.
تسنیم
2013_04_19, 08:06 PM
مسلماناني که در زمان حيات پيامبر اکرم زندگي ميکردند. آن اندازه که امروز يک عرب زبان ( با تکيه صرف بر دانش زباني) در فهم و درک قرآن دارد، دشواري نداشتهاند، درک مسلمانان مرهون عوامل صرفاً زبان نبوده است. آنان با وقوف بر شأن نزول آيات، شرايط محيط، روابط اجتماعي و فرهنگي جامعه عرب، آشنايي با مذاهب قبل از اسلام نظير مسيحيت و يهوديت و مهمترين عامل يعني وجود پيامبر و ائمه اطهار در درک آن بخش از معنا و پيام قرآن که به جنبههاي فرا زماني مربوط ميشود با دشواري روبرو نبودند. به عنوان مثال، اگر در آيه 104 سوره بقره تأمل کنيم: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَاعِنَا وَ قُولُواْ انظُرْنَا وَ اسْمَعُواْ وَ لِلْكَفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيم». دانش ما در مورد زبان عربي نميتواند به ما کمک چنداني نمايد. اطلاع از شأن نزول اين آيه، مخاطبان آن، شرايط محيطي اجتماعي جامعه عرب يهوديت و ... به ما کمک ميکند تا بدانيم مخاطبان آن آيه، مسلمانان مدينه بودند که براي جلب نظر پيامبر (ص) از کلمه «راعنا» (رعايت ما را بکن) استفاده ميکردند يهوديان با اندکي تصرف در تلفظ اين کلمه آن را تبديل به توهين نمودند که در زمان يهوديان رايج بود و از آن به منظور تمسخر مسلمانان استفاده ميکردند.
تسنیم
2013_04_19, 08:06 PM
لذا اين آيه بدين منظور نازل گرديد تا يهوديان را از اين حربه خلع سلاح نمايد و از مسلمانان خواسته شده تا در هنگام صحبت با پيامبر از کلمه «انظرنا» به جاي کلمه «راعنا» استفاده نمايند. حال اگر مترجمي بدون هيچگونه تمهيدي، اين آيه را لفظ به لفظ ترجمه کند تا چه اندازه در انتقال کلام الهي به زبان ديگر موفق خواهد بود و خواننده تا چه ميزان به معنا و پيام آيه پي خواهد برد؟
تسنیم
2013_04_19, 08:07 PM
با توجه به مسائل فوق ترجمه متون مقدس در رأس آن قرآن کريم، از ضروريات تبليغي دين اسلام به شمار ميآيد و با توجه به رسالت قرآن براي همه زمآنها و مکآنها اين ضرورت صدچندان ميشود. از اين رو دانشوران بسياري در طول تاريخ اسلام اقدام به ترجمه قرآن کردهاند و براي اين کار از روشهاي مختلف سود جستهاند بررسي اين شيوهها و بيان نقاط قوت و ضعف آنها ميتواند براي مترجمان بعدي راهگشا باشد و دانش ترجمه قرآن را با اندوه و پوياتر کند. ترجمه قرآن سابقهاي ديرينه دارد و از زمان صدر اسلام آغاز ميشود، اما مبحث روششناسي ترجمههاي قرآن کريم سابقهاي طولاني ندارد. با اين حال، دانشوران گوناگون در اين باره سخن گفتهاند. تقسيم روشهاي ترجمه به سه روش کلمه به کلمه ( تحت اللفظي) جمله به جمله (هسته به هسته) و روش آزاد (ترجمه تفسيري)، منطقي و مطابق واقعيت خارجي در ترجمههاي موجود است. هر چند در نامگذاري آنها اختلاف نظر وجود دارد.
تسنیم
2013_04_19, 08:07 PM
البته شيوههاي ترجمه قرآن، ميتواند تقسيمات متعددي را پذيرا شود، يعني بر اساس مبناي تقسيم روشها و شيوهها و سبکهاي متعددي رخ مينمايد. تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم، مخاطبان، زبان ترجمه، وجود يا نبود اضافات، وجود يا نبود گرايش ويژه، اعتبار ترجمه و مترجم و ترجمههاي هنري، مهمترين سبکهاي ترجمه را ميسازد. از ديگر سو، در ترجمه کلمه به کلمه، دو شيوه ترجمه لغوي يا ترجمه القرآن و ترجمه حرفي وجود دارد. اين شيوه امانت در نقل را رعايت ميکند و براي نوآموزان قرآن نيز بسيار مناسب است، اما مشکلات و معضلاتي نيز پديد ميآورد.
دست کم ده پيامد نادرست و مشکلساز را ميتوان براي چنين ترجمههايي برشمرد. در گونه ديگر ترجمه که ترجمه آزاد يا تفسيري است مترجم همت خويش را صرف واضح کردن پيام کلام ميکند. ترجمههاي فيضالاسلام، ياسري، الهي قمشهاي، بهبودي، از قرآن کريم، از جمله اين گونه ترجمه به شمار ميآيند.
اين شيوه نيز محسّناتي دارد، اما در آن ترجمه با توضيحات اضافي و تفسيري ميآميزد و نيز مترجم فهم خود را به مخاطب ارائه ميکند.
تسنیم
2013_04_19, 08:08 PM
به جز اين، اشکالات ديگري نيز به اين شيوه وارد است و در شيوه سوم ترجمه، يعني ترجمهي جمله به جمله و محتوا به محتوا، کوشش مترجم آن است که بين افراط و تفريط راهي ميانه بجويد و ضمن تلاش براي حفظ خصوصيات لفظي متن اصلي، معناي جملات متن را به لباس زبان دوم آراسته کند. در اين شيوه ويژگيهاي لفظ متن اصلي حفظ ميشود اضافات تفسيري با ترجمه مخلوط نميگردد و پيام متن بدون افراط و تفريط به مخاطب منتقل ميشود. مطلوبترين شيوه براي ترجمه قرآن کريم، همين شيوه است. ترجمههاي موجود قرآن از نوع بياني است اما ترجمه نهايي نيست. همچنين ترجمه قرآن ميتواند براي عموم مخاطبان باشد يا ترجمهاي تخصصي و ويژه به شمار آيد
تسنیم
2013_04_19, 08:08 PM
ترجمه قرآن کريم ميتواند به زبان عرفي يا فني انجام شود و همراه با اضافات تفسيري باشد. بررسي تأثير گرايشها و پيشفرض هاي ذهني، کلامي، فلسفي و مذهبي مترجمان در ترجمه و نيز عناصر هنري به کار رفته در ترجمهها، امر بايستهاي است که گونه گوني ترجمهها را باز مينمايد و آشکار ميکند.
تسنیم
2013_04_19, 08:09 PM
2- تقسيم روشها و سبکهاي ترجمه:
شيوههاي ترجمه قرآن ميتواند تقسيمات متعددي را پذيرا شود، يعني بر اساس مبناي تقسيم که انتخاب ميشود روشها و شيوهها و سبکها و الوان متعددي رخ مينمايد که در اينجا ترجمهها را بر اساس روشها و سبکها تقسيم بندي ميکنيم و در ادامه توضيح ميدهيم و برخي از آنها را نقد و بررسي ميکنيم:
تسنیم
2013_04_19, 08:16 PM
الف ـ روشهاي ترجمه قرآن:
روشهاي ترجمه قرآن بر اساس گونههاي انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد به سه روش تقسيم ميشود:
1ـ ترجمه ي کلمه به کلمه (تحت اللفظي = حرفي)
2ـ ترجمه ي جمله به جمله (هسته به هسته = معنوي = امين)
3ـ ترجمه ي آزاد (تفسيري = خلاصه التفاسير)
ب) سبکهاي ترجمه ي قرآن:
همانطور که ترجمه قرآن داراي روشهاي اساسي است، از سبکهاي متعددي نيز برخوردار است که به ترجمه رنگ و جهت ميدهد. البته هر کدام از سبکهاي ترجمه ميتواند در قالب روش خاصي ظاهر شود و نيز هر کدام بر مبناي خاص و از جهت و ديدگاه ويژهاي تقسيمپذير است که در اينجا به مهمترين سبکهاي ترجمه اشاره ميکنيم:
تسنیم
2013_04_19, 08:17 PM
اول ـ تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم:
1ـ ترجمه ي جايگزين: ترجمهاي که بتواند جايگزين قرآن در زبان مقصد شود.
2ـ ترجمه ي بياني: ترجمهاي که فهم نسبتاً خوبي از متن قرآن ارائه کند هر چند که نتواند جايگزين متن شود.
تسنیم
2013_04_19, 08:18 PM
دوم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس مخاطبان:
1ـ ترجمه براي عموم مردم
2ـ ترجمه ي تخصصي
تسنیم
2013_04_19, 08:18 PM
سوم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس زبان ترجمه:
1ـ ترجمه به زبان عام (زبان عرفي)
2ـ ترجمه به زبان خاص (زبان فني يا ادبي يا ...)
تسنیم
2013_04_19, 08:19 PM
چهارم: تقسيم ترجمهها بر اساس وجود اضافات و عدم آنها:
1ـ ترجمه ي خالص (بدون توضيحات و دخالت عناصر تقسيم)
2ـ ترجمه ي تفسيري (خلاصه التفاسير)
تسنیم
2013_04_19, 08:19 PM
پنجم: تقسيم ترجمهها بر اساس گرايشات و عدم آنها:
1ـ ترجمه ي بيطرف (بدون لحاظ گرايشات کلامي، فلسفي و مذهبي و ...)
2ـ ترجمه ي گرايشي (بر اساس گرايش خاص مذهبي، کلامي، فلسفي و ...)
تسنیم
2013_04_19, 08:20 PM
ششم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس اعتبار ترجمه و مترجم:
1ـ ترجمه ي معتبر
2ـ ترجمه ي غير معتبر
تسنیم
2013_04_19, 08:22 PM
هفتم ـ ترجمههاي هنري:
1ـ ترجمههاي نثر غيرآهنگين
2ـ ترجمههاي هنري (آهنگين، آوايي، و منظوم)
تسنیم
2013_04_19, 08:22 PM
3ـ واحدهاي ترجمه:
متني را که مترجم به ترجمهي آن ميپردازد، جزء به جزء آن را ترجمه ميکند. اين اجزاء را واحدهاي ترجمه گويند و آنها سه نوعند: مفردات، ترکيبات و جملات. در ترجمه لفظي مفردات و تکواژهها و در ترجمه آزاد، جملات و ترکيبها واحدهاي ترجمه قرار ميگيرند. روشهاي ترجمه بر اساس گونه انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد حداقل به سه روش تقسيم ميشود. در اينجا ترجمه لفظي را مورد بررسي قرار ميدهيم.
تسنیم
2013_04_19, 08:23 PM
3ـ1ـ کلمه به کلمه: (ترجمه تحت اللفظي = حرفي = همگون)
يکي از مسائلي که در ترجمه با آن سر و کار داريم و گويا در ترجمه قرآن بيشتر بايد روي آن سرمايهگذاري کرد بررسي «واژگان» است. بررسي اجمالي آثار ترجمه شده قرآن، اشتباهات فاحش و عمدهاي را آشکار ميسازد که ناشي از عدم دقت علمي در بررسي واژهها و آيات قرآن در سطوح مختلف ترجمه و عدم توجه به مؤلفههاي تعادل ترجمهاي ميباشد. پس ميتوان گفت که نخستين سطح و يکي از مهمترين اجزاء براي رسيدن به هم طرازي در ترجمه، واژگان است. مترجم براي رسيدن به يک ترجمه سليس و قابل درک ملزم به واژهيابي و ايجاد تعادل در سطح واژگان براي مفردات قرآن ميباشد.
تسنیم
2013_04_19, 08:23 PM
همانطور که ميدانيم نخستين روش در ترجمه تحت اللفظي است که مباحث فوق ناظر بر آن ميباشد. در اين شيوه مترجم به جاي هر کلمه از زبان مبدأ، کلمهاي از زبان مقصد را جايگزين ميکند. در ترجمه حرفي دغدغه اصلي مترجم حفظ امانت است، يعني مترجم حداکثر تلاش خود را مينمايد تا در ترجمه چيزي اضافه يا کم نشود و همه کلمات و حروف دقيقاً همان گونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردان شود.
تسنیم
2013_04_19, 08:24 PM
بايد متذکر شويم اين نوع ترجمه، اغلب به دليل نارسا بودن. نسبت به ساير انواع ترجمه از مقبوليت کمتري برخوردار است و زيآنهاي بر آن مترتب است. زيرا ترجمه تحت اللفظي در پارهاي موارد، گنگ و رمز ناگشوده است و ارزش ارتباطي آن ناچيز است. علت اصلي پرداختن مترجمان به اين شيوه دو مطلب بوده است: نخست آنکه ترس مترجمان مؤمن از اينکه با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از مراد خدا دور شوند و دوم اينکه صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدايي بوده است.
تسنیم
2013_04_19, 08:25 PM
با اين توضيحات، مترجمين در اين روش چگونه عمل کردهاند؟ شيوه اصلي مترجمين بدينگونه بوده است که مترجم، زير هر يک از الفاظ مبدأ، لفظي معادل از زبان مقصد ميآورد البته در صورت و قالبي مشابه صورت و قالب زبان مبدأ هدف اصلي در آن انتقال معني لغات به زبان مقصد است ولي ضعف آن اين است که صورت و معنا از نظر ساختارهاي زباني بسيار ناهنجار و با زبان معيار به شدت بيگانه است. زرقاني و ذهبي راجع به نارسايي و ابهام موجود در ترجمه حرفي آيه 29 سوره اسراء را مطرح ميسازند: «وَ لَا تجَْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلىَ عُنُقِكَ وَ لَا تَبْسُطْهَا كلَُّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا محَّْسُورًا».
ترجمه حرفي مذکور در ذيل آيه، از مرحوم محمد کاظم معزي عبارت است از:
«نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز»
تسنیم
2013_04_19, 08:25 PM
در ترجمه فوق مراد گوينده، وافي به مقصود نميباشد. مترجم سخني را در ترجمه اين آيه ميآورد که مخاطب را از بستن دست به گردنش و کامل گشودن و باز کردن آن نهي ميکند. چنين تعبيري که احياناً مراد آن براي مخاطب روشن نيست. نميتواند به معنايي که مقصود قرآن کريم است رسا باشد بلکه شخصي که فارسي زبان است چنين وضعي را که خداوند نهي کرده است مورد خردهگيري قرار ميدهد. ولي توجه بايد دانست که «غل يدين» در زبان عرب کنايه از بخل وزيدن و «بسط يدين» کنايه از سخاوت است.
براي روش ترجمهي کلمه به کلمه (تحت اللفظي، حرفي، همگون) ميتوان دو شيوه و گونه فرعي تصور کرد:
يک ـ ترجمه ي لغوي يا ترجمان القرآن: در اين شيوه لغات عربي قرآن که در فارسي غيرمأنوس است و در حاشيه آيات با ترجمه نگاشته ميشود، مثل کتاب لسان التنزيل از عالمي ناشناس متعلق به قرن چهارم يا پنجم هجري که مختصري در تفسير و تأويل است و روش او در ترجمه سوره اخلاص اين گونه است.
هو: وي
احد: يکي
الصمد: پناه نيازمندان
«لم يلد»: نزاد کسي را
تسنیم
2013_04_19, 08:26 PM
از همين نمونه تراجم الاعاجم، (از نويسندهاي مجهول در قرن ششم يا هفتم) و نيز ترجمان القرآن اثر ميرسيد شريف جرجاني (740- 816 ق) و المستخلص في ترجمان القرآن، اثر محمد بن نصر البخاري (م 757 ق ) است
دوـ ترجمه تحت اللفظي: در اين شيوه معمولاً ترجمه هر کلمه زير هر کلمه از قرآن نوشته ميشود. ترجمه تفسير طبري توسط علماي ماوراءالنهر و ترجمه تفسير ابوالفتوح رازي از اين نمونه است.
3ـ1ـ1ـ محاسن و نقاط قوت ترجمهي تحت اللفظي قرآن:
1ـ در اين شيوه ترجمه امانت در نقل مطالب و نظم و ترتيب رعايت ميشود و مطالب بدون کم و زياد بيان ميشود و مخاطب و مترجم از نص کتاب دور نميشوند. برخلاف روش ترجمه ي آزاد و تفسيري که مطالب اضافي ترجمه را از متن اصلي دور ميسازد.
2ـ اين شيوه براي آموزش مفاهيم به نو آموزان قرآن بسيار مناسب است يعني کساني که زبان عربي را نميدانند ميتوانند با استفاده از ترجمههاي تحت اللفظي براحتي و بزودي معاني واژههاي قرآني را بياموزند.
تسنیم
2013_04_19, 08:27 PM
3-1-2- اشکالات و نقاط ضعف ترجمهي تحت اللفظي قرآن:
1ـ يکي از اشکالات مهم در ترجمههاي تحت اللفظي اين است که اينگونه ترجمهها از سويي مفاهيم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوي ديگر برخلاف اصل دلنشين و جذاب قرآن، آن را به صورتي ناهماهنگ و نامطلوب درآورده است. چنين ترجمهاي در واقع به صيغه و ساختار عربي درآوردن کلمات فارسي است.
در صورتي که ساختمان کلام و نظم موضوع و محمول و متعلقات جملهها در عربي برخلاف فارسي است و اصولاً ريشه دو زبان از هم جداست و اين نوع ترجمه معمولاً دور از فهم خواننده است، چرا که غالباً قواعد صحيح جملهبندي فارسي رعايت نميشود و گاهي بدون حرف ربط و نسبت حکميه است.
تسنیم
2013_04_19, 08:27 PM
2ـ در اين نوع ترجمه، اغلب با اصطلاحات و استعاراتي همراه است که ترجمهي کلمه به کلمه آن را به صورت مبهم يا سست درآورده است و مقصود نويسنده با نوعي خفاء و ابهام همراه است و نميتواند هدف مورد نظر اصل را القاء نمايد و هدف از ترجمه را مختل و ناقص ميکند. برخي قرآن پژوهان ترجمهي تحت اللفظي را بدترين نوع ترجمه ميدانند و افراط در حفظ امانت موجب ميشود تا گاهي مضمون و پيام اصلي کلام به مخاطب القاء نشود، بلکه او مطلب را به صورت ناقص و يا مبهم درآيد. مثلاً در ترجمه آيه 93 سوره بقره:
«وَ أُشْرِبُواْ فىِ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِم».
ـ بخورانيدند اندر دلهاي ايشان گوساله به کافري ايشان. (ترجمهي طبري)
ـ بخور دادند در دلهاي ايشان گوساله به کفرشان (ابوالفتوح رازي)
تسنیم
2013_04_19, 08:28 PM
در حالي که مفهوم آيه چنين است: «به سبب کفري که داشتند دلهايشان با مهر پرستش گوساله سرشته و سيراب شد.»
همانطور که ملاحظه ميشود، مترجمان فعل «اشربوا» را به «خورانيدند» و «بخور دادن» ترجمه کردهاند و «قلوب» را به معناي «شکم».
يا مثلاً يکي از ترجمههاي قرآن معاصر آيه 12 سورهي ممتحنه را اين گونه ترجمه کردهاند: « بَينَْ أَيْدِيهِنَّ وَ أَرْجُلِهِن» اشاره به «پيش رو و پيش پا» است و ترجمهي تحت اللفظي «ميان دستهاشان و پاهاشان» نارسا و ناقص است.
3ـ در برخي ترجمهها، مترجمين دقت کافي در انتخاب معادل را نداشتهاند مثال: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِح» (حجر / 22)
ـ و بفرستاديم ما بادها را کنشهاي درختان. (طبري)
ـ و فرو ميگشايم بادهاي آبستن کننده. (ميبدي)
ـ و فرستاديم بادها را بر دارندگان باران و گويند گشن افکنندگان درختان. (نسفي)
ـ و فرستاديم بادها را آستان به ابر. (منهج و کاشفي)
تسنیم
2013_04_19, 08:28 PM
گاهي يک معادل ـ بخصوص در ترجمه قرآن گوياي مطلب نيست. از اين رو مترجمين لازم است تا توضيح مختصري در پرانتز اضافه کنند و يا مفهوم جمله با جملهاي ديگر بيان شود ولي در اين نوع ترجمه اين مطلب رعايت نميشود.
4- اين روش ترجمه موجب تشويق در فهم مراد و گاهي خيانت در امانت است چون موجب تغيير کامل معني ميشود.
5ـ در اين نوع ترجمه برخي از مترجمان کوشيدهاند تا کلمات وزين و زيباي آيات را به لغات فارسي سره ترجمه کنند، غافل از اينکه توده مردم فارسي زبان با مفهوم برخي کلمات عربي آشناترند تا به لغات فارسي منتخب آقايان، مانند اينگونه ترجمهها:
«إِن تجَْتَنِبُواْ كَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيَِّاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا».(نساء/ 31)
ـ اگر از سهمگينها آنچه از آن برحذر ميشويد دوري کنيد. (فارسي)
مفهوم گناهان کبيره را به «سهمگينها» ترجمه کرده است.
«آنها لَاحْدَى الْكُبر- وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِين. »(مدثر 35 و 45)
ـ آن يکي از سترگهاست ـ و با ژاژخايان ژاژخايي ميکرديم. (خرمشاهي)
تسنیم
2013_04_19, 08:29 PM
6ـ در ترجمهي تحت اللفظي مترجمان به معناي خاص واژهها و الفاظ در آيات توجه نکردهاند. مثال: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَْ بَاغٍ وَ لَا عَاد» (بقره/ 173، انعام / 145، نحل/ 115)، در هر سه مورد يک حکم شرعي اراده شده و آن اينکه: استفاده از مردار، خون، گوشت، خوک و آنچه به هنگام ذبح، نام خدا بر آن برده نشده حرام است، جز در صورتي که مصرفکننده مضطر وامانده باشد، که در اين صورت استفاده از اين محرمات بلامانع است. به شرط آنکه: اولاً در استفاده لذت جو نباشد، ثانياً از حد نياز تجاوز نکند، يعني مصرف در حد نياز، آن هم با بيميل در حال اضطرار بلامانع است.
اکنون به ترجمه برخي مترجمين اشاره ميکنيم:
ـ اما کسي که مضطر (به خورد اين محرمات) شود بيآنکه خواهان لذت باشد يا زيادهروي کند گناهي بر او نيست. (مکارم)
اما ديگران بدون توجه به حکم شرعي آيه از معاني ديگر واژهها استفاده نکرده مانند:
ـ اما اگر کسي درمانده باشد و تجاوز کار و زياده خواه نباشد. (خرمشاهي)
ـ اما اگر کسي درمانده شود در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد. (فولادوند)
ـ اما اگر کسي درمانده شود بيآنکه سرکشي کند و از حد بگذرد. (آيتي)
تسنیم
2013_04_19, 08:30 PM
در ترجمهي تحت اللفظي بسياري از حروف و ظروف و موصولات و روابط و مؤکدات و آنچه تعبير از آن دقايق و حالات معاني بدان بسته است، در فارسي يا نيست يا اگر هست بدان تنوع و دقت که در عربي وجود دارد، نيست، بنابراين ترجمهي تحت اللفظي کامل به فارسي عملاً ممکن نيست.
8ـ در ترجمهي تحت اللفظي به کلمات کليدي، محوري و اصطلاحي قرآن و جايگاه معاني توجه نميشود و خواننده در معاني لغوي محصور ميشود.
9ـ در اين ترجمه برخي کلمات عربي مثل «ال» (با معاني متعدد آن) و «لقد» و مانند آن، يا معادل ندارد يا معادل مناسب ندارد.
10ـ برخي گفتهاند، هدف قرآن دو چيز است: نخست بيان اعجاز و دوم هدايت مردم.
اين شيوه ترجمه در بيان هر دو هدف نارساست، چرا که نميتوان تمام خصوصيات لفظي قرآن را بازسازي کند و اعجاز قرآن باز نماياند و هدف دوم هم حاصل نميشود، چون بسياري از معاني، از معناي ثانوي آنها استنباط ميشود که در اين ترجمه از دست ميرود و هدايت مردم تحقق نمييابد.
تسنیم
2013_04_19, 08:31 PM
در بخش قبلي، کلمه (واژگان) را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسي قرار داديم، حال در اين بخش ميخواهيم «جمله و عبارت» را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسي قرار دهيم. بر اين اساس، ترجمه را ميتوان به دو نوع تقسيمبندي کرد: 1) ترجمه ي محتوايي 2) ترجمه ي آزاد.
3ـ2ـ ترجمهي محتوايي (هسته به هسته)
ترجمه ي محتوايي: (هسته به هسته، معنوي، امين، پايبند، محتوا به محتوا)
هدف اساسي در اين نوع ترجمه، انتقال دادن معنا، محتوا و پيام متن مبدأ و نيز روان بودن و عامه فهم بودن متن مقصد ميباشد. به عبارت ديگر آنچه در ترجمه معنايي اهميت نخست دارد پيام و محتواي متن مبدأ و ساختارهاي زبان مقصد است.
در اين شيوه ترجمه، کوشش مترجم بر آن است تا راهي ميانه ميان افراد و تفريط برود، يعني نه روش ترجمه ي تحت اللفظي و نه شيوه ي آزاد را بپيمايد و سعي ميکند تا پيام و هدف اصلي متن را براي مخاطب بيان کند، در ضمن آنکه تلاش ميکند تا خصوصيات لفظي متن اصلي را در قالب جملهاي بازسازي کند و به زبان مقصد انتقال دهد. در اين نوع ترجمه، ساختارهاي خاص زبان مبدأ به ندرت در زبان مقصد نفوذ ميکنند.
تسنیم
2013_04_19, 08:31 PM
انسجام بافتاري و ترتيب عناصر دستوري به دليل تعهد اين نوع ترجمه به زبان مقصد و ساختارهاي آن برقرار است. نهايت آنکه از نظر معنايي معمولاً ميان متن مقصد و متن مبدأ تعادل وجود دارد، اما از نظر زباني بويژه دقايق و ظرايف لفظي، صرفي و بلاغي و نحوي، تعادل کامل و کافي برقرار نيست.
ترجمههاي آقايان خرمشاهي، خرمدل، مکارم شيرازي، پاينده، خواجوي، فولادوند، جلالالدين فارسي، جلالالدين مجتبوي، مشکيني، از زمره اين نوع ترجمه ميتوان برشمرد.
مثال:
«قَالَ لَهُ مُوسىَ هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلىَ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» . (کهف / 66)
ـ. که از بينشي که آموختهاي به من نيز بياموزي؟ (خرمشاهي)
«وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُون». (بقره/245).
ـ و به سوي او بازگشت مييابند. (پاينده)
در اين دو مثال به اقتضاي روش ترجمه مورد بحث (محتوايي) نکات نحوي و صرفي کلمات «علي علمت ـ رشدا و ترجعون» مورد توجه واقع نشده و در ترجمه، منعکس نگشته است و تنها به مفهوم آيه اکتفا شده است. يا در ترجمه ي آيه ي پنج سوره ي بقره تقريباً اکثر مترجمين (مجتبوي، فارسي، مکارم، فولادوند، خرمشاهي و ....) به اين روش ضمير فصل را که مستفاد حصر است معني نکردهاند
تسنیم
2013_04_19, 08:32 PM
3ـ2ـ1ـ امتيازات و محاسن ترجمه ي محتوايي
ترجمه ي قرآن به روش جمله به جمله يا محتوايي داراي امتيازات و محاسني است. از جمله:
1ـ حفظ خصوصيات لفظي زبان مبدأ در جملهسازي زبان مقصد (تا حد امکان).
2ـ اضافات تفسيري و توضيحات با متن اصلي مخلوط نميشود، بلکه داخل کروشه يا پرانتز گذاشته ميشود يا به حاشيه، پاورقي يا پينوشت ميرود، همانطور که در ترجمه ي ابوالقاسم پاينده به پاورقي رفته و در ترجمه ي سيدجلالالدين مجتبوي به پينوشت رفته است.
3ـ رساندن پيام کلان از زبان مبدأ به زبان مقصد بدون افراط و تفريط.
4ـ دوري از اشکالات ترجمهي تحت اللفظي و ترجمه ي آزاد تفسيري.
البته در اين شيوه ترجمه نيز گاهي لغزشهايي صورت ميگيرد که مهمترين آن عدم توجه کافي به دقايق و ظرايف لفظي، صرفي، بلاغي، و نحوي است.
با توجه به اشکالات شيوههاي گذشته و با عنايت به امتيازات اين روش، به نظر ميرسد که مطلوبترين شيوه ترجمه قرآن کريم همين روش است.
تسنیم
2013_04_19, 08:33 PM
3ـ3ـ ترجمه ي آزاد يا تفسيري (خلاصه التفاسير)
در اين شيوه مترجم همت خويش را صرف واضح کردن پيام کلام ميدارد و سعي ميکند تا به صورت کامل مضمون و معناي کلام را درک کند و در ذهن مجسم کند. سپس لباس الفاظ زبان مبدأ را از آن برکند و لباس الفاظ زبان مقصد را بر آن بپوشاند و با توضيحات کامل ارائه کند. در اين روش ميتوان از هر جمله و کلمهاي که مناسب است استفاده کرد تا مطلب به مخاطب القاء شود، اگر چه حجم کلمات و جملات ترجمه با متن اصلي متناسب نباشد و کم و زياد گردد.
در اين نوع ترجمه که اغلب مترجمان و اهل نظر آن را بدترين نوع ترجمه ميدانند، انتقال پيام نويسنده در قالب و ساختارهاي زبان مقصد تنها هدف مترجم است ولو آنکه در رهگذر اين انتقال معادلهاي الفاظ متن کم و زياد يا دگرگون شود و يا نقش نحوي آنها تغيير يابد. انسجام بافتاري، ترتيب عناصر دستوري و روان بودن و متن ترجمه بيش از هر ترجمه ديگر است.
نمونه اين شيوه ترجمه را در ترجمه قرآن مرحوم فيض الاسلام، ترجمه يا خلاصه التفاسير مرحوم ياسري، ترجمه ي الهي قمشهاي، معاني القرآن محمد باقر بهبودي و ....مشاهده کرد.
براي مثال، اين روش ترجمه ي آيه ي اول و دوم سوره ي بقره از مرحوم فيضالاسلام بيان مينماييم.
تسنیم
2013_04_19, 08:34 PM
«الم»، «ذَالِكَ الْكِتَبُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِين».
«رازي است ميان خداي تعالي و پيامبر اکرم که بنا بر مصلحتي آشکار نگشته»، «چون حق تعالي در سورهي فاتحه دستور داد که بندگانش از او هدايت به صراط مستقيم را درخواست نمايند، در اينجا مژده به روا شدن آن درخواست را داده به اينکه آن کتاب: قرآن کريم پيامبران پيش خبر داده شده که بر تو ميفرستم و آنان به امتها و پيروان خود خبر دادند شک و شبههاي در آن نيست، چون خطا و اشتباه در آن راه ندارد و براي پرهيزکاران راهنماي راه راست و پرهيز از گمراهي است.»
بررسي:
اين شيوه ترجمه نقاط قوت و امتيازاتي دارد که عبارتند از:
1ـ رساندن پيام از زبان مبدأ به زبان مقصد به صورت کامل و بدون دغدغه محدوديت الفاظ و کلمات.
2ـ استفاده از اضافات تفسيري و توضيحات لازم براي روشن کردن معناي کلام براي مخاطب.
3ـ اين ترجمه براي مخاطباني نيکو است که خواستار فهم خلاصه تفسير همراه با ترجمه قرآن هستند.
تسنیم
2013_04_19, 08:35 PM
3ـ3ـ1ـ اشکالات و نقاط ضعف ترجمه ي آزاد:
1ـ افراط مترجم در توجه به پيام، گاهي موجب ميشود تا تمام خصوصيات لفظي زبان مبدأ بازسازي شود و نکات و مسائل ظريف و هنري از دست برود.
2ـ مخلوط شدن ترجمه با توضيحات اضافي و تفسيري، از اشکالات عمدهي اين شيوهي ترجمه است، به طوري که مخاطب متوجه نميشود که کدام قسمت ساخت اصلي متن است که برگردان شده و کدام قسمت توضيح اضافي مترجم است، همانطور که اين اشکال به وضوح در ترجمهي مرحوم فيضالاسلام آشکار است. البته ميتوان اين اشکال را با اضافه کردن پرانتز و کروشههاي متعدد برطرف کرد.
3ـ در اين گونه ترجمه، در حقيقت مترجم فهم خود را از مطلب به مخاطب ارائه ميکند، يعني ترجمه، آئينهاي است که فهم مترجم را از پيام اصلي متن منعکس ميکند. از اين رو نميتوان به اين ترجمه اطمينان کرد، چرا که ممکن است فهم مترجم ـ بخصوص اگر متخصص در آن مطلب نباشد ـ به خطا رفته باشد.
4ـ در اين شيوه ترجمه بسياري از حروف و تأکيدها فداي پيامرساني و سلامت عبارت ميشود و ترجمه نميگردد و يا ضمير غايب به حاضر و جمع به مفرد يا بالعکس تبديل ميشود.
تسنیم
2013_04_19, 08:37 PM
5ـ اين روش ترجمه معمولاً بر اساس يک تفسير استوار است و در مواردي که مفسران در مورد يک آيه اختلاف نظر دارند، مترجم هر مبنا يا ديدگاه تفسيري را که ترجيح ميدهد در ترجمه منعکس ميسازد.
6ـ حاصل اين شيوهي ترجمه در حقيقت، تفسير است نه ترجمه، بنابراين ترجمهي اصطلاحي به شمار نميآيد.
7ـ برخي صاحبنظران گفتهاند که اين ترجمه اگر در مورد قرآن اعمال شود موجب ميشود که مترجم انشاي خود را در جنب قرآن ارائه کند.
8ـ از خطراتي که ترجمه آزاد را تهديد ميکند، خيانت در ترجمه است، زيرا ترجمه آزاد يک بازآفريني مجدد متن به شمار ميآيد که آن را مترجم به زبان خود بازآفريده است.
در ميان ترجمهها، ترجمه «پلي ميان شعر هجاي و عروضي فارسي (از ترجمههاي کهن) که به اهتمام دکتر رجائي انجام گرفته است و ترجمهي منظوم آقاي مجد(از ترجمههاي معاصر) کاملاً آزاد ميباشند به نمونههايي از آن اشاره ميکنيم:
«وَ مَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِين» (شعراء /114)
............... ترانم کنون مؤمنان را ز خويش اگر چه فقيرند و زار و پريش (مجد)
در آيه شريفه اوصافي را که مترجم براي مؤمنان شمرده است يعني «فقير و زار و پريش» وجود ندارد.
تسنیم
2013_04_19, 08:37 PM
«وَ أَقِيمُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتُواْ الزَّكَوةَ وَ ارْكَعُواْ مَعَ الرَّاكِعِين» (بقره/43)
............... به همراه مردان ايزدشناس بداريد حق را ثنا و سپاس (مجد)
ترجمه «راکعين» به «ايزدشناس» ترجمهي صحيحي نيست، زيرا مراد آيه شريفه طبق نظر اکثر مفسران توصيه به شرکت در نماز جماعت است.
در بررسي اينگونه ترجمهها ـ بويژه ترجمهي آقاي مجد ـ با اينکه مترجم خواسته که اين ترجمه را با متن قرآن تطبيق کند، اما مشکلات و خطاهايي چون وجود معادلهاي نادرست، از قلم افتادن ترجمه ي برخي از کلمات و به کار رفتن کلمات و ذکر مطالبي که معادل و يا حتي مدلول آنها در متن اصلي وجود ندارد و ... به چشم ميخورد.
تسنیم
2013_04_19, 08:38 PM
4ـ سبکهاي ترجمه:
همانطور که گذشت هر ترجمه علاوه بر روش، رنگ و سبک خاصي دارد که به مهمترين آنها اشاره ميکنيم:
4-1- تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم
الف: ترجمه ي جايگزين: بدين معني که ترجمهاي از قرآن صورت پذيرد که بتواند جايگزين قرآن در زبان دوم شود وبه عبارت ديگر قرآني به زبان فارسي به وجود آيد. از اين گونه ترجمه، گاهي با عنوان «ترجمه ي استاندارد» يا «ترجمه ي نهايي» ياد ميشود.
تسنیم
2013_04_19, 08:39 PM
ب) ترجمه ي بياني: ترجمهاي که بيان کنندهي معاني قرآن باشد، به طوري که براي فهم متن نسبتاً کافي باشد، هر چه نتواند تمام دقايق و لطايف و مقاصد کلام الهي را بر ما بنمايد.
بررسي: ترجمههاي موجود قرآن از نوع بياني است. اما ترجمه ي نهايي و جايگزين در مورد قرآن پديد نيامده است، بلکه اينگونه ترجمه از قرآن کريم امکانپذير نيست و صاحبنظران دلايل متعددي بر محال بودن آن آوردهاند:
1ـ اگر اينگونه ترجمه از قرآن ممکن باشد، در حقيقت قرآن ديگري و معجزهاي مثل قرآن آورده شده است که اين امر بر طبق آيات تحدي قرآن ممکن نيست، چون متن قرآن معجزه است و قابل تقليد و همانندآوري نيست. البته ممکن است گفته شود که لفظ قرآن معجزه است اما ابعاد ديگر اعجاز آن مثل معاني بلند و مطالب عالي آن قابل ترجمه است. به اين اشکال ميتوان پاسخ گفت که اعجاز قرآن در لفظ آن، با توجه به معاني است و اگر جزئي از آن ترجمه شود ترجمهي کل قرآن نيست.
2ـ هيچ ترجمهاي نميتواند بيان کننده تمام معاني قرآن باشد، چون در ذات زبان ابهامي است که زدوده شدني نيست و هر ترجمه گوشههايي از اين ابهام را باز مينمايد.
تسنیم
2013_04_19, 08:40 PM
4ـ 2ـ تقسيم ترجمهها بر اساس مخاطبان
الف ـ ترجمه براي عموم مردم: گاهي مخاطب مترجم تمام مردم هستند و همگان با توجه به اختلاف سطح علمي و انواع سليقهها ميتوانند از ترجمه بهرهمند شوند. در اين صورت ترجمه با زبان معيار ـ يعني زباني که همه مردم براحتي متوجه شوند و از اصطلاحات علمي و فني به دور باشد – ارائه ميشود.
البته در اين شيوه ترجمه بايد متوسط مردم، از نظر تحصيلات و فهم، در نظر گرفته شود.
در حقيقت بيشتر ترجمههاي قرآن موجود به زبان فارسي از همين شيوه پيروي کردهاند، مانند ترجمه قرآن مکارم شيرازي، فولادوند، خرمشاهي، مجتبوي و ...
ب ـ ترجمه ي تخصصي: گاهي مترجم، يک متن را براي طبقه يا سن خاصي يا دانشمندان و فرهيختگان جامعه ترجمه ميکند و يا متخصصان رشتهي علمي خاصي را در نظر ميگيرد و يا هدف او ارائه ترجمهاي ادبي، هنرمندانه و اديبانه است که در اين صورت در ترجمه از اصطلاحات خاص علمي يا ادبي استفاده ميکند، هر چند اين ترجمه براي عموم مردم قابل استفاده نباشد همانطور که در ترجمهي متون علمي تخصصي دانشگاهها که براي مخاطبان خاص خود تنظيم ميشود، از اين روش بهره ميجويند.
تسنیم
2013_04_19, 08:40 PM
مثال اول: ترجمه ي استاد رحماندوست که براي کودکان نوشته شده است يکي از نمونههاي ترجمه تخصصي از قرآن کريم است وي جزء سيام قرآن کريم را ويژه کودکان ترجمه کرده است.
مثال دوم: برخي از صاحبنظران علوم جديد برخي آيات قرآن را اينگونه ترجمهي علمي کردهاند:
يُرْسِلُ الرِّياح (ترجمه تحت اللفظي) ارسال بادها. (ترجمه علمي) وزيدن مستمر و رسيدن دو جناح باد...
مولف بينه (ترجمهي لفظي) پيوسته شدن قطعات به يکديگر (ترجمهي علمي) تبديل سيروسها به سيروستراتوس (پشمکي سفرهاي) و پوشيده شدن تمام سطح آسمان از ابرهاي سفرهاي (استراتوس) و سفرهاي انباشته (استراکومولوس)
تسنیم
2013_04_19, 08:41 PM
مثال سوم: ترجمههاي منظوم قرآن، که مترجم با زبان شعر قرآن را ترجمه ميکند، گونهاي از ترجمههاي تخصصي به شمار ميآيد که در سبک هفتم بدان ميپردازيم.
بررسي: قرآن براي همهي مردم نازل شده است. از اين رو ترجمهي نوع اول براي عموم مردم مفيدتر است. اما امروزه نميتوان به همين شيوه رايج ترجمهي قرآن اکتفا کرد، بلکه لازم است ترجمههاي درخور براي طبقات مختلف اعم از کودکان (دبستاني) نوجوانان و جوانان در سطوح متوسطه و دانشگاه و نيز براي افراد فرهيخته و دانشمندان و پژوهشگران رشتههاي مختلف علمي جامعه پديد آوريم و هر ترجمه را با اصطلاحات خاص آنها و يا توضيحاتي مناسب بياراييم. هر چند که در مصاديق اين ترجمه (همانند ترجمه مثال دوم در مورد ابرها) ميتوان اشکالاتي را مطرح کرد و در مورد استفادههاي تفسيري آن و نيز تطبيق قطعي بر نوع خاص ابرها، که گاهي منتهي به تحميل نظريههاي علمي و تفسير به رأي ميشود، خدشه وارد کرد. اما اشکال در مثالها و مصداقها نميتوان مانع آن شود که تأثير مقتضيات هر عصر را در ترجمه ناديده انگاريم.
تسنیم
2013_04_19, 08:42 PM
به عبارت ديگر در عصر حاضر ناچاريم که بر اساس تخصص مخاطبان ترجمههايي براي ادبيان، شاعران، متخصصان کيهانشناسي، علوم پزشکي و ... پديد آوريم، که از اصطلاحات خاص آنها استفاده کرده باشد و مطالب آيات را توضيح دهيم.
براي مثال در مورد آيات اوايل سوره ي حج و مؤمنون که در مورد مراحل خلقت انسان است، از علوم پزشکي استفاده کنيم و مضغه، علقه و ... را توضيح دهيم و يا در مورد آيات مربوط به خلقت جهان و خورشيد و ماه و ستارگان و سيارات ناچاريم که از يافتههاي قطعي علوم کيهانشناسي بهره ببريم، البته در اين موارد بايد مراقب باشيم که نظريههاي اثبات شده علمي را به صورت قطعي به قرآن نسبت ندهيم يا برخلاف ظاهر آيات بر آنها تحميل نکنيم، بلکه علوم جديد را در خدمت فهم بهتر قرآن درآوريم.
3-3- تقسيم ترجمه بر اساس زبان ترجمه:
هر ترجمه زبان خاص خويش را دارد. البته مقصود از زبان ترجمه، ويژگيهاي زبانشناسانه و نشانهشناسانه آن است، نه زبان به معناي لغت فارسي و ترکي و ... از اين نظر ترجمههاي قرآن به دو گروه قابل تقسيم است:
الف ـ ترجمه به زبان عرفي (زبان معيار): مقصود از زبان عرفي همان زباني است که عموم مردم با آن سخن ميگويند . به عبارت ديگر زبان صحيح که معيار است. نه لهجهها و زبانهاي محلي خاص که در ميان فارسي زبانان مناطق مختلف رايج است. هرگاه مخاطبان ترجمهي قرآن مردم باشند، از زبان معيار يعني زبان عرفي استفاده ميشود.
تسنیم
2013_04_19, 08:42 PM
ب ـ ترجمه به زبان فني: هر گاه مخاطب يک ترجمه طبقه يا گروه خاص باشد، ترجمه نيز رنگ فني به خود ميگيرد و با استفاده از اصطلاحات خاص آن گروه انجام ميپذيرد. براي مثال ترجمهاي که براي هنرمندان و شعرا و اديبان جامعه صورت ميگيرد، در بردارنده اصطلاحات اديبانه است.
مثال: يکي از متخصصين آيه 48 سوره روم و9 سوره فاطر را اينگونه ترجمه ميکند: «فَتُثيرُ سَحاباً » (ترجمه لفظي) برانگيختگي و برآشفته شدن ابر (ترجمهي علمي) برخورد و جناح سرد و گرم در خط جبهه و ايجاد دخالت ناپايدار و حفرة طولاني شرط اصلي تشکيل ابرهاي انباشته
تسنیم
2013_04_19, 08:43 PM
«يُزْجي سَحاباً » (نور/ 43)(ترجمه لفظي) رانده شده به دنبال هم و ملايم و منظم ابرها (ترجمه علمي) رژه قطار ابرها از بالاسر منطقه مشروب شونده، راه افتادن ابرهاي انباشته (کرمولوس) و پشمکي (سيروس) به همراه جبهه و پراکنده شدن در آسمان بررسي: صرف نظر از اشکالاتي که در هر ترجمه (همانند مثال فوق) وجود دارد، ترجمهي قرآن ميتواند به هر زباني انجام پذيرد و اين مطلب بستگي به هدف مترجم و مخاطبان او دارد. اگر مخاطبان او عموم مردم هستند، لازم است ترجمه با زبان عرفي باشد، تا مخاطبان مفهوم و پيام آيات را بهتر درک کنند، چرا که بيشتر مردم اصطلاحات علوم و فنون را کمتر متوجه ميشوند. از اين رو لازم است ترجمه ي قرآن به زبان عرف و معيار هر ملت صورت گيرد
اما اگر مخاطبان او گروه خاص يا تخصص علمي، ادبي و ... باشد لازم است ترجمه ي قرآن با زبان فني آميخته شود و همانطور که گذشت اين مطلب بر اساس نياز مخاطب در هر عصر تغيير ميکند و در هر صورت اين مطلب در مقدمهي ترجمه تذکر داده ميشود. براي مثال در مقدمهي ترجمهي تفسير نمونه گفته شده است که از روش (زبان عرفي) زبان توده مردم يا زبان قوم ـ نه زبان ادباي قوم ـ استفاده ميکند و لذا از برخي لغات عربي که در زبان فارسي به کار ميرود به جاي لغت فارسي نامأنوس «سره» استفاده ميکند.
تسنیم
2013_04_19, 08:43 PM
4-4- تقسيم ترجمهها بر اساس وجود اضافات در ترجمه و عدم آن
الف ـ ترجمه ي خالص (بدون توضيحات در متن يا حاشيه، و بدون اضافات تفسير): گاهي اهتمام مترجم آن است که فقط مطالب متن را ترجمه کند و از اضافه کردن هر گونه توضيحات و تفسيري پرهيز کند. برخي از ترجمههايي که از روش کلمه به کلمه و جمله به جمله قرآن استفاده نمودهاند، تلاش کردهاند، اينگونه باشند. براي مثال به ترجمهي ذيل توجه کنيد:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم » (بقره/7).
«مهر نهاد خدا دلهاي ايشان و بر شنوايي ايشان و چشمهاي ايشان پردهاي است و ايشان راست عذابي بزرگ». (دهلوي)
تسنیم
2013_04_19, 08:44 PM
«مهر نهاد خدا بر دلهاشان و گوش ايشان و بر ديدگان ايشان پردهاي و براي ايشان است شکنجه بزرگ (معزي).
خدا بر دلهايشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روي چشمانشان پردهاي است، و برايشان عذابي است بزرگ (آيتي).
ب) ترجمه ي تفسيري (خلاصه التفسير يا ترجمه همراه اضافات): گاهي مترجم براي آنکه ترجمه براي مخاطبان فهم پذير گردد و در فضاي مطالب قرار گيرند، ناچار است که مطالبي را به متن اصلي بيفزايد. مترجماني که از روش ترجمه ي آزاد استفاده کردهاند، اغلب از اين شيوه سود جستهاند و توضيحات تفسيري را به ترجمه ي خود افزودهاند.
براي مثال به ترجمه ي آيه ي هفت سوره ي بقره توجه کنيد:
«خَتَمَ اللَّهُ عَلىَ قُلُوبِهِمْ وَ عَلىَ سَمْعِهِمْ وَ عَلىَ أَبْصَرِهِمْ غِشَاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذَابٌ عَظِيم»
«در اثر دشمني و کينه و رشک و گردن کشي کارشان به جايي رسيده که خداوند بر دلها و گوششان مهر نهاده، راه بر آنها بسته شده که سخن حق را نميفهمند و نميشنوند و بر چشمهاشان پرده و پوشش غفلت است که حق را نميبينند و براي ايشان در دنيا و آخرت عذاب و کيفر بزرگ است. در دنيا گرفتار و در آخرت در دوزخ خواهند بود.» (فيضالاسلام)
تسنیم
2013_04_19, 08:45 PM
قهر خدا مهر بر دلها و پرده بر گوشها و چشمهاي ايشان نهاد که فهم حقايق و معارف الهي را نميکنند و ايشان را در قيامت عذابي سخت خواهد بود.» (الهي قمشهاي)
اگر به ترجمهها فوق نظر کنيد بسياري از واژهها (موارد مشخص شده) توضيح است نه ترجمه.
بررسي: از آنجا که ترجمه ي قرآن کريم از مواردي است که بدون توضيحات و اضافات تفسيري ممکن نيست، بلکه هر ترجمه خلاصهاي از يک تفسير است، بلکه بالاتر بگوييم که هر ترجمه خود تفسير کوتاه قرآن است.
تسنیم
2013_04_19, 08:45 PM
ترجمه ي خالص قرآن کريم صحيح نيست و اگر کسي اقدام به اين عمل کند، نميتواند پيام واقعي آيات را بازگو نمايد و مطالبي پر ابهام و نارسا ارائه ميکند. از اين روست که ميبينيم مترجمان فوق (دهلوي ـ معزي ـ آيتي و ...) نيز عملاً نتوانستهاند به اين روش پايبند باشند و در موارد متعددي از ترجمه ي خويش ناچار به افزودن توضيحات شدهاند. پس ترجمه ي قرآن به ناچار خلاصه تفسير است.
اما شيوهي دوم همراه با اين خطر است که اضافات و توضيحات مترجم به جاي کلام خدا جلوهگر شود و ترجمهاي تأليفوار ظاهر گردد و راه جلوگيري از اين خطر آن است که توضيحات تفسيري در داخل پرانتز يا به صورت پاورقي آورده شود. تا با متن اصلي قرآن مخلوط نشود. براي مثال ترجمه ي آقاي بهاءالدين خرمشاهي (در چاپ اول) از اين خصوصيت برخوردار است و توضيحات تفسيري را در پانوشتها و قلاب آورده است.
تسنیم
2013_04_19, 08:48 PM
4-5-تقسيم ترجمهها بر اساس گرايشها و عدم آنها
الف ـ ترجمه ي بيطرف (بدون لحاظ گرايشات کلامي و فلسفي خاص): از آنجا که هر مترجم ديدگاهي خاص در مسائل مذهبي، کلامي و احياناً فلسفي دارد و يا تحت تأثير يکي از اين مکاتب و مذاهب است، پس در هنگام ترجمه تحت تأثير پيش فرضهاي ذهني خود قرار ميگيرد. در اين ميان برخي مترجمان سعي ميکنند اين تأثيرات را به حداقل برسانند يا کمرنگ کنند و ترجمهاي خالص ارائه کنند.
تسنیم
2013_04_19, 08:49 PM
ب) ترجمه بر اساس گرايش خاص فلسفي، کلامي، مذهبي: برخي مترجمان از روي عمد يا غفلت ترجمهي خود را با ديدگاه خاص کلامي خويش هم آوا ميکنند و در سر دوراهيها سخن خويش را به عنوان سخن خدا ارائه ميکنند. براي مثال در آيه «يَدُالله فَوقَ اَيديهم» اگر مترجم طرفدار جسم گونه بودن خدا باشد يا بخواهد از سبک ترجمه بيطرف استفاده کند، چنين ترجمه ميکند: «دست خدا بالاي دستهاي آنان است» و اگر متمايل به ديدگاهي باشد که جسم داشتن براي خدا محال است ترجمه ميکند: «دست (قدرت) خدا بر فراز دستهاي شماست.»
همچنين در آيات مربوط به هدايت و گمراهي، جبر و اختيار، اگر مترجم طرفدار ديدگاهي جبرانگاري باشد، آيات را بر اساس ظاهر آن ترجمه ميکند، و اگر طرفدار ديدگاه اختيار و آزادي انسان باشد، آيات را با توجه به اين ديدگاه ترجمه ميکند. براي مثال استاد مکارم شيرازي که بر اساس آموزههاي مذهب اهل بيت طرفدار آزادي و اختيار انسان است، آيه ذيل را چنين ترجمه ميکند: « فَيُضِلُّ اللَّهُ مَن يَشَاءُ وَ يَهْدِى مَن يَشَاءُ ». (ابراهيم/4)
«سپس خدا هر کس را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه، و هر کس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت ميکند.»
تسنیم
2013_04_19, 08:49 PM
يعني ايشان آيات ضلالت و هدايت را با اضافه کردن توضيحات داخل پرانتز، به صورتي ترجمه ميکنند که شبه جبر ايجاد نشود. اما آقاي فولادوند در ترجمه ي خويش روش بيطرفي را در پيش ميگيرد و در ترجمه ي همان آيه اين گونه عمل ميکند: «پس خدا هر که را بخواهد بيراه ميگذارد و هر که را بخواهد هدايت ميکند.»
بررسي: تأثير گرايشات و پيشفرضهاي ذهني، کلامي، فلسفي و مذهبي افراد در ترجمه ي قرآن به طور کامل قابل پيشگيري نيست. از اين رو ترجمه ي خالص قرآن دشوار است، بلکه غير ممکن مينمايد، اما لازم است مترجم بکوشد تا اين تأثيرات را به حداقل برساند و مخاطبان را با زلال کلام الهي آشنا کند تا بر اساس فطرت سالم خويش آن را بفهمند و هدايت شوند و اگر مترجم قصد داشت به ديدگاه خاص کلامي يا فلسفي اشاره کند آن را به پاورقي منتقل کند يا در پرانتز قرار دهد و از متن اصلي جدا سازد و در مقدمهي ترجمه هم يادآوري کند که اين ترجمه بر اساس چه مذهب يا گرايش جانبي ترجمه شده است.
تسنیم
2013_04_19, 08:50 PM
البته در اينجا ميتوان ميان دو دسته از گرايشات تفاوت قايل شد:
نخست اينکه نکات عقيدتي که در تفسير آيه وجود دارد و اگر در متن ترجمه دخالت داده نشود و در پرانتز آورده نشود، معناي ظاهر آيه برخلاف مقصود حقيقي خدا خواهد شد و ممکن است مخاطب را به گمراهي بکشاند، در اين صورت لازم است نکته تفسيري يا عقيدتي در پرانتز يا پاورقي آورده شود.
دوم اينکه نکات فلسفي، کلامي، مذهبي که ديدگاه مشخص مفسر است و اگر بر متن ترجمه اضافه نشود، زياني به معني نميزند. در اين صورت نبايد آنها را در ترجمه منعکس ساخت.
تسنیم
2013_04_19, 08:51 PM
4ـ6ـ تقسيم ترجمهها بر اساس اعتبار مترجم و ترجمه:
الف ـ ترجمه ي غير معتبر: براي ترجمه ي هر متن کهن يا تخصصي، لازم است که مترجم آن شرايط و صفاتي را احراز کرده باشد، تا بتواند ترجمهاي معتبر از آن ارائه کند. براي مثال متون قديمي پارسي تسلط بر زبان باستاني پهلوي را ميطلبد و نيز ترجمه ي متون کتاب مقدس تسلط کافي بر متون اصلي (
مثلاً عبري، لاتين و انگليسي و ...) را ميطلبد و بدون دارا بودن آن شرايط ترجمهي غيرمعتبر ميشود و نيز مترجم قرآن بايد بر زبان مبدأ (عربي) و زبان مقصد (فارسي) مسلط باشد و از تفسير قرآن آگاهي داشته باشد. در غير اين صورت ترجمه معتبر نخواهد بود.
ب ـ ترجمه ي معتبر: ترجمهاي که مترجم داراي شرايط به آن پرداخته است: اگر مترجم هر متن از صفات و شرايط لازم و در خور آن ترجمه برخوردار باشد، ميتواند ترجمهاي معتبر به شمار آيد.
تسنیم
2013_04_19, 08:52 PM
البته اين بدان معني نيست که هر کس که داراي شرايط لازم است ترجمهاي صحيح ارائه خواهد کرد.
بلکه هر مترجم متبحر و متخصص ممکن است گرفتار لغزش شود به عبارت ديگر ترجمه ي معتبر ملازم ترجمه ي صحيح نيست، يعني اگر مترجمي داراي تخصص و شرايط لازم باشد و با رعايت ضوابط، قرآن را ترجمه نمايد، ترجمه ي او معتبر و درخور بررسي است. پس از بررسي ممکن است ترجمهاي صحيح يا غيرصحيح باشد.
بررسي: از آنجا که ترجمهي قرآن نوعي تفسير کوتاه است، از اين رو مترجم قرآن بايد در اصل مفسر باشد يعني شرايط مفسر قرآن را کسب کرده باشد. در غير اين صورت ترجمه او ترجمهاي غير معتبر بلکه تفسير به رأي به شمار ميرود و تنها اقدامي سودمند نيست، بلکه از نظر شرعي عملي حرام است که در روايات متعدد و عده آتش بر آن داده شده است.
تسنیم
2013_04_19, 08:53 PM
4ـ7ـ تقسيم ترجمه بر اساس عناصر هنري
الف ـ ترجمه ي نثر و بدون آهنگ: اغلب ترجمههاي فارسي به صورت نثر و بدون آهنگ خاص است، يعني مترجمان در صدد انعکاس سبک و آهنگ خاص قرآن نبودهاند.
ب ـ ترجمههاي هنري: برخي ترجمههاي فارسي قرآن علاوه بر آنکه معناي آيات را به فارسي برگرداندهاند، سبک هنرمندانه اي نيز در آن به کار بردهاند و گاهي تلاش کردهاند آهنگ خاص آيات قرآن ـ به ويژه در سورههاي مکي ـ را در ترجمه ي فارسي منعکس کنند.
اين سبک از ترجمه خود از گونههاي متعددي برخوردار است:
1ـ ترجمه ي منظوم: در اين شيوه اديبان و شاعران پارسيگو، تلاش کردهاند همه يا بخشي از آيات را به زبان شعر بنويسند. از اين رو برخي نويسندگان معتقدند که بايد کساني چون خليل، سنائي، عطار، مولانا، سعدي، حافظ را از مترجمان قرآن به شمار آوريم. تا آنجا که گفتهاند:
مثنوي معنوي مولوي هست قرآني به لفظ پهلوي
تسنیم
2013_04_19, 08:54 PM
و نيز در عصر ما آقاي اميد مجد تمام قرآن را به شعر ترجمه کرده است. او در ترجمه ي سوره ي حمد چنين سروده است:
............... سرآغاز گفتار نام خداست که رحمتگر و مهربان خلق راست
............... ستايش بود ويژه کردگار که بر عالمين است پروردگار
............... که بخشنده و مهربان است نيز بود صاحب عرصه رستخيز
............... ترا ميپرستيم تنها و بس نداريم ياور به غير از تو کس
و در ترجمه ي سوره ي ناس چنين سروده است:
............... بگو ميبريم سوي ربي پناه که خلق جهان راست شاه و اله
............... ز شيطان خناس کز مکروش کند وسوسه قلبهاي بشر
............... کند وسوسه قلبها هر دمي چه از جن بود او چه از آدمي.
تسنیم
2013_04_19, 08:54 PM
2ـ ترجمه ي آوايي، در اين سبک مترجمان اديب تلاش کردهاند که آهنگ قرآن را در ترجمه ي فارسي آن منعکس سازند تا بر شيريني آن بيفزايد. براي مثال در ترجمهاي که در عصر ما در کنار گنبد امام رضا کشف شد و متعلق به اواخر قرن سوم هجري از مترجمي ناشناس است چنين آورده است:
............... الا الذين صبروا آنان که در بلا از صابران باشند
............... و عملوا الصالحات و ندر کردار از صالحان باشند.
............... اولئک لهم مغفره و اجر کبير آمرزيدگان مأجوران باشند
همچنين ترجمه ي قرآن ابوحفض نجم الدين عمر نسفي (462 ـ 538 ق) از ترجمههاي آوايي قرآن به شمار ميآيد. همچنين دکتر عبدالکريم بيآزار شيرازي مدعي سبک نويني از ترجمه تحت عنوان «ترجمه ي پيوسته، تفسيري و آوايي» است که خود نوعي از ترجمه ي آوايي به شمار ميآيد. وي در ترجمه ي سوره ي حمد چنين عمل کرده است:
به نام خداوند گسترده احسان و پيوسته مهربان
هر حمد و سپاسي از آن خداي ربالعالمين است ( که مولي، مدبر و مربي جهانيان است.)
خداوندي که رحمتش گسترده و مهرش پيوسته است.
مالک روز (بروز حقايق) دين (يعني قيامت) است.
(که در آن حساب و جزا و حکم و سياست است.)
تسنیم
2013_04_19, 08:55 PM
بررسي: ترجمه ي هنري (منظوم و آوايي) در جاي خود نيکوست و ميتواند مخاطبان با ذوق را به سوي قرآن جنب کند. البته .طبيعي است که با تنگناي قافيههاي شعر، گاهي مطالب و معاني آيات اضافه يا کم ميشود. براي نمونه در شعر اميد مجد مواردي که مشخص شده اضافي است.
البته اين اشکال در ترجمه ي آوايي کمتر است، ولي منتفي نيست و گاه مترجم مجبور ميشود، يک کلمه را به چند صورت ترجمه کند تا آهنگ شعر گونه کلام حفظ شود، افزون بر آنکه در برخي سورههاي قرآن سبک و آواي خاصي وجود دارد، مانند سورهي فرقان يا سورههاي کوتاه مکي، و در اين موارد رعايت آهنگ کلام تا حد امکان مناسب است. ولي در برخي سورههاي ديگر ـ به ويژه در سورههاي بلند مدني مثل بقره و آل عمران و ... معمولاً آهنگ و آواي کمتري وجود دارد. ايجاد آهنگ و آواي شعرگونه در همه آيات قرآن موجب تکلف ميگردد.
تسنیم
2013_04_19, 08:55 PM
يادآوري: در ترجمه ي هنري لازم است توجه کنيم که بين انعکاس عواطف گوينده يا نويسنده يا انعکاس عواطف مترجم تفاوت بگذاريم. به عبارت ديگر مترجم ميتواند در ترجمه ي لحن و فضاي آيات ـ مثل لحن و فضاي جنگ، قصه، دعا و ... را در آهنگ عبارت ترجمه منعکس کند ولي حق ندارد که احساسات خود را در ترجمه داخل کند. براي مثال هنگامي که از سخنان نويسنده خشنود شود با کلمات شيرين و محترمانه ترجمه کند ـ مثلاً در ترجمه ي قال، «فرمود» به کار برد ـ و در مواردي که از سخنان نويسنده ناخشنود است از کلمات غيرمحترمانه يا زننده استفاده کند.
روح الله باقري
کارشناس تشکلهاي ديني اداره تبليغات اسلامي کاشان
vBulletin® v4.2.2, Copyright ©2000-2024, Jelsoft Enterprises Ltd.