PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : یا غریب الغربا...!!!



ملکوت
2013_12_28, 09:59 PM
اين همه دست به سوي تو دراز است رضا !
باز مشت من و آغوش تو باز است رضا !
باز «من» دارد از آن دور تهي مي‌آيد
آن که مي‌آيد از آن دور جنازه است رضا !




زنده شد پيش نگاهت، تو خدايش شده‌اي
کفرِ «خورشيد» پرستان پُرِ راز است رضا !

دست من نامه‌اي از توست، نوشته‌ست در آن:
به حرم آمدن مست مجــــاز اســت. رضا





من و انگور، دلي مست و نگاهي پرِ اشک
قبله در حسرتِ اين راز و نياز است رضا!
هشت رکعت وسط صحن تو افتاد به خاک
رقص عشق است، فقط شکل نماز است رضا !




هر دلي مي‌رسد از راه شکسته ‌است... چقدر-
جاده‌ي عاشقيت حادثه ساز است! رضا !
آه! آواز خوش گوشه‌ي «نيشابور»ت
در مقامي پر از اندوه «حجاز» است رضا !




پيش پرهاي کبوتر، آسمان دل تو
تا خدا، پنجره در پنجره باز است رضا !



قاسم صرافان

ملکوت
2013_12_28, 09:59 PM
مریض آمده اما شفا نمی‌خواهد
قسم به جان شما جز شما نمی‌خواهد



برای پیش تو بودن بهانه‌ای کافی‌ست
بهشت لطف کریمان بها نمی‌خواهد



دلیل ناله‌ی من یک نگاه محبوب است
وگرنه درد غلامان دوا نمی‌خواهد



فقیر آمدم و دلشکسته پرسیدم:
مگر که شاه خراسان گدا نمی‌خواهد؟



دلم به عشق تو تا آسمان هشتم رفت
نماز در حَرَمت «اهدنا» نمی‌خواهد



همین قدر که غباری بر آستان باشد
رواست حاجت عاشق، دعا نمی‌خواهد



تو آشنای خدایی، کدام رهگذری
در این جهان غریب آشنا نمی‌خواهد؟



ببین به گوشه‌ی صحنت پناه آوردم
مگر کبوتر آواره جا نمی‌خواهد؟



به حکم آنکه «علیک الرفیق ثم طریق»
دلم بدون رضا (ع) کربلا نمی‌خواهد



خدا مرا به طواف تو مبتلا کرده‌ست
طواف کعبه بخواهم، خدا نمی‌خواهد



نگفته است، حیا کرده شاعرت آقا
نگفته است، نه اینکه عبا نمی‌خواهد


قاسم صرافان

ملکوت
2013_12_28, 10:00 PM
خانه‌های آن كسانی می‌خورد در ، بیشتر
كه به سائل می‌دهند از هر چه بهتر بیشتر

عرض حاجت می‌كنم آن‌جا كه صاحب‌خانه‌اش
پاسخ یك می‌دهد با ده برابر بیشتر

گاه‌گاهی كه به درگاه كریمی می‌روم
راه می‌پویم نه با پا، بلكه با سر ، بیشتر

زیر دِین چارده معصومم اما گردنم
زیر دِین حضرت موسَی‌بن‌جعفر بیشتر

گردنم در زیر دیِن آن امامی هست كه
داده در ایران ما طوبای او بر ، بیشتر

آن امامی كه «فداكِ» گفتنش رو به قم است
با سلامش می‌كند قم را معطر بیشتر

قم همان شهری كه هم یك ماه دارد بر زمین
همچنین از آسمان دارد چل اختر بیشتر

قصد این بار قصیده از برادر گفتن است
ورنه می‌گفتم از این معصومه‌ خواهر بیشتر

من برایش مصرعی می‌گویم و رد می‌شوم
لطف باباهاست معمولاً به دختر بیشتر

عازم مشهد شدم تا با تو درد دل كنم
بودنم را می‌كنم این‌گونه باور بیشتر

مرقدت ضرب‌المثل‌های مرا تغییر داد
هركه بامش بیش ، برفش ... نه ! كبوتر ، بیشتر

چار فصل مشهد از عطر گلاب آكنده است
این چنین یعنی سه فصل از شهر قمصر بیشتر

پیش تو شاه و گدا یكسان‌ترند از هر كجا
این حرم دیگر ندارد حرف كمتر ، بیشتر

ای كه راه انداختی امروز و فردای مرا !
چشم‌ بر راه تو هستم روز آخر بیشتر

از غلامان شما هم می‌شود دنیا گرفت
من نیازت دارم آقا روز محشر بیشتر

بر تمام اهل بیت خویش حسّاسی ولی
جان زهرا (س) چون شنیدم كه به مادر بیشتر ...



بیشترهایی كه گفتم از تو خیلی كمترند ...

شاعر:حسين رستمي