PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سیمای مبارک امام زمان(عج) در شعر موعودیه



فاطمه
2013_05_03, 06:40 PM
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد

بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو می­گویند تعطیل است کار عشق بازی
عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
جغد بر ویرانه می­خواند به انکارتو اما
خاک این ویرانه ها بویی از آن ویرانه دارد
در هوای عشق تو پر می­زند با بی قراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید
آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
دکتر قیصر امین پور

فاطمه
2013_05_03, 06:42 PM
صدهزاران اولیا روی زمین
از خدا خواهند مهدی را یقین

یا الهی! مهدیی از غیب آر
تا جهان عدل گردد آشکار
مهدی و هادی و تاج انبیا
بهترین خلق و برج اولیا
ای توختم اولیا اندر جهان
در همه جان ها نهان چون جان جان

عطار نیشابوری
مظهر العجایب و مظهر الاسرار، ص 7.

مشعشع
2013_06_17, 12:33 PM
طلوع مي كند آن آفتاب پنهانيhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif
زسمت مشرق جغرافياي عرفانيhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif
دوباره پلك دلم مي پرد نشانه چيستhttp://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif
شنيده ام كه مي آيد كسي به مهماني http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif
كسي كه سبزتر از هزار بار بهار http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif
كسي شگفت كسي آن چنان كه مي داني http://www.sibtayn.com/fa/images/stories/icons/24.gif

صبور
2013_06_17, 03:02 PM
ماسخت به دیدن شمادل بستیم
برثانیه ها،به روزها،...دل بستیم
گفتند:گل محمدی درراه است!
ماچشم شدیم وجاده رادل بستیم...

شاعر:علیرضا حکمتی

فاطمه
2013_06_18, 07:38 AM
ای رخ فرخنده ات، خورشید ایوان جهان
قامت نورانی ات، شمع شبستان خیال
هدهد فرخنده فال طرف بامت جبرییل

بلبل دستان سرای باغ اسلامت، بلال
حضرت ختم ولایت، مهدی صاحب زمان
آن که زو شد صدرِ خاور، رشک ایوان جلال


بابافغانی شیرازی،

فاطمه
2013_06_18, 07:39 AM
امام خاقانی شروانی به پادشاه و امیرانِ دربار شروانشاه عشق می ورزید. او حتی فرمان روای شماخی را در خصلت ها و ویژگی هایش به امام زمان (عج) تشبیه می کند و او را پادشاه اسلام می داند:

شهنشاه اسلام، خاقان اکبر

که تاج میر آل سامان نماید
سپهدار اسلام، منصور اتابک

که کمتر غلامش، قَدر خان نماید
به تایید مهدی خصالی که تیغش
روان سوز دجّال طغیان نماید

فاطمه
2013_06_18, 07:42 AM
بخشی از قصیده ی زیبای امیر فخرالدین محمود (ابن یمین) فریومدی، که در رابطه با اهل بیت علیه السلام سروده است:

بعد از او صاحب زمان کز سال های دیرباز

دیده ها در انتظار روی آن فرّخ لقاست
چون کند نور حضور او جهان را باصفا
هر کژی کاندر جهان باشد، شود یک باره راست
این بزرگان، هر یکی را در جناب ذوالجلال
از بزرگی، رفعتی فوق سماوات للعُلاست
بر امید آن که روز حشر ازین شاهان، یکی
گوید: این ابن یمین از بندگان خاص ماست
این عنایت بس بود ابن یمین را، بهر آنک
هر که باشد بنده شان در این دو دنیا پادشاست

امیر هانی
2013_06_19, 11:11 AM
زجاده های خطر بوی یاس می آید
کسی از آنسوی مرز محال می آید


صدای کیست؟ خدایا درست می شنوم؟
دوباره بوی صدای بلال می آید


مشام جنگل آتش گرفته می سوزد
که بوی سوختن از یک نهال می آید


زبس فرشته به تشییع لاله آمد و رفت
صدای مبهم برخورد بال می آید


مپرس از دل خود: لاله ها چرا رفتند
که بوی کافران از این سؤال می آید


بیا و راست بگو، چیست مذهبت ای عشق

که خون لاله به چشمت حلال می آید؟


به لحظه لحظه این روزهای سرخ قسم
که بوی سبزترین فصل سال می آید


قیصر امین پور

امیر هانی
2013_06_19, 11:12 AM
بیا تا عمر خارستان، سرآید
دوباره گل زهر بستان، برآید


بیا و آن خنجر ابروی برکش
کژی را خنجر کین، در جگر کش


بیا و آن چشم آهو وش به ما کن
غزال بندی دل را رها کن


بیا و در مقدمت جوید سر من
زمن هم گر تو خواهی، سر بیفکن


بیا مردن نه چندان خود فزونست
از این حالت که هجرت، کنونست


خوشا آن سر که در پای تو افتد

به پیش سرو بالای تو افتد


تو بازا هرچه خواهی، خود همان کن
مرا آواره آخر زمان کن


اگر جرم است صبر و دوستاری
مرا اوّل بکش، گر دوست داری


علی موسوی گرمارودی

امیر هانی
2013_06_19, 11:13 AM
مهدی امام منتظر نوباوه خیرالبشر
خلق دو عالم سر به سر بر خوان احسانش نگین


مهر از ضیائش ذرّه ای، بدر از عطایش بدره ای
دریا زجودش قطره ای گردون زکِشش خوشه چین


مرآت ذات کبریا مشکوة انوار هدی
منظور بعثت انبیاء مقصود خلق عالمین


امرش قضا حکمش قدر حبّش جنان بغضش سقر
خاک رهش زیبد اگر بر طرّه ساید حور عین


دانند قرآن سر به سر بابی زمدحش مختصر
اصحاب علم و معرفت ارباب ایمان و یقین


سلطان دین، شاه زمن مالک رقاب مرد و زن
دارد به امر ذوالمنن روی زمین زیر نگین


ذاتش به امر دادگر شد منبع فیض بشر
خیل ملائک سر به سر در بند الطافش رهین


گر نه وجود اقدسش ظاهر شدی اندر جهان

کامل نگشتی دین حقّ از امروز تا روز پسین


ایزد به نامش زد رقم منشور ختم الاوصیاء
چونانکه جدّ امجدش گردید ختم المرسلین


امام خمینی(ره)

امیر هانی
2013_06_19, 11:13 AM
تبسّم تو اگر پای در میانه نهد
چمن دگر نکشد بی حساب خنده گل


به غیبت تو چنان قحط سال کام دلست
که عندلیب نشد کامیاب خنده گل


بیا به خنده ده آب چمن که بی تو نماند
ترشّح مژه ای در سحاب خنده گل


زهجر روی تو گل در چمن نمی شکفد
بیا بیا و بر افکن نقاب خنده گل


ندیده چشم خرد در بهار شادابی
به غیر لعل تو حاضر جواب خنده گل


بهار معجزه شاداب از تبسّم تست

چنانکه چهره گلشن زآب خنده گل


رواج سکّه دولت زیُمن نام تو باد
چنانکه رونق گلشن زتاب خنده گل


فیاض لاهیجی

امیر هانی
2013_06_19, 11:14 AM
ای مدنی برقع و مکی نقاب
سایه نشین چند بود آفتاب


گر مهی از مهر تو موئی بیار
ور گلی از باغ تو بوئی بیار


منتظران را به لب آمد نفس
ای زتو فریاد به فریادرس


ملک بر آوای و جان تازه کن
هر دو جهان را پرآوازه کن


سکّه تو زن تا امراکم زنند
خطبه تو کن تا خطبا دم زنند


ما همه حمیم بیا جان تو باش

ما همه موریم سلیمان تو باش


از تو یکی پرده برانداختن
وز دو جهان خرقه در انداختن


مغز نظامی که خبر جوی تست
زنده دل از غالیه بوی توست


نظامی گنجوی

امیر هانی
2013_06_19, 11:15 AM
ای به دستت تیغ تیز ذوالفقار
سبزپوش سرزمین انتظار


وارث محراب و خون صبحگاه
انعکاس ناله های قعر چاه


وارث دروازه های نیم سوز
گریه های صبح و شام و نیم روز


بی فروغت روزهامان تیره ماند
چشم ها بر آستان ات خیر ماند


با حسین از کربلا آغاز کن

عقده های شیعیان را باز کن


چشم ها را رخصت پرواز ده
بار دیگر عشق را آواز ده


تیغ قهر و انتقام کبریا
از نیام غیبتت بیرون درآ


بعد عمری انتظار انتظار
در بقیع سینه هامان پاگذار


دلاور جعفری

گل مريم
2013_06_20, 04:41 PM
اگر چه زود؛ می‌آید، اگر چه دیر؛ می‌آید

سوار سبز پوش ما به هر تقدیر می‌آید

همان خورشید موعودی كه در روز طلوع او

حدیث صبح صادق می‌شود تفسیر می‌آید

زمین آبی‌تر از این آسمان‌ها می‌شود وقتی

كه آن آیینه‌ی سبز "خدا ـ تصویر" می‌آید

شکوه مهربانی که نگاه نافذش حتی

به روی سنگ ها هم می کند تأثیر، می آید

در اعماق نگاهش می توان خشمی مقدس دید

دلش لبریز از مهر ست و با شمشیر می آید

چنان با ضربه‌های حیدری اعجاز خواهد كرد

كه از دیوار هم گل‌ نغمه‌ی تكبیر می‌آید

دقیقاً رأس آن ساعت كه در نزد خدا ثبت است

نه قدری زودتر از آن نه با تأخیر می‌آید



allahomma4

گل مريم
2013_06_20, 10:03 PM
صفحات دفتر كن فكان ز كتاب حسن تو آيتى


كلمات محكمة البيان ز لطيفه تو كنايتى


لمعات طور تجلى از لمعان روى تو جلوه اى


جذورات وادى ايمن است ز جذبه تو حكايتى


عبقات قدس ز بوستان معارف تو شميمه اى


نفحات انس ز داستان افاضه تو عنايتى


نه به خط و نقطه خال تو قلم ازل زده تا ابد


نه به مثل طرّه مرسل تو مسلسل است روايتى


نه به بزم غيبت نه دلربايى توست شاهد وحدتى


نه به ملك عشق چه لاله رخ توست شمع هدايتى


نه چه صبح روشن غرّه تو فكنده پرتو مرحمت


نه چه شام تيره طرّه تو بلند ظلّ حمايتى


نه كه در محيط فلك عيان چه تو آفتاب حقيقتى


ندهد بسيط زمين نشان چه تو شهريار ولايتى


نه محاسن شيم تو را بشمار وهم شماره اى


نه معالى همم تو را حساب عقل نهايتى


نه محيط كشف و شهود را چه تو محورى چه تو مركزى


نه نزول فيض ‍ وجود را چه تو مقصدى چه تو غايتى


نه فكنده رخنه به كشورى چه سپاه عشق تو لشكرى



نه به پا به عرصه دلبرى چه لواى حسن تو آيتى


تو كه در قلمرو دل شهى ز درون مفتقر آگهى


نكنى ز بنده چرا گهى نه تفقّدى نه رعايتى




شيخ محمّدحسين غروى .

صبور
2013_06_21, 11:05 PM
رهاي ناي نيستان خدا كند كه بيايي

ضمير روشن باران خدا كند كه بيايي



بلوغ قدر سپيدي بلوغ سبز رهايي

معاد درويش انسان خدا كند كه بيايي



به انهدام سياهي به انهدام جهالت

سفير ناشر قرآن خدا كند كه بيايي



نماز خالص عشقي، رجاء منتظراني

زلال چشمه ايمان خدا كند كه بيايي



تو شهر سبز صيامي طلوع نظم سلامي

هلا تو رمز بهاران خدا كند كه بيايي



غبار رنج زمين را، فضاي تلخ زمان را

بهار صبح تو درمان خدا كند كه بيايي

matn31


عزيزالله زيادي

صبور
2013_06_21, 11:18 PM
matn

زهي خجسته زماني که يار باز آيد
به کام غمزدگان غمگسار باز آيد

به پيش خيل خيالش کشيدم ابلق چشم
بدان اميد که آن شهسوار باز آيد

اگر نه در خم چوگان او رود سر من
ز سر نگويم و سر خود چه کار باز آيد

مقيم بر سر راهش نشسته ام چون گرد
بدان هوس که بدين رهگذار باز آيد

دلي که با سر زلفين او قراري داد
گمان مبر که بدان دل قرار باز آيد

چه جورها که کشيدند بلبلان از دي
به بوي آنکه دگر نوبهار باز آيد

ز نقش بند قضا هست اميد آن حافظ
که همچو سرو به دستم نگار باز آيد

حافظ شيرازي


matn

صبور
2013_06_21, 11:23 PM
matn15

خوشا دردي! كه درمانش تو باشي
خوشا راهي! كه پايانش تو باشي

خوشا چشمي! كه رخسار تو بيند
خوشا ملكي! كه سلطانش تو باشي

خوشا آن دل! كه دلدارش تو گردي
خوشا جاني! كه جانانش تو باشي

خوشي و خرمي و كامراني
كسي دارد كه خواهانش تو باشي

چه خوش باشد دل اميدواري
كه اميد دل و جانش تو باشي

همه شادي عشرت باشد، اي دوست
در آن خانه كه مهمانش تو باشي

گل و گلزار خوش آيد كسي را
كه گلزار و گلستانش تو باشي

چه باك آيد زكس! آن را كه او را
نگهدار و نگهبانش تو باشي

مپرس ازكفر و ايمان بي دلي را
كه هم كفر و هم ايمانش تو باشي

براي آن به ترك جان بگويد
دل بيچاره، تا جانش تو باشي

"عراقي" طالب درد است دايم
به بوي آنكه درمانش تو باشي

-----------------------
فخرالدين عراقي


matn15

گل مريم
2013_06_23, 10:30 PM
بده ساقی می باقی به عشق خسرو خوبان
بزن مطرب نی و بربط كه آمد نیمه شعبان

قدر قدرت شهی آمد، علی فطرت، مهی آمد
بده ساقی می باقی به عشق خسرو خوبان

بزن مطرب نی و بربط كه آمد نیمه شعبان
قدر قدرت شهی آمد، علی فطرت، مهی آمد

چه قدرت، قدرت مطلق، چه فطرت، فطرت یزدان
تولد یافت مولودی ز امر قادر یكتا

كه از نور جمال او جهان شد روضه رضوان
خطش مشكین و لب غنچه، رخش زیبا قدش فتنه

چه قامت، قامت رعنا، چه صورت، صورت رخشان
زچشم و روی نیكویش توانم اینقدر گویم

گل مريم
2013_06_23, 10:32 PM
كه رویش قبله‌ی دلها و چشمش چشمه‌ی حیوان
زلطف و رحمتش باشد، زبان الكن، قلم عاجز

چه لطفی، لطف بی‌منت، چه یاری،‌یاور یاران
بگو از من تو ای ساقی بآن سرو سهی بالا

توئی آقا، توئی مولا، بخلق عالم امكان
بجانم او بود، جانانكه جان عالمش قربان

بدردم او بود درمان، چه دردی، درد بی‌درمان

توئی سرور، توئی رهبر، توئی نوباوه حیدر

توئی سلطان بحر و برّ، ولی حضرت سبحان
توئی لطف و توئی جود و توئی رحم و توئی رحمت

توئی دریای بخشایش، توئی فیض و توئی احسان
توئی علم و توئی عالم، توئی حلم و توئی دانش

توئی دُرّ و توئی گوهر، توئی لؤلؤ توئی مرجان
توئی محرم، توئی همدم، توئی فخر بنی آدم

گل مريم
2013_06_23, 10:33 PM
توئی یار و توئی یاور، توئی غمخوار غمخواران
تویئ شاخص، توئی شامخ، توئی شافع، توئی راكع

توئی قائم، توئی غائب، توئی پیدا، توئی پنهان
بود مهدی تو را نام و بود شهرت تو را هادی

توئی مهر و توئی ماه و توئی خورشید نور افشان
توئی عدل و توئی عادل، توئی عقل و توئی عاقل

توئی فضل و توئی فاضل، ‌توئی شاهنشه خوبان
كلام نغز و دلجویت بود شیرین و روح افزا

چرا؟ چونكه توئی ناطق، چه ناطق؟ ناطق قرآن
ز درد انتظارت جای اشك از دیده خونبارم

شتابی كن كه رفت ای شه زكف دین و زدل ایمان
ترا از جان و دل چا كرد و صد عیسی، دو صد موسی

كنیز درگهت حور و فلك عبد و ملك دربان
زبان را جای گویایی نباشد بهر ژولیده

چرا؟ چونكه نباشد گفتن مدح تو شه آسان

حسن فرح بخشيان (ژوليده‌ي نيشابوري)