PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زبان وحی



سحر
2013_12_14, 09:55 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

زبان وحی


محمد هادی معرفت
زبان،آسان‏ترین وسیله انتقال مفاهیم ذهنی در انسان به شمار می‏رود وساده‏ترین ابزاری است که آدمی می‏تواند در حیات اجتماعی،معانی متصوره‏خویش را مورد تبادل و تفاهم قرار دهد.مساله خطیر تفهیم و تفهم که لازمه زندگی‏اجتماعی است تنها از همین راه است که سهل و ساده انجام می‏گیرد.لذا خداوندپس از نعمت آفرینش،آن را از بزرگ‏ترین نعمت‏ها یاد کرده است الرحمان. علم‏ القرآن.خلق الانسان.علمه البیان (1) ،پروردگاری که گستره رحمت او موجب گردید تاقرآن را به انسان بیاموزد،بزرگ‏ترین نعمتی را که پس از نعمت آفرینش به او ارزانی‏داشت،نعمت‏بیان بود.
شرایع الهی که برای انسان‏ها آمده و با آنان سخن گفته،از همین شیوه معمولی ومتعارف بهره جسته است. و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبین لهم (2) ،و هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر آن که با زبان مردم خویش سخن گوید،تا[بتواند پیام الهی‏را]برای آنان روشن سازد».از این رو زبان شریعت همان زبان مردم است و چون روی‏سخن با مردم است،باید با زبانی قابل فهم بر ایشان باشد.
قرآن در میان قوم عرب نازل گردید و با زبان عربی رسا و آشکار بر آنان عرضه‏شده است. انا انزلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون (3) ،ما، قرآن را به زبان عربی فرستادیم تابتوانید[خطاب به عرب]آن را درک کنید». انا جعلناه قرآنا عربیا لعلکم تعقلون (4) ،ماآن را قرآنی عربی قرار دادیم تا بتوانید[پیام]آن را دریافت دارید».علاوه خداوندزبان قرآن را زبان عربی آشکار معرفی کرده است: و هذا لسان عربی مبین (5) «مبین‏»به‏معنای آشکار است. نزل به الروح الامین.علی قلبک لتکون من المنذرین بلسان عربی‏مبین (6) ،روح الامین[ جبرئیل]آن را بر دلت نازل کرد تا[در نافرمانی‏ها]ازهشدار دهندگان باشی[و آن را]با زبان عربی آشکار[آورد]». «و لقد یسرنا القرآن للذکرفهل من مدکر» (7) ،و قرآن را برای پند آموزی سهل و آسان کرده‏ایم،پس آیا پند گیرنده‏ای‏هست؟». فانما یسرناه بلسانک لعلهم یتذکرون (8) ،در حقیقت[قرآن]را بر زبان تو سهل وآسان گردانیدیم،امید که پند گیرند». قرآنا عربیا غیر ذی عوج لعلهم یتقون (9) ، قرآنی‏عربی بی‏هیچ پیچیدگی[رسا و روشن]،باشد که آنان راه تقوا پویند».

سحر
2013_12_14, 09:56 PM
لذا باید گفت:زبان وحی-یا زبان قرآن-همان زبان عرف عام است (10 که موردخطاب قرار گرفته‏اند که سهل و آسان و بدون پیچیدگی در بیان بر آنان عرضه شده.
البته هر یک بر وفق استعداد خود از آن بهره‏مند می‏شوند. «انزل من السماء ماء فسالت‏او دیة‏بقدرها» (11) ،از آسمان،باران[رحمت]را فرو فرستاد و بستر رودها هر یک،به‏اندازه گنجایش خود روان شدند».خداوند این آیه را به عنوان‏«مثل‏»آورده است.
باران رحمت کنایه از قرآن و شریعت،و بستر رودها کنایه از استعدادهای متفاوت انسان‏ها است تا هر یک بر حسب ظرفیت و اندازه پذیرایی خود از آن بهره گیرد.لذادر پایان می‏گوید: «کذلک یضرب الله الامثال‏» ،این گونه است که خداوند مثل‏هامی‏آورد»،یعنی با ضرب المثل(مثل زدن)واقعیت‏حال را روشن می‏سازد،زیراگفته‏اند«الم ثال یوضح المقال،مثال آوردن گفتار را روشن می‏سازد».
آری قرآن،ظاهری دارد و باطنی (12) ،که ظاهر آن برای همه آشکار است ولی عمق‏باطن آن به اندیشه و تدبر بیش‏تری نیاز دارد.در جای جای قرآن دستور تعمق و تدبردر آیات آن را داده است افلا یتدبرون القرآن ام علی قلوب اقفالها (13) ،آیا در قرآن‏نمی‏اندیشند، یا[مگر]بر دل‏های شان قفل‏هایی نهاده شده است؟!».هم چنین‏محکمی دارد و متشابهی (14).محکم آن دلالتی رسا و متشابه آن پیچیده است و دانش‏و بینش بیش‏تری لازم دارد تا غبار تشابه زدوده شود.ولی با این وصف هرگز راه‏رسیدن به حقایق نهفته و آشکار قرآن بر کسی بسته نیست و به ابزار فهم و وسایل‏رهیابی که در اختیار دارد بستگی دارد.این که در حدیث آمده:«العبارة للعوام‏و الاشارة للخواص‏» (15) به همین حقیقت اشارت دارد،یعنی مفهوم ظاهری آن برای‏همگان است که نگرشی سطحی دارند.ولی عمق باطنی آن برای اهل تخصص‏است که با ابزار دانش و بینش،و اندیشیدن در نکته‏ها و ظرافت‏های قرآن،حقایق آن را به دست می‏آورند.

سحر
2013_12_14, 10:08 PM
آن چه گفته شد،بر وفق مقتضای حکمت الهی است تا سخنی را که برای مردم‏گفته،بر ایشان قابل فهم باشد.علاوه صفحه بلند تاریخ خود گواه است که مردم هرزمان،زبان پیام الهی را که بر دست پیامبرانشان بر آنان عرضه می‏شده فهمیده‏اند،وهیچ‏گاه در تاریخ ثبت نشده که پیروان پیامبری گفته باشند:زبان پیامی که آورده‏ای‏برای ما مفهوم نیست!
ولی اخیرا شبهه‏ای مطرح شده که زبان وحی قابل فهم نیست،جز مفهوم ظاهری آن(در حد ترجمه)که راه رسیدن به حقیقت آن برای بشریت‏بسته و درک آن میسور نمی‏باشد.
می‏گویند:وحی چون پیام الهی و سخن از ما ورای جهان طبیعت است،نمی‏تواند نمایان‏گر مفهوم حقیقی آن باشد.زیرا واژه‏های به کار رفته در لسان‏شریعت،برای مفاهیمی وضع شده است که با جهان حس و عالم شهود سنخیت(هم گونی)دارد و با آن چه در پس پرده غیب وجود دارد سنخیتی ندارد و این‏ناهم گونی میان این دو گونه مفاهیم،دلالت الفاظ و عبارات به کار رفته در زبان وحی‏را از کار می‏اندازد.می‏گویند:پر پیدا است که کار برد این گونه واژه‏ها بر پایه استعاره وتشبیه امور نامحسوس به اشیا محسوس نهاده شده است و هرگز نمی‏تواند لفظمستعار نمایان‏گر کامل مفهوم مستعار له باشد.برخی زبان وحی را زبان رمز دانسته که‏کشف آن برای هر کس میسور نیست.برخی فراتر رفته زبان وحی را تمثیلی و تخیلی‏محض گرفته‏اند که اصلا از واقعیتی حکایت ندارد،جز ترسیم مجرد ذهنی همانندکتاب‏«کلیله و دمنه‏»که مطالب اخلاقی و تربیتی را در قالب تصویر ذهنی درآورده است.در نتیجه نمی‏توان از ظاهر تعابیر کتب آسمانی،به حقیقتی ثابت پی‏برد،و با این شیوه خواسته‏اند تا برخی ناهنجاری‏ها(خلاف واقعیت‏ها که احیانا دراین کتب به چشم می‏خورد)توجیه کنند و برخی اشکالات وارد بر کتب عهدین رامرتفع سازند.دنباله روها گمان برده ‏اند که می‏توان همین شیوه را درباره قرآن نیزبه کار برد!در جای خود (16) مشروحا در این باره سخن خواهیم گفت.در این جا بحث‏ مختصری می‏آوریم:

سحر
2013_12_14, 10:09 PM
زبان وحی به ویژه قرآن کریم،بر حسب موضوع سخن،مختلف است که می‏توان‏آن را اجمالا به چهار بخش تقسیم کرد:
1- احکام و تکالیف:که مرتبط به رفتار انسان‏ها و تنظیم حیات اجتماعی است.
در این بخش کاملا صریح و رسا سخن گفته است،زیرا دستور العمل‏هایی است که‏باید انسان‏ها(مخاطبین اصلی کلام)به خوبی درک کنند تا بتوانند به درستی انجام‏ دهند،مانند: یا ایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم و الذین من قبلکم لعلکم تتقون (17) هر که زبان عربی بداند،به خوبی می‏فهمد که روی سخن در این آیه،با همه مردم است تا تنها جدایی را پرستش کنند که آفریدگار جهانیان است،چه حال و چه‏گذشتگان.باشد تا حالت تقوی(پروا)در آنان پدید آید.زیرا هر که خدا را پروا داشته‏باشد،در زندگی پروا دارد و به درستی رفتار می‏کند.
فهم محتوایی این قبیل آیات،همانند آیه «احل الله البیع و حرم الربا» (18) و غیره،برای عرب زبانان و عربی دانان کاملا سهل و ساده است و هرگز با دشواری مواجه‏ نمی‏شوند،مگر برای شناخت کم و کیف انجام این گونه دستورات که با مراجعه به‏توضیحاتی که در سنت آمده است روشن می‏گردد.

ادامه دارد