PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چهل حديث سيره كاظمى



گل مريم
2013_12_09, 11:31 PM
besm5



نام كتاب: چهل حديث سيره كاظمى
نويسنده: محمود احمديان


مدخل: شناخت اجمالى امام هفتم (عليه السلام)

نام آن حضرت ((موسى)) و لقب مشهورش ((كاظم)) فرو برنده خشم مى باشد اصحابش به جهت تقيه گاهى از آن بزرگوار به ((عبد صالح)) و گاهى به ((فقيه)) و ((عالم)) تعبير مى كردند. وى در ميان مردم به باب الحوائج معروف است و توسل به آن حضرت براى شفاى امراض و بيماريها و رفع امراض ظاهرى و باطنى و دردهاى اعضاء خصوصا درد چشم مجرب است.

كينه اش ابوالحسن و ابو ابراهيم است پدرش پيشواى ششم حضرت امام صادق (عليه السلام) و مادرش بانويى با فضيلت ((حميدة مصفاة)) پاك شده از هر گونه پليدى و آلودگى است. وى در سال 128 ه‍ق در روز يكشنبه هفتم ماه صفر در محلى به نام ابواء ((يكى از روستاهاى اطراف مدينه)) چشم به جهان گشود و در بيست و پنجم ماه رجب سال 183 ه‍ق در سن 55 سالگى در شهر بغداد در زندان سندى بن شاهك به دستور هارون الرشيد با چند عدد خرماى مسموم به شهادت رسيد و در قسمت غربى قبرستان قريش بغداد به خاك سپرده شد.


منتهى الامال ج 2 ص 886

گل مريم
2013_12_09, 11:32 PM
فصل اول: ويژگيهاى نفسانى و رفتارهاى شخصى امام (عليه السلام)

1: بنده صالح خدا

قال ابن الجوزى:
موسى بن جعفر (عليه السلام) ابوالحسن الهاشمى صلوات الله عليه كان يدعى العبد الصالح لاءجل عبادته واجتهاده و قيامه بالليل، و كان كريما حليما اذا بلغه عن رجل انه يؤ ذيه بعث اليه بمال.


سبط ابن جوزى گويد:
موسى بن جعفر (عليه السلام) از خاندان هاشم به خاطر عبادتهاى فراوان و تلاش در راه خدا و شب زنده دارى ((بنده صالح)) خدا ناميده مى شد.
وى مردى بخشنده و بردبار بود، هر گاه از فردى به او آزار و اذيت مى رسيد كمك هاى مالى برايش مى فرستاد.




كشف الغمة 2: 250

گل مريم
2013_12_09, 11:33 PM
2: گذشت امام (عليه السلام)

ربيع بن عبد الرحمن قال:
كان والله موسى بن جعفر (عليه السلام) من المتوسمين يعلم من يقف عليه بعد موته و يجحد الامام بعد! موته، فكان يكظم غيظه عليهم و لا يبدى لهم ما يعرفه منهم فسمى الكاظم لذلك.

ربيع پسر عبد الرحمان مى گويد:
موسى بن جعفر (عليه السلام) از آينده نگران با فراست بود (از چهره افراد) كسانى را كه پس از وى در امامتش مى شناخت. ولى با اين همه خشم خود را از آنها پنهان نمود و آنچه را كه از آنان مى دانست بر آنان اظهار نمى كرد بهمين جهت ((كاظم)) يعنى فرو برنده خشم نام گرفت.



عيون اخبار الرضا (عليه السلام) 1: 103 ح 1.

گل مريم
2013_12_09, 11:33 PM
3: امام (عليه السلام) و بهداشت

عن مرازم قال:
راءيت اءبا الحسن (عليه السلام) اذا تؤ ضا قبل الطعام لم يمس المنديل، و اذا توضاء بعد الطعام مس المنديل.

از مرازم روايت شده كه مى گويد:
من امام هفتم (عليه السلام) را ديدم هر وقت قبل از غذا دستهايش را مى شست با حوله خشك نمى كرد ولى اگر بعد از غذا آنها را مى شست با حوله خشك مى كرد.


كافى 6. 291 ح 2

گل مريم
2013_12_09, 11:34 PM
4: بزرگداشت عاشورا

قال الرضا (عليه السلام):
كان اءبى صلوات الله عليه اذا دخل شهر المحرم لا يرى ضاحكا، و كانت كاءبته تغلب عليه حتى يمضى منه عشرة اءيام فاذا كان يوم العاشر كان ذلك اليوم، يوم مصيبة و حزنه و بكائه و يقول: هذا اليوم الذى يقوم فيه الحسين صلى الله عليه.

امام رضا (عليه السلام) فرمود:
پدرم درود خدا بر او باد، وقتى كه ماه محرم مى رسيد، ديگر خندان ديده نمى شد، بلكه تا روز دهم همواره اندوهگين و غمناك بود، و چون روز دهم فرا مى رسيد آن روز، روز عزا و غم و اندوه و گريه او مى شد و مى فرمود:

اين همان روزى است كه امام حسين (عليه السلام) در آن به شهادت رسيد.


اقبال الاعمال: 544

گل مريم
2013_12_09, 11:35 PM
5: نمازخانه امام (عليه السلام)

ابراهيم بن عبد الحميد قال:
دخلت على اءبى الحسن الاول (عليه السلام) فى بيته الذى كان يصلى فيه، فاذا ليس فى البيت شى الا خصفة، و سيف معلق و مصحف.

ابراهيم بن عبد الحميد مى گويد:
به اتاقى كه امام موسى بن جعفر (عليه السلام) در آن نماز مى خواند وارد شدم،
و در آن اتاق غير از زنبيلى از ليف خرما، و شمشيرى آويزان و قرآن چيز ديگرى نديدم.

توضيح: از اين حديث بر مى آيد كه خوب است در خانه جائى ساده براى نماز اختصاص داده شود.



قرب الاسناد: 310 ح 1208

گل مريم
2013_12_09, 11:35 PM
6: كار و تلاش امام (عليه السلام)

عن الحسن بن على بن اءبى حمزة، عن اءبيه قال:
راءيت اءبا الحسن (عليه السلام) يعمل فى اءرض قد استنقعت قدماه فى العرق، فقلت: جعلت فداك اءين الرجال؟ فقال: يا على قد عمل باليد من هو خير منى فى اءرضه و من اءبى فقلت و من هو؟ قال: رسول الله(صلى الله عليه و آله و سلم) و اءمير المومنين و ابائى (عليه السلام) كلهم كانوا قد عملوا باءيديهم و هو من عمل النبيين و المرسلين و الاوصياء و الصاليحن.

حسين بن على بن اءبى حمزه از پدرش نقل كرده:
امام هفتم (عليه السلام) را در مزرعه اى ديدم كه كار مى كرد و پاهايش (از شدت كار) خيس عرق بود، عرض كردم، فدايت شوم، مردان كار كن كجا هستند؟ فرمود: اى على ! آنان كه بهتر از من و پدرم بودند با دست خود كار كرده اند.
عرض كردم: آنان چه كسانى بودند؟ فرمود: پيامبر خدا(صلى الله عليه و آله و سلم) و اميرمومنان و پدرانم (عليه السلام) همگى با دست مبارك خود كار مى كردند، و كار كردن از روش پيامبران و جانشينان آنان و افراد صالح مى باشد.



بحار الانوار، 48: 115 ح 27

گل مريم
2013_12_09, 11:36 PM
7: دورى از لباس شهرت

عن اءبى الحسن الاءول (عليه السلام) قال:
لم يكن عنده شى ء اءبعض اليه من لبس الثوب المشهور، و كان ياءمر بالثوب الجديد فيغمس فى الماء فيلبسه.

از امام موسى بن جعفر (عليه السلام) نقل شده كه فرمود:
هيچ چيزى در نزد وى بدتر از پوشيدن لباس شهرت ((لباسى كه بواسطه آن انسان انگشت نما مى گردد)) نبود ((و براى گريز از انگشت نما شدن)) هر وقت لباس تازه مى آوردند دستور مى داد آن را بشويند و سپس ‍ مى پوشيد.

بحار الانوار 79: 313 ح 25.

گل مريم
2013_12_09, 11:36 PM
8: سفره بى سبزى

مؤ فق المدينى، عن اءبيه، عن جده قال:
بعث الى الماضى (عليه السلام) يوما فاءجلسنى للغداء، فلما جائوا بالمائدة لم يكن عليها بقل، فاءمسك يده، ثم قال للغلام: اءما علمت اءنى لاآكل على مائدة ليس فيها خضرة فاءتنى بالخضرة قال: فذهب الغلام، فجاء بالبقل، فاءلقاه على المائدة، فمد يده (عليه السلام) و اءكل.

موفق مدينى از پدرش و او هم از جدش نقل نمود:
روزى امام هفتم (عليه السلام) كسى را دنبال من فرستاد، مرا بر سر سفره غذا نشاند، وقتى سفره را آوردند، د
ر آن سبزى نبود، امام (عليه السلام) دست نگه داشته و به غلام خود فرمود: آيا نمى دانى من سفره اى كه سبزى نداشته باشد از آن نمى خورم، برايم سبزى بياور.
مى گويد: غلام برخاست و سبزى را آورده بر سفره نهاد و امام (عليه السلام) دستش را دراز كرد و شروع به خوردن نمود.

عوالم 21: 206 ح 3

گل مريم
2013_12_09, 11:37 PM
9: سفارش به غذاى شب


سليمان بن الجعفرى، قال:
كان اءبوالحسن (عليه السلام) لايدع العشاء و لو كعكة و كان يقول: انه قوة للجسم

سليمان جعفرى گويد:
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) هيچ وقت غذاى شب را اگر چه به نان سوخته يا خشك و خشن هم بود ترك نمى كرد و مى فرمود: كه آن نيروى جسم است

محاسن برقى 2: 198 ح 1580

گل مريم
2013_12_09, 11:37 PM
10: حلوا غذاى محبوب امام (عليه السلام):

احمد بن هارون بن موفق المدينى عن اءبيه قال:
بعث الى الماضى (عليه السلام) يوما فاءكلت عنده و اكثر من الحلواء، فقلت: ما اكثر هذه الحلواء فقال (عليه السلام):
انان و شيعتنا خلقنا من الحلاوة، فنحن نحب الحلواء.

احمد بن هارون فرزند موفق مدينى از پدرش نقل مى كند كه گفت:
روزى امام هفتم كسى را دنبال من فرستاد، او با او سر يك سفره حاضر شدم و با او غذا خوردم و ديدم امام (عليه السلام) زياد حلوا خورد عرض كردم چقدر از اين حلوا ميل مى فرمائيد،
امام (عليه السلام) فرمود:
ما و شيعيانمان از حلاوت و شيرينى آفريده شده ايم و ما شيرينى را دوست داريم.

كافى 6: 321 ح 1

گل مريم
2013_12_10, 12:28 PM
فصل دوم: رفتار اجتماعى امام (عليه السلام)

11: بر خورد امام (عليه السلام) با بدان

قال ابن الاثير:
كان (موسى بن جعفر (عليه السلام)) يلقب باءلكاظم، لاءنه كان يحسن الى من يسيى ء اليه كان هذا عادته اءبدا.

ابن اثير مى گويد:
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) بدان جهت كاظم (فرو برنده غضب) نام گرفت، كه همواره به كسانى كه به او بدى مى نمودند، نيكى مى نمود، اين سيره و عادت هميشگى وى بود.


كامل ابن اثير 6: 164

گل مريم
2013_12_10, 12:28 PM
12: رسيدگى به نيازمندان


قال الاربلى:
و كان (موسى بن جعفر (عليه السلام)) اءوصل الناس لاهله و رحمه، و كان يتفقد فقراء المدينة فى الليل فيحمل اليهم العين و الورق و الدقيق و التمر فيوصل ذلك اليهم و لا تعلمون من اءى جهة هو.

اربلى مى گويد:
(امام موسى بن جعفر (عليه السلام)) از مهربانترين مردم به خويشاوندان و نزديكانش بود، و شبها (به صورت ناشناس) به حال فقراى مدينه رسيدگى مى كرد، و براى آنان درهم، و دينار آرد و خرما مى رساند و نمى دانستند كه اين همه بخشش از سوى چه كسى به آنان مى رسد.

كشف الغمة 2: 228

گل مريم
2013_12_10, 12:29 PM
13: گذشت و بخشش امام (عليه السلام):

يحيى بن الحسن قال:
كان موسى بن جعفر (عليه السلام) اذا بلغه عن الرجل ما يكره، بعث اليه بصرة دنانير، فكانت صراره ما بين الثلاثمائة الى الماءتين دينار، فكانت صرار موسى مثلا.

يحيى پسر حسن مى گويد:
وقتى از مردى به امام موسى بن جعفر (عليه السلام) ناراحتى مى رسيد، كيسه اى پر از دينار براى او مى فرستاد،
كه در آن كيسه دويست تا سيصد دينار بود.
كيسه هاى امام هفتم (عليه السلام) زبانزد مردم بود.

مقائل الطالبيين: 499

گل مريم
2013_12_10, 12:29 PM
14: همراهى با مردم در زندگى


عن معتب قال:
كان اءبوالحسن (عليه السلام): ياءمرنا اذا اءدركت الثمرة اءن نخرجها فنبيعها، و نشترى مع المسلمين يوما بيوم.

معتب مى گويد:
امام هفتم (عليه السلام) هنگام رسيدن ميوه ها به ما دستور مى داد كه آنها را چيده و براى فروش به بازار مسلمانان ببريم، و همراه ديگر مسلمانان روزانه خريد كنيم (و از انبار كردن آنها پرهيز كنيم.)

كافى: 5: 166

گل مريم
2013_12_10, 12:30 PM
15: مشورت با زيردستان

عن الحسن بن الجهم قال:
كنا عند الرضا (عليه السلام): فذكرنا اءباه، فقال:
كان عقله لا توازى به العقول و ربما شاور الاءسود من سودانه، فقيل له: تشاور مثل هذا؟ فقال: ان الله تبارك و تعالى ربما فتح على لسانه، قال: فكانوا ربما اءشاروا عليه بالشى ء فيعمل به فى الضيعة و البستان.

از حسن بن جهم روايت شده كه گفت:
ما در خدمت امام رضا (عليه السلام) بوديم، كه از پدرش ياد كرديم، امام فرمود: عقل هيچ عاقلى با او برابرى نمى كرد، (ولى با اين همه) گاهى از اوقات با يكى از سياهان خدمتكار خود مشورت مى نمود، وقتى به او اعتراض مى شد، مى فرمود: چه بسا خداوند متعال مشكلى را با زبان او آسان مى كند و گره آن را مى گشايد. سپس امام (عليه السلام) فرمود: بسيار ديده مى شد كه آنان چيزى را در امور زمين و باغ و بستان به او مى گفتند و امام به گفته آنان عمل مى كرد.

مكارم اخلاق: 335

گل مريم
2013_12_10, 12:30 PM
16: امام (عليه السلام) و ستايش فرزند

عن اسماعيل بن الخطاب قال:
كان اءبوالحسن (عليه السلام) يبتدى ء بالثناء على ابنه على (عليه السلام) و يطريه و يذكر من فضله و بره ما لا يذكر من غيره كاءنه يريد اءن يدل عليه.

از اسماعيل فرزند خطاب روايت شده كه گفت:
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) (هنگامى كه به محضرش وارد مى شديم) به تعريف فرزند خود على (عليه السلام) مى پرداخت و او را مى ستود و از فضيلت و نيكويى او چنان ياد مى كرد كه درباره ديگران نمى گفت گويا كه مى خواست (ما را) به امامت او راهنمايى كند.

بحارالانوار 49: 18 ح 19.

گل مريم
2013_12_10, 12:31 PM
17: امام (عليه السلام) و برخورد با فرزند


عن سليمان بن حفص قال:
كان موسى بن جعفر (عليه السلام) يسمى ولده عليا الرضا و كان يقول: ادعوا الى ولدى الرضا و قلت لولدى الرضا، و قال لى ولدى الرضا. و اذا خاطبه قال يا اءباالحسن.

از سليمان بن حفص نقل شده كه گفت:
امام موسى بن جعفر (عليه السلام) فرزند خود على را، رضا مى ناميد و همواره مى گفت:
فرزندم رضا را پيش من فراخوانيد، به فرزندم رضا گفتم، فرزندم رضا به من گفت.
و هر وقت او را خطاب مى كرد با كينه اش ((اباالحسن)) خطاب مى كرد.

عيون اخبار الرضا 1: 22 ح 2.

گل مريم
2013_12_10, 12:31 PM
18: سفارش به امامت فرزند

محمد بن اسحاق، عن اءبيه، اءن موسى بن جعفر (عليه السلام) كان يقول لبنيه:
هذا اءخوكم على بن موسى عالم آل محمد (عليه السلام) فاءساءلوه عن اءديانكم، و احفظو ما يقول لكم.

محمد بن اسحاق از پدرش نقل مى كند كه همواره امام موسى بن جعفر (عليه السلام) به فرزندانش مى فرمود:
اين برادرتان على بن موسى داناترين فرد خاندان پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم) است، از او مسائل دينى خودتان را بپرسيد و آنچه به شما مى گويد به خاطر بسپاريد (و به آن عمل كنيد.)

كشف الغمة 2: 317

گل مريم
2013_12_10, 12:32 PM
19: تسليت به صاحبان عزا


هشام بن الحكم قال:
راءيت موسى بن جعفر (عليه السلام) يعزى قبل الدفن و بعده.

هشام بن حكم مى گويد:
موسى بن جعفر (عليه السلام) را ديدم كه قبل از دفن ميت و پس از آن صاحبان عزا را سر سلامتى و تسليت مى داد.

تهذيب 1: 463 ح 1563

گل مريم
2013_12_10, 12:32 PM
20: ادب معاشرت و قرائت


عن حفص قال:
ما راءيت اءحدا اءشد خوفا عى نفسه من موسى بن جعفر (عليه السلام) و لا اءرجى للناس منه و كانت قرائته حزنا فاذا قراء فكاءنه يخاطب انسانا.

از حفص روايت شده كه گفت:
كسى را بر خويش بيماك تر و براى مردم اميداور كننده تر از موسى بن جعفر (عليه السلام) نديدم. او قرائتى حزن آور داشت وقتى كه قرآن مى خواند گويا كسى را مخاطب قرار داده است.


كافى 2: 606