PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : وحی در لغت و اصطلاح



سحر
2013_12_09, 08:22 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

وحي در لغت و اصطلاح به چه معنا است و آن كلمه در قرآن كريم به چه معاني به كار رفته است؟



واژه ي وحي در تعابير اهل لغت، معاني گوناگوني دارد، از جمله: اشارت، كتابت، رساله، پيام، سخن پوشيده، شتاب و عجله، اعلام در خفا و كلام يا پيام يا نوشته اي كه به ديگران القا شود. برخي وحي را به كلام شفاهي محدود كرده اند و عده اي آن را اعم از كلام كتبي و شفاهي دانسته و بعضي آن را به معناي اعلام خبر و القاي مخفي آن به غير دانسته اند.[1]

ابو اسحاق معناي سوم را پذيرفته و كسايي نيز به همين معنا دل بسته است و مي نويسد:[2]

وحي عبارت است از: سخن گفتن با كلام ـ نه با اشاره و كتابت ـ با كسي كه بر غير او مخفي باشد.[3]

گروهي ديگر وحي را در معناي وسيع تري تفسير كرده و نوشته اند:
وحي عبارت است از هر چيزي كه تو آن را به غير خودت القا نمايي، اعم از اين كه با اشاره باشد يا با كتابت، يا امر كردن، يا نقش نمودن بر روي سنگ ها.[4]
عده اي معناي سرعت را در مفهوم وحي اخذ كرده و وحي را به اعلام سريع خفي تفسير نموده اند؛ بنابراين رساندن هرگونه پيام و خبري، از هر ناحيه اي و به هر كسي، با اين شرط كه سريع و خفي باشد، وحي است.

سحر
2013_12_09, 08:22 PM
وحي در قرآن در چهار معنا استعمال شده است:

1. اشاره ي پنهاني و پوشيده:
(فَخَرَجَ عَلَي قَوْمِهِ مِنَ الْمِـحْرَابِ فَأَوْحَي إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيّاً)؛[5] از محراب به سوي قومش شتافت و به اشاره به آنان القا كرد كه صبح و شام خدا تسبيح را كنند.
البته ممكن است كه وحي در اين جا به معني اعلام هم باشد.

2. امر غريزي و تكويني و نوعي اعلام تكويني:
(وَأَوْحَي رَبُّكَ إِلَي النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتاً وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا يَعْرِشُونَ ثُمَّ كُلِي مِن كُلِّ الثَّـمَرَاتِ فَاسْلُكِي سُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلاًَ)؛[6] پروردگار تو به زنبور عسل وحي كرد كه خانه ي خود را در ميان كوه ها و درختان بنا كند و از همه ي ميوه ها و گل ها بهره گيرد و راهي را كه خداوند براي او آماده كرده است، طي كند.

3. الهام نفسي يا شعور و احساسي كه در باطن انسان تحقق مي يابد:
البته منشأ اين الهام ممكن است خاطره ي ذهني يا القاي روحي و رواني از عالم بالا و يا وسوسه اي شيطاني باشد، مانند:
(وَأَوْحَيْنَا إِلَي أُمِّ مُوسَي أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلاَ تَخَافِي وَلاَ تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ)؛[7] به مادر موسي وحي كرديم كه طفل خود را شير بده و اگر ترسيدي كه فرعون به او گزندي رساند، او را در نيل رها كن و هيچ ترس و اندوهي به خود راه مده، كه ما او را به سوي تو باز مي گردانيم و او را از پيامبران قرار مي دهيم.
(وَكَذلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوّاً شَيَاطِينَ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَي بَعْض زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَلَوْ شَاءَ رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ)؛[8]براي هر پيامبري، دشمني از شياطين جن و انس قرار داديم كه برخي از آنان، از روي غرور، سخن هاي به ظاهر آراسته را به بعضي ديگر القا مي كنند. و اگر پروردگارت مي خواست چنين نمي كردند (ولي اجبار سودي ندارد).
(وَإِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَي أَوْلِيَائِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ )؛[9] شياطين به دوستان خود وحي و القا مي كنند كه با شما جدال كنند.
در آيه ي نخست، وحي به معناي الهام نفسي و روحي است كه از طرف خداوند به مادر موسي عطا شد و در دو آيه ي بعد، از طرف شياطين به انسان ها داده مي شود.

سحر
2013_12_09, 08:23 PM
4. الهام غيبي به پيامبران:
الهام غيبي الهي كه خداوند به وسيله ي فرشتگان يا بدون واسطه و يا با وساطت امر ديگري، به پيامبران، جهت تبليغ رسالت الهي و هدايت مردم ابلاغ مي نمايد.
در قرآن، كلمه ي وحي بيش از هفتاد مورد به همين معنا به كار رفته است؛ مانند:
(نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ)؛[10] ما به وسيله ي وحي اين قرآن به تو، بهترين داستان ها را براي تو بيان مي كنيم.
(وَكَذلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيّاً لِتُنذِرَ أُمَّ الْقُرَي وَمَنْ حَوْلَهَا)؛[11] اين چنين، قرآن را به زبان عربي به تو وحي كرديم تا مردم مكه و اطراف آن را انذار نمايي.
(اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ)؛[12] اي پيامبر، آنچه را كه از اين كتاب آسماني به تو وحي شده است براي مردم بخوان.
(أَكَانَ لِلنَّاسِ عَجَباً أَنْ أَوْحَيْنَا إِلَي رَجُل مِنْهُمْ أَنْ أَنذِرِ النَّاسَ وَبَشِّرِ الَّذِينَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْق عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْكَافِرُونَ إِنَّ هذَا لَسَاحِرٌ مُبِينٌ)؛[13] آيا براي مردم تعجب آور است كه يكي از آنان را به رسالت خود برگزينيم و به او وحي كنيم كه مردم را انذار كند و مؤمنان را كه نزد خداوند مقام بلندي دارند بشارت دهد؟ كافران گفته اند اين ساحري آشكار است.
(إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَي نُوح وَالنَّبِيِّينَ مِن بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسي وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمانَ وَآتَيْنَا دَاوُود زَبُوراً)؛[14] ما به تو اي پيامبر وحي كرديم، هم چنان كه به نوح و پيامبران پس از او و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و فرزندان او و عيسي و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحي كرديم و ما به داود، زبور عطا كرديم.




[1]. سعيد الخوري الشرتوني، اقرب الموارد، ج 2، واژه ي وحي.
[2]. لسان العرب، ج 15.
[3]. همان، ص 380.
[4]. مجمع البحرين و لسان العرب، ج 15، ص 380.
[5]. مريم: 11.
[6]. نحل: 68ـ69.
[7]. قصص: 7.
[8]. انعام: 112.
[9]. انعام: 121.
[10]. يوسف: 3.
[11]. شوري: 7.
[12]. عنكبوت: 45.
[13]. يونس: 2.
[14]. نساء: 163.

اندیشه قم