PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اسراف و تبذير در قرآن و سنت



گل مريم
2013_12_05, 11:08 PM
اسراف و تبذير در قرآن و سنت


مقدمه

دين مقدس اسلام بهره ‏بردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زياده‏ روى را حرام و ناروا مى ‏داند و اين بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى خود بازمى ‏ماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مى ‏زند.

قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهايى زيبا بيان مى ‏كند و با هشدار به پيروان خود مى ‏فرمايد:
(و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) (۱)
يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دست هاى خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مى‏شود كه اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمنديهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت‏به هلاكت و سقوط مى ‏انجامد.
صرف‏نظر از اهميت‏خوددارى از اسراف و تبذير در دين از نظر موقعيت‏خاص كشور اسلامى كه در محاصره حكومت هاى سلطه‏ گر قرار گرفته اگر ما بتوانيم تجملات زندگى را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانه‏ روى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كرده‏ ايم و به پيروزى نهايى نزديكتر شده ‏ايم.
در نتيجه اين شعار را در اقصى نقاط عالم و دنياى اسلام و بالاخص ايران اسلامى اعلام كرده ‏ايم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمى ‏هراسيم و قدرت آن را داريم كه روى پاى خود بايستيم و به هيچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نيستيم.

گل مريم
2013_12_05, 11:10 PM
مفهوم اسراف

راغب اصفهانى مى ‏گويد:
«السرف تجاوز الحد فى كل فعل يفعله الانسان‏» (۲)
اسراف به معنى تجاوز از حد و معيار در هر كارى است كه از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زياده‏ روى در انفاق مال بيشتر است و گاهى به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق مى ‏شود.

اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل‏» و بر پايه شواهد فراوان در قرآن و حديث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زياده‏ روى گفته مى ‏شود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.

خداوند در سوره اعراف مى ‏فرمايد:
«كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين‏» (۳)
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.

گل مريم
2013_12_05, 11:12 PM
مفهوم تبذير


تبذير برخلاف اسراف و تنها واژه ‏اى اقتصادى است.

تبذير از ريشه «بذر» يعنى تفريق و پخش كردن چيزى; اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است كه به طور استعاره درباره كسى كه مال خود را بيهوده تلف و پخش مى ‏كند، به كار رفته است و نيز گفته شده است كه تبذير، انفاق مال در راه معصيت است.


با اين توضيحات ملاحظه مى‏كنيم كه «اسراف‏» در برابر اقتصاد و ميانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غير طاعة‏الله و به قصور از حق ‏الله اطلاق مى ‏شود.

در قرآن كريم واژه قصد و مشتقات آن در معانى: راست، متوسط و معتدل به كار رفته است.

مانند: «واقصد فى مشيك‏» (۴)
در راه رفتن اعتدال را رعايت كن.


فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات (۵)
از ميان آنها عده ‏اى بر خود ستم كردند و عده ‏اى ميانه‏ رو بودند و عده ‏اى به اذن خدا در نيكى ‏ها از همه «پيشى‏» گرفتند.

گل مريم
2013_12_05, 11:13 PM
حضرت على(ع) در مورد قصد مى ‏فرمايند:
«عليك بالقصد فى الامور» (۶)
بر تو باد ميانه‏ روى در كارها.

در خطبه همام از نشانه ‏هاى متقين و پرهيزگاران مى ‏فرمايد:
«و ملبسهم الاقتصاد» (۷)
يعنى پوشاكشان ميانه بود، بدين معنى افراط و تفريط در كارها و زندگيشان وجود ندارد.


از مجموع اين نظريه ‏ها اين چنين برمى ‏آيد كه بين واژه اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذير فرق زيادى وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمايز بين اين دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصيات تعابير لغت‏ شناسان در معنى تبذير، مقصود از اين واژه تلف كردن و ضايع نمودن مال است و زياده ‏روى در انفاقات شخصى و امور خيريه را شامل نمى ‏شود، در حالى كه اسراف فراگيرتر از آن و در برگيرنده همه موارد از به هدردادن و زياده‏ روى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاق هاى مستحب مى ‏باشد. و به عبارت ديگر هر تبذيرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذير نيست.


از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كه ممكن است همين نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود:

«ان التبذير من الاسراف‏»
يعنى، تبذير از اسراف است.
در اين حديث ‏شريف، براى اسراف انواع‏ و اقسامى فرض شده، كه تبذير شاخه ‏اى از آن معرفى گرديده است.

گل مريم
2013_12_05, 11:14 PM
اسراف از نظر قرآن
در قرآن كريم واژه «اسراف‏» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف‏» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ويژه دارد.

در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه ‏هاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مى ‏شود كه با دو آيه «تبذير» شش آيه مى ‏شود.


به آيات زير توجه كنيد:



۱ - كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. (۸)
اين‏گونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده است.



۲ - ولا تطيعوا امر المسرفين. (۹)
اطاعت فرمان مسرفان نكنيد.



۳ - ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. (۱۰)
خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمى ‏كند.


۴ - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين. (۱۱)
و به راستى فرعون برترى‏ جويى (و طغيان) در زمين روا داشت و او از اسراف‏كاران بود.

گل مريم
2013_12_05, 11:15 PM
اما آياتى كه تنها ظهور در جنبه ‏هاى اقتصادى دارند عبارتند از: ۱ - انعام، آيه ۱۴۱.
۲ - اعراف، آيه ۳۱.
۳ - فرقان، آيه‏۶۷.
۴ - اسراء، آيات‏۲۷ و ۲۸.



حال به ذكر چند آيه مى ‏پردازيم:


۱ - وات ذاالقربى حقه والمسكين وابن السبيل ولاتبذر تبذيرا ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه كفورا. (۱۲)
و حق نزديكان را بپرداز! و (همچنين) مستمند و در راه‏ مانده را، و هرگز تبذير مكن چرا كه تبذيركنندگان برادران شيطانند و شيطان كفران (نعمتهاى) پروردگار كرد.


واژه «تبذير»، تنها يك واژه اقتصادى است و در قرآن كريم تنها در همين دو آيه از سوره اسراء به كار رفته است. و شايد در قرآن كريم كمتر مواردى بتوان پيدا كرد كه با چنين لحن تند و شديدى از عملى نهى شده باشد.



۲ - خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين (۱۳) زينت‏ خود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمى ‏دارد.



تمامى آيات مربوط به اسراف را مى‏ توان به طوركلى به دو بخش تقسيم كرد:


۱ - اسراف در مال.
۲ - اسراف در غيرمال.

گل مريم
2013_12_05, 11:26 PM
۱ - اسراف در مال


آيات مربوط به زياده ‏روى در صرف مال شامل دو بخش است:


الف) اسراف در مصرف شخصى:

مى ‏فرمايد:
كلوا من ثمره اذا اثمر ... (۱۴)
از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مى ‏نشيند بخوريد و حق آن را به هنگام درو بپردازيد، اسراف نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمى ‏دارد.


بنابراين اسرافى كه در بعد اقتصادى بيشتر مورد توجه است و موجب تضعيف بنيه مالى محرومان و لذت ‏طلبى مسرفان مى‏ شود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر و محروميت ‏بيشتر به دنبال دارد همين نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه به وظيفه و تعهد و مسؤوليتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگى خويش رعايت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهيز نمايد.

گل مريم
2013_12_05, 11:27 PM
ب) اسراف به خاطر ديگران:

وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت ‏به انفاق شونده و انفاق‏ كننده هر دو عوارض سوء و زيان بار خواهد داشت، به اين جهت است كه قرآن مجيد وقتى در آياتى از سوره شريفه فرقان ويژگيهاى مؤمنان و بندگان واقعى را برمى ‏شمارد يكى از آن ويژگيها را اين‏گونه معرفى مى ‏فرمايد:


اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا و كان بين ذلك قواما; (۱۵)
كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مى ‏كنند و نه سختگيرى، بلكه در ميان اين دو اعتدالى دارند.

و نيز قرآن، خطاب به حضرت پيامبر(ص) مى ‏فرمايد:
و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا (۱۶)
هرگز دستت را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى،

و در همين رابطه حضرت على(ع) مى ‏فرمايند:
«ما عال امرء اقتصد» (۱۷)
كسى كه ميانه ‏روى پيشه سازد تنگدست نگردد.

گل مريم
2013_12_05, 11:29 PM
و حضرت رسول(ص) مى‏ فرمايند:
«من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله‏» (۱۸)
هر كس در دخل و خرج ميانه ‏روى كند خدا بى ‏نيازش مى ‏كند و هر كس اسراف و تبذير نمايد خداوند فقيرش گرداند.

زيربناى آفرينش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شى‏ء عنده بمقدار» (۱۹)
و هر چيزى نزد او مقدار معينى دارد

و در مورد ديگر مى‏ فرمايد: «انا كل شى‏ء خلقناه بقدر» (۲۰)
ما هر چيزى را به اندازه آفريديم.


حساب هر چيزى در پيشگاه خداوند متعال براساس حكمت ‏بالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفريط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكيل مى ‏دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبياى عظام الهى بوده است تا آنجا كه معيار مالكيت مشروع را عدم زيان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نيز بدور از اسراف و زياده ‏روى قرار داده است و بالاخره تحكيم بنيان اقتصادى جامعه و ميانه‏ روى مطلوب و مورد تاكيد شارع مقدس اسلام است.

گل مريم
2013_12_05, 11:35 PM
- اسراف در غير مال


الف) اسراف در قتل:

در دوران جاهليت رسم بر اين بود كه هرگاه كسى از روى ظلم و تعدى به قتل مى ‏رسيد بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حس كينه‏ توزى و انتقام‏جويى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مى ‏رساندند.

قرآن كريم اين تجاوز و انتقام‏جويى را مردود دانسته و فرمود:
«فلا يسرف فى القتل‏» (۲۱) .
اما در قتل اسراف نكنيد، يعنى، براى قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مى ‏فرمايد:
«ولا تقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق‏»،
نفسى را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روى حق، يعنى اين كشتن هم فقط در مواردى تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.

گل مريم
2013_12_05, 11:36 PM
ب) اسراف در نفس:

كسى كه از نظام اعتدال خارج مى‏ شود و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انسانى خود تجاوز مى ‏كند اسرافكار است، اما اسرافكارى كه مشمول پيام رحمت و اميد الهى قرار گرفته است:

قل يا عبادى الذين اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم. (۲۲)
بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ‏ايد از رحمت‏ خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مى ‏آمرزد.


ملاحظه مى ‏شود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حريم انسانى اسراف بر نفس شمرده مى ‏شود.


در جاى ديگر مى ‏بينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نياز برمى ‏داشتند:
و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين (۲۳)
گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرويهاى ما در كارها چشم بپوش، قدمهاى ما را ثابت‏ بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان.


از آيه شريفه مستفاد مى ‏شود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نياورده ‏اند اطاعت امر پيامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.


هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبيعى انسان است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مى ‏رود و به راه زوال و نيستى كشانده مى ‏شود و اين درست‏ خلاف آن هدف عالى است كه انبياى الهى براى آن مبعوث شده ‏اند.

قرآن در اين مورد مى ‏فرمايد:

ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك فى الارض لمسرفون; (۲۴)
و رسولان، با دلايل روشن به سوى بنى ‏اسرائيل آمدند، اما بسيارى از آنها بر روى زمين تعدى و اسراف كردند.

در اين آيه شريفه مراد از «مسرفون‏» كسانى هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشى به گناه آلوده شدند.




۱- بقره /۱۹۱.

۲- مفردات راغب، ص‏۲۳، ماده سرف.
۳- اعراف /۲۹.
۴- لقمان /۱۹.
۵- فاطر /۳۲.
۶- غررالحكم، فصل‏۴۹، ص‏۴۸۳.
۷- نهج‏البلاغه فيض‏الاسلام، خطبه ۱۸۴/۶۱۱.
۸- يونس /۱۲.
۹- شعراء /۱۵.
۱۰- غافر /۲۸.
۱۱- يونس /۸۳.
۱۲- اسراء /۲۶ و۲۷.
۱۳- اعراف /۳۱.
۱۴- انعام /۱۴۱.
۱۵- فرقان /۶۷.
۱۶- اسراء /۲۹.
۱۷- نهج‏البلاغه فيض، حكمت ۳۴/۱۱۵۳.
۱۸- نهج الفصاحه، ص‏۶۰۱.
۱۹- رعد /۸.
۲۰- قمر /۴۹.
۲۱- اسراء /۳۵.
۲۲- زمر /۵۴.
۲۳- آل‏عمران /۱۴۱.
۲۴- اسراء /۲۹.


ادامه دارد