PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : صحيفه سجاديه



فاطمه
2013_11_29, 01:02 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=2664&d=1340254461

http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=1911&d=1330693864

در كنار روايات متعددى كه از امام سجاد - عليه السلام - در كتابهاى حديثى ياد شده است، آثار مستقلى نيز در زمينه معارف اسلامى به آن حضرت نسبت داده اند، مانند تدوين يافته در جهان اسلام دانسته اند.

اهل دانش اذعان دارند كه صحيفه سجاديه از نظر جايگاه ارزشى، پس از قرآن و نهج البلاغه قرار دارد و در شمار ارزنده ترين منابع معرفتى جاى گرفته است.

محتواى معرفتى، توحيدى، اخلاقى و حتى حكمتهاى سازنده و نصايح و رهنمودهاى اجتماعى نهفته در لابلاى مضامين اين كتاب، خود گوياترين گواه بر ارزش آن است. آنچه از صحيفه اكنون در اختيار ماست، مشتمل بر پنجاه و چهارباب است كه هر باب در بردارنده نيايشى ويژه مى باشد.

در برخى از احاديث، تعدادى دعاهاى صحيفه هفتاد و پنج دعا دانسته شده است. اين مجموعه به صورت كامل، اكنون در دسترس نيست و آنچه بيشتر آشناست،
نسخه بهاء الشرف مى باشد كه تنها پنجاه و چهار نيايش را در بردارد.

فاطمه
2013_11_29, 01:02 PM
مستدركات صحيفه

از آنجا كه تمامى ادعيه و نيايشهاى امام سجاد - عليه السلام - در صحيفه كامله نيامده است. برخى از عالمان درصدد برآمدند تا آن ادعيه را به عنوان مستدركات صحيفه ثبت كنند از آن جمله:
محدث بزرگ، محمدبن حسن حر عاملى ره متولد 1104 هجرى نويسنده كتاب ارجمند وسايل الشيعه صحيفه اى در تكميل صحيفه سجاديه تاءليف كرده و نام آن را اخت الصحيفه نهاده است.
برخى نقل كرده اند كه شيخ محمد بن على حرفوشى نيز كه چهل سال قبل از صاحب وسائل بدرود حيات گفته است، مستدركاتى بر صحيفه سجاديه داشته است.
مرحوم شيخ آقا بزرگ در كتاب الذريعه ونيز مرحوم سيد محمد مشكوة در مقدمه صحيفه سجاديه ، كسان ديگرى را با مستدركاتى ديگر ياد كرده اند كه براى اطلاع فزونتر مى توان به اين دو منبع مراجعه كرد.

فاطمه
2013_11_29, 01:03 PM
http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=2664&d=1340254461

شرح هاى نگاشته شده بر صحيفه

از جمله دلايل اهميت جايگاه صحيفه در ميان انديشمدان اسلامى اين است كه بر آن شروح و حواشى متعددى نگاشته اند. كثرت اين شروح گواه اهتمام آنان به مضامين و محتواى صحيفه و ارزش گذارى آنان به سند آن مى باشد.
صاحب الذريعه متجاوز از شصت كتاب را ياد كرده كه در اين باره تاءليف شده است. (الذريعه 13/1281-1327 .)
برخى آن شرحها چنين است :

1- شرح : از ابوجعفر محمد بن منصور بن احمد بن ادريس حلى متوفاى 589 هجرى ؛
2- شرح : از ابو العباس احمد بن حسن بن رافع بن حسين سوان شيبانى موصلى متوفاى 680 هجرى ؛
3- شرح : از ابن فتاح مفتاح زيدى متوفاى 877 هجرى ؛
4- شرح از تقى الدين ابراهيم بن على بن حسن بن محمد بن صالح بن اسماعيل كفعمى ، صاحب مصباح متوفاى 905 هجرى ؛
5- شرح : از عزالدين حسين عبدالصمد حارثى عاملى والد شيخ بهائى متوفاى 984 هجرى ؛
6- شرح : از عزالدين حسين بن عبدالصمد حارثى عاملى والد شيخ بهائى متوفاى 984هجرى ؛
7- شرح از سيد حسين بن حسن بن ابى جعفر محمد موسى كركى متوفاى 1001 هجرى ؛
8- شرح : از حاشيه شيخ بهايى معروف به حديقه الهلاليه متوفاى 1030 هجرى ؛
9- شرح : از ابو جعفر بن محمد موسى كركى متوفاى 1001 هجرى ؛
10- شرح از مير محمد باقر حسينى استرآبادى معروف به محقق داماد متوفاى 1040 هجرى ؛
11- شرح : از حاشيه فخر الدين محمد على طريحى ، صاحب البحرين متوفاى 1085 هجرى ؛
12- شرح : از محمد بن شاه مرتضى معروف به مولى محسن فيض كاشانى متوفاى 1091 هجرى ؛
13- شرح : از فرائد الطريفه از علامه محمد باقر مجلسى متوفاى 1111 هجرى ؛
14- شرح : از نعمة الله بن عبدلله موسوى تسترى معروف به سيد نعمت الله جزايرى متوفاى 1112 هجرى ؛
15- شرح از رياض السالكين از علامه سيد على خان حسينى مدنى متوفاى 1118 هجرى ؛
16- شرح : از آقا حسين بن حق سليمانى جيلانى متوفاى 1129هجرى ؛
17- شرح : از علامه ميرزا عبدالله افندى ، صاحب كتاب رياض العلماء متوفاى 1130 هجرى ؛
18- شرح : از سيد محسن شامى متوفاى 1251 هجرى ؛
19- شرح : از سيد محمد عباس تسترى هندى متوفاى 1306 هجرى ؛
20- شرح : از علامه ميرزا محمد على چاردهى جيلانى مشهدى ، متوفاى 1334 هجرى (الذريعه : جلد 13/345-395؛ ترجمه و شرح صحيفه كامله ، علامه ميرزا ابوالحسين شعرانى ، 12-14.؛)

فاطمه
2013_11_29, 01:03 PM
سند و رجال صحيفه كامله سجاديه

شهرت و حضور صحيفه كامله سجاديه در محافل علمى شيعه به پايه اى است كه برخى دعاهاى ثبت شده در صحيفه را متواتر دانسته و آن را بى نياز از بررسى سندى شمرده اند.
به طور مسلم نسخه هاى مختلف صحيفه ، در تعداد دعاها ونيز تقديم و تاءخير آنها با يكديگر تفاوتهايى دارند، اما در مجموع ، اين كتاب و انتساب آن به امام سجاد - عليه السلام - مجال تشكيك ندارد.

در مقدمه صحيفه آمده است :
اهميت دادن اهل بيت و شيعيان به صحيفه موجب شد تا آن را با اساتيد بسيارى نقل كننده و اجازات فراوانى در نقل آن بدهند. (مقدمه صحيفه سجاديه ، سيد محمد مشكوة )
علامه فقيد شيخ آقا بزرگ تهرانى مى نويسد:
سند صحيفه در هر طبقه و عصرى سرانجام به امام باقر - عليه السلام - و زيد شهيد منتهى مى شود كه آن دو بزرگوار آن را از على بن الحسين - عليه السلام - نقل كرده اند.
سپس مى نويسد: اين صحيفه از متواترات نزد اصحاب است (الذريعه 15/18)

محقق بزرگ سيد محمد باقر، مشهور به داماد، در شرح خويش بر صحيفه سجاديه مى نويسد:
اساتيد شيوخ حديث در نقل صحيفه كامله سجاديه متواتر است و از طرق مختلف آن را نقل كرده اند. (شرح صحيفه سجاديه ، سيد محمد باقر داماد 45.)
محدث بزرگوار ميرزا حسين نورى ره مى گويد:
اسانيد تمام نسخه هاى صحيفه - با تفاوتهايى كه در اصل نسخه ها وجود دارد - همگى به متكل بن عمير يا متوكل بن هارون باز مى گردد و صحيفه را بزرگان طايفه روايت كرده و تلقى كرده اند و كسى در مقام انكار بر نيامده است ( مستدرك الوسايل 3/838.)

البته صحيفه اى كه اكنون موجود است از نظر سند به نجم الدين بهاء الشرف ، ابوالحسن محمد ين حسن بن احمد ين على بن عمر بن يحيى علوى حسينى مى رسد كه از علماى قرن ششم بوده است .
نجم الدين بهاء الشرف اسناد صحيفه را تا على بن الحسين - عليه السلام - يكايك ياد كرده است .

فاطمه
2013_11_29, 01:03 PM
حديث صحيفه

در مقدمه صحيفه سجاديه حديثى ثبت شده است كه از چگونگى دست يابى متوكل بن هارون مى گويد پس از شهادت زيدين على بن الحسين فرزندش يحيى را ملاقات كردم .
يحيى بن زيد عازم خراسان بود.
او از خانواده و خويشاوندان خود و پسر عموهايش احوال پرسيد. بويژه از حال امام صاره - عليه السلام - سوال كرد.
به او گفتم آن حضرت در سلامتند و براى شهادت مظلومانه پدرت سوگوارند. يحيى گفت : آرى عمويم محمد بن على - عليه السلام - - باقر العلوم - قبل از خروج پدرم عليه بنى اميه ، به او ياد آور شد كه خروج و قيام او منتهى به شهادت خواهد شد. ولى پدرم - زيد بن على - به هر حال از مدينه خارج شد و سرانجام آنچه امام باقر - عليه السلام - براى او پيش ‍ بينى كرده بود، رخ داد.
در اين هنگام يحيى رو به جانب من كرد: و پرسيد:
آيا از پسر عمويم - جعفر بن محمد - عليه السلام - - درباره سرنوشت من چيزى شنيده اى ؟
من در پاسخ گفتم : بلى مطالبى شنيده ام ولى دوست ندارم با بازگو كردن آنها خاطر تو را پريشان سازم ؟
يحيى گفت : آيا مرا از مرگ مى ترسانى !
ناگزير، حقيقت را به او گفتم و ياد آورى شدم كه امام صادق - عليه السلام - سرنوشتى زيدبن على - عليه السلام - برايش پيش بينى كرده است و او نيز به دار آويخته خواهد شد!
رنگ يحيى با شنيدن اين مطلب تغيير يافت و گفت : يمحوالله مايشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ( رهد 39)
يعنى ؛ خداوند آنچه را اراده كند محو مى كند سرنوشت را مى تواند تغيير دهد و آنچه را بخواند تثبيت مى نمايد ونزد خداست ام الكتاب .

فاطمه
2013_11_29, 01:03 PM
سپس يحيى ادامه داد و گفت :
اى توكل ! اين تقدير الهى است كه براى ما علم و شمشير قرار داده ولى پسر عموهاى ما - امام باقر و امام صادق - عليه السلام - را تنها به وسيله علم تاءييد كرده است !

متوكل مى گويد:
من به يحيى گفتم : براستى چرا گرايش مردم به امام صادق - عليه السلام - بيش از گرايش به تو و پدرت زيد است ؟
يحيى گفت : زيرا آنها - امام باقر و امام صادق - عليه السلام - مردم را به زندگى مى خوانند و ما مردم را به مرگ و شهادت دعوت مى كنيم !

گفتم : آيا آنها داناترند يا شما؟
يحيى مدت سر به زير افكند گويى به اهميت سؤ ال متوكل مى انديشيد، چون علم برتر مى توانست درستى روش اما صادق - عليه السلام - را اثبات كند، زيرا حركت و قيامى ارزشمندتر است كه متكى به علم و آگاهى بيشتر باشد. يحيى كه تا اين لحظه سعى داشت بر حقانيت روش خود و پدرش اصرار ورزيد با اين حال چشم از سخن حق نپوشيد و واقعيت را گفت .

يحيى پس از لختى اظهار داشت : ماخاندان ، هر كداممان بهره اى از علم داريم با اين فرق كه آنچه ما مى دانيم امام باقر و امام صادق - عليه السلام - ميدانند ولى آنچه آنها مى دانند ما نمى دانيم . يعنى دايره علم و دانش ائمه - عليه السلام - از ساير افراد گسترده است .

يحيى در ادامه اين گفتگو پرسيد:
آيا از امام صادق - عليه السلام - مطالبى يادداشت كرده اى و فا گرفته اى ؟
بخشى از آموخته هايم را براى او بازگو كردم ، از آن جمله دعايى بود كه امام صادق - عليه السلام - آن بر من املا كرده بود. و گويا آن حضرت از پدر بزرگوارش امام باقر - عليه السلام - دريافت داشته بود و آن را از دعاهاى صحيفه كامله مى دانست .
يحيى نگاهى به دعا انداخت و آن را مطالعه كرد و گفت :
آيا اجازه مى دهى نسخه اى از اين دعا را بنويسم ؟

فاطمه
2013_11_29, 01:04 PM
گفتم : اى پسر رسول خدا - صلى الله عليه وآله - آيا از من اجازه مى گيريد در حالى كه از خود شما خاندان و متعلق به شماست !

يحيى گفت : اينك به تو صحيفه اى را خواهم داد كه پدرم زيد از پدرم على بن الحسين - عليه السلام - دريافت كرده است ...
من با اين خبر پيشانى يحيى را بوسيدم و گفتم ، محبت شما بر ما واجب است ...
يحيى بسته اى را باز كرد، صحيفه اى را بيرون آورد، بر مهر آن بوسه زد و گريست !

صفحه را گشود و به چشمان خويش كشيد آن گاه گفت :
اگر نبود كه پسر عمويم - امام صادق - عليه السلام - از شهادت من خبر داده است ، اين صحيفه را به تو نمى دادم ، ولى اكنون به تو مى دهم تا در حفظ و نگهدارى آن بگوشى ، بيم دارم كه اين صحيفه به دست بنى اميه بيفتد و آن را از اهلش دريغ دارند...

متوكل بن هارون مى گويد: صحيفه همراه من بود تا خدمت امام صادق - عليه السلام - رسيدم ، صحيفه را به آن حضرت نشان دادم و ايشان بسيار مسرور شد و فرمود: سوگند به خداوند! اين خط عمويم زيد و دعاى جد من على بن الحسين - عليه السلام - است .

آن گاه امام صادق - عليه السلام - به پسرش اسماعيل رو كرد و فرمود: آن صحيفه اى را كه به تو سپرده ام بياور!

اسماعيل صحيفه اى را آورد، امام آن را بوسيد و به چشمانش كشيد و فرمود: اين صحيفه به خط پدرم - امام باقر - عليه السلام - و املاى جدم على بن الحسين زين العابدين (ع ) است .

متوكل مى گويد: از امام صادق - عليه السلام - در خواست كردم كه دو صحيفه را با هم مقابله كنم .
امام اجازه فرمود و من دو صحيفه را مقابله كردم و هيچ تفاوتى ميان آن دو نديدم ..

فاطمه
2013_11_29, 01:04 PM
گسترده معارف در صحيفه سجاديه

چنان كه در گذشته ياد كرديم ، صحيفه سجاديه هر چند سراسر دعا و نيايش ‍ است و تمام مطالب آن به عنوان راز و نياز انسان با پروردگار خويش ارائه شده است ، ولى تاءمل و تحقيق در گستره مفاهيم و معارفى كه امام سجاد عليه السلام در نيايشها خود جاى داده است يك انسان خلوت تنهايى خود و بحران مشكلات زندگى ، با خداى خويش دارد.

مناجاتهاى صحيفه ، در حقيقت نجواى علم و اخلاق و عقيده و سياست است با روح موحدان و مناجاتيانى كه درمحراب عبادت و ميدان جهاد و صحنه مبارزه با شيطانهاى درونى و بيرونى حضور دارند.

امام سجاد - عليه السلام - از محراب نيايش ، مكتبى سرشار از آموزش و پرورش پديد آورده و بايسته ترين خصلتها و ارزنده ترين انديشه ها را با لطافت و عطر مناجات درهم آميخته و شيفتگان جمال حق را تا جايگاه شناخت حقايق اوج داده است .

دعاهاى صحيفه با ذخاير معرفتيش ، نمودى كامل و ارزنده هنر تبليغ و هدايتگرى است .

فاطمه
2013_11_29, 01:04 PM
http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=2664&d=1340254461

هنر تبليغ و هدايتگرى

تبليغ و رساندن پيام وحى به ژرفاى جان انسانها و هدايت آنان به سوى ارزشهاى الهى و جاودان ، از آشكارترين وظايف هر امام و پيشواى امام الهى است .

امام سجاد - عليه السلام - همان مسئووليتى را دارا بود كه امير المؤمنين على بن ابى طالب - عليه السلام - بر عهده داشت و حسن بن على - عليه السلام - و حسين بن على - عليه السلام - آن را بر عهده داشتند و ايفا كردند.

رسالتها و وظايف امامان - عليه السلام - در اصل و بنيان با هم برابر است ولى شرايط و مقتضيات زمان و نيازهاى مردم هر عصر متفاوت است .

تفاوت شرايط و مقتضيات نمى تواند اصول را جابجا كند و آنها را از ارزش و اعتبار ساقط نمايد، ولى مى يابد شيوه ها و روشها را تغيير دهد. به عنوان مثال على بن ابى طالب - عليه السلام - وظيفه داشت تا با ظلم و انحراف مبارزه كند و خلافت بحق خويش را به مردم بشناساند و رهبرى امت اسلامى را به سوى نظام عقيدتى ، سياسى و اخلاقى اسلام ناب بر عهده گيرد و همين رسالتها را حسن بن على و حسين بن على - عليه السلام - نيز بر عهده داشتند. در حالى كه واقعيت اسناد و مدارك تاريخ مى نماياند كه هر يك از اين امامان روش ويژه اى را در ايفاى رسالت و مسووليت يگانه خود اتخاذ كردند. اين در حالى است كه عقيده و پيام و هدف آنها كمترين تمايزى با يكديگر نداشته است .

تفاوت و تمايزى كه در زندگى ائمه مشهود مى باشد، مربوط به روشها و برنامه هايى است كه مى بايست با توجه به شرايط و امكانات و مقتضيات عصر اتخاذ شود و نه مربوط به تفاوت مبانى و باورها.

اين نكته مهم در مدارك روايى و منابع دينى مورد تاءييد تصريح قرار گرفته است و هم با مطالع تاريخ و سيره و سخنان ائمه - عليه السلام - بروشنى استفاده مى شود . ما در اين فصل از كتاب ، درصدد هستيم تاحقيقت ياد شده را در زندگى و شخصيت امام سجاد - عليه السلام - تحقيق كرده و بنمايانيم كه بر خلاف برخى پندارهاى سست و سطحى ، امام سجاد تنها پيشواى اهل عبادت و محراب نبوده است بلكه در ميدان سياست داراى همان اصول علوى و حسينى بوده و در صحنه علم و اخلاق حضورى انكارناپذير داشته است ولى اين همه ره را به متقاضيان شرايط و امكانات عصر خويش در لابلاى دعاها و مناجاتها به پيروان و شيعيان خود رسانده است .

فاطمه
2013_11_29, 01:05 PM
http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=2664&d=1340254461

نسلها زمانها نه هميشه از خطابه هاى آتشين و خطبه هى اديبانه و حكيمانه استقبال مى كند و نه در هر شرايطى آمادگى روحى براى ستيز و نبرد را دارند بلكه از پس از بحران و ابتلائى بزرگ و طولانى ، ملتها درونگرا مى شوند و به التيام دردها مى انديشند. در چنين شرايطى فراخوانى مردم به صحنهاى جدى نبرد، چه بسا با شكست مواجه شود ولى از سوى ديگر نمى توان آنها را به خود وانهاد تا براى تسكين آلام خويش به انزوا و افيون و راههاى ويرانگر كشيده شوند.

پيشواى هشيار و حكيم سعى مى كند حتى از چنين شرايطى به نفع هدايت و ارشاد مردم و زنده نگاهداشتن ارزشها در جان نسلها استفاده كند.

تاريخ نشان مى دهد كه شيعيان در عصر امامت امام سجاد - عليه السلام - با جراحتهاى سنگينى كه از روزگار غصب خلافت و جنگ صفين و نهروان و جمل و روزگار احساس مى كردند، مجالى براى نبردى دوباره با دستگاه اموى نداشتند. فشارهاى روز افزون دستگاه خلافت و نافرجامى قيامهاى توابين ، بذر ياءس و نااميدى را در روحها پراكنده ساخته بود.

در چنين شرايطى ، امام سجاد - عليه السلام - نه اجازه داشت كه به طور رسمى و علنى مانند امام باقر و امام صادق - عليه السلام - به تعليم و آموزش پيروان خود بپردازد و نه امكان آن را داشت تا مانند على بن ابى طالب - عليه السلام - قوايى را عليه دستگاه اموى گرد آورد.

اين دو مشكل در ميدان فرهنگ و سياست و جامعه مى توانست براى مدتى طولانى انديشه و معارف شيعى را مورد غفلت قرار دهى تا آن را به بن بست رسيده ، معرفى كند!

هنر رهبرى در هدايت و تبليغ جامعه ، اقتضا مى كرد تا رهبرى على رغم همه دشواريها، ارتباطش را با امت حفظ كند پيامش را به آنان برساند و اصول را در ذهن ايشان زنده نگاه دارد.
صحيفه سجاديه و نيايشهاى سراسر رمز و راز آن با محتواى عقيدتى ، اخلاقى و سياسى خود، نمودى روشن از اين گونه رهبرى و هنر هدايتگرى است . اكنون به بيان گوشه اى از معارف نهفته در صحيفه سجاديه مى پردازيم تا ابعاد علمى ، اخلاقى و سياسى و اجتماعى آن را به گونه اى ملموس ترسيم كنيم .

فاطمه
2013_11_29, 01:05 PM
(1) وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السّلَامُ إِذَا ابْتَدَأَ بِالدّعَاءِ بَدَأَ بِالتّحْمِيدِ لِلّهِ عَزّ وَ جَلّ وَ الثّنَاءِ عَلَيْهِ، فَقَالَ:

1- كيفيت دعاى آن حضرت اين بود كه پيش از آغاز هر دعا شروع مى‏كرد به ستايش خداى عزوجل و ثناى بر او و مى‏گفت:

الْحَمْدُ لِلّهِ الْأَوّلِ بِلَا أَوّلٍ كَانَ قَبْلَهُ، وَ الْ‏آخِرِ بِلَا آخِرٍ يَكُونُ بَعْدَهُ‏

الّذِي قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ أَبْصَارُ النّاظِرِينَ، وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ أَوْهَامُ الْوَاصِفِينَ.
ابْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلْقَ ابْتِدَاعاً، وَ اخْتَرَعَهُمْ عَلَى مَشِيّتِهِ اخْتِرَاعاً.
ثُمّ سَلَكَ بِهِمْ طَرِيقَ إِرَادَتِهِ، وَ بَعَثَهُمْ فِي سَبِيلِ مَحَبّتِهِ، لَا يَمْلِكُونَ تَأْخِيراً عَمّا قَدّمَهُمْ إِلَيْهِ، وَ لَا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدّماً إِلَى مَا أَخّرَهُمْ عَنْهُ.
وَ جَعَلَ لِكُلّ رُوحٍ مِنْهُمْ قُوتاً مَعْلُوماً مَقْسُوماً مِنْ رِزْقِهِ، لَا يَنْقُصُ مَنْ زَادَهُ نَاقِصٌ، وَ لَا يَزِيدُ مَنْ نَقَصَ مِنْهُمْ زَائِدٌ.

ترجمه :
سپاس خدائى را كه اول است بى آنكه پيش از او اولى باشد، و آخر است بى آنكه پس از او آخرى باشد خدائى كه ديده‏هاى بينندگان از ديدنش فرو مانده و انديشه‏هاى توصيف كنندگان از وصفش عاجز شده‏اند.

آفريدگان را به قدرت خود پديده آورده، و ايشان را بر وفق خواست خود اختراع فرموده،
آنگاه در طريق اراده خود روان ساخته و در راه محبت خود برانگيخته،
در حالى كه از حدى كه بر ايشان تعيين نموده قدمى پيش و پس نتوانند نهاد،
و براى هر يك از ايشان روزى معلوم مقسومى قرار داده:
هر كه را فزونى داده، كاهنده‏اى را نيروى كاستن آن نه.
و هر كه را كه را كاستى داده افزاينده‏اى را قدرت افزون بر آن نيست

فاطمه
2013_11_29, 01:06 PM
ثُمّ ضَرَبَ لَهُ فِي الْحَيَاةِ أَجَلًا مَوْقُوتاً، وَ نَصَبَ لَهُ أَمَداً مَحْدُوداً، يَتَخَطّى إِلَيْهِ بِأَيّامِ عُمُرِهِ، وَ يَرْهَقُهُ بِأَعْوَامِ دَهْرِهِ، حَتّى إِذَا بَلَغَ أَقْصَى أَثَرِهِ، وَ اسْتَوْعَبَ حِسَابَ عُمُرِهِ، قَبَضَهُ إِلَى مَا نَدَبَهُ إِلَيْهِ مِنْ مَوْفُورِ ثَوَابِهِ، أَوْ مَحْذُورِ عِقَابِهِ، لِيَجْزِيَ الّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَ يَجْزِيَ الّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى.
عَدْلًا مِنْهُ، تَقَدّسَتْ أَسْمَاؤُهُ، وَ تَظاَهَرَتْ آلَاؤُهُ، لَا يُسْأَلُ عَمّا يَفْعَلُ وَ هُمْ يُسْأَلُونَ.

سپس براى او در زندگى مدت معلومى تعيين كرده و پايان معينى قرار داده كه با روزهاى عمر خود بسوى آن گام بر مى‏دارد و با سالهاى زندگيش به آن نزديك مى‏شود،
تا چون به پايان مدتش رسيد و پيمانه عمرش را پر كرد او را به طرف ثواب سرشار يا عقاب وحشتبار خود فرا كشد، و به آئين عدالت كسانى را كه بدى كرده‏اند به عمل خود و آنان را كه نيكوئى كرده‏اند به نيكى جزا دهد.

منزه است نامهاى او و پياپى است نعمتهاى او، از كرده خود مسئول نيست و ديگران مسئولند.

وَ الْحَمْدُ لِلّهِ الّذِي لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَى مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَيْهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرّفُوا فِي مِنَنِهِ فَلَمْ يَحْمَدُوهُ، وَ تَوَسّعُوا فِي رِزْقِهِ فَلَمْ يَشْكُرُوهُ.
وَ لَوْ كَانُوا كَذَلِكَ لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِيّةِ إِلَى حَدّ الْبَهِيمِيّةِ فَكَانُوا كَمَا وَصَفَ فِي مُحْكَمِ كِتَابِهِ «إِنْ هُمْ إِلّا كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلّ سَبِيلًا.»

و سپاس خدائى را كه اگر بندگانش را از شناختن آئين سپاسگزاريش بر عطاياى متواترى كه به ايشان داده و نعمتهاى پيوسته‏اى كه بر ايشان كامل ساخته محروم مى‏ساخت، در نعمتهايش تصرف مى‏كردند و سپاس نمى‏گزاردند و در روزيش دست مى‏گشودند و شكر نمى‏كردند،

و اگر چنين مى‏بودند از حدود انسانيت به مرز بهيميت مى‏رفتند، و چنان مى‏بودند كه در كتاب محكم خود وصف كرده است «ايشان جز مانند چار پايان نيستند بلكه خود گمراه‏ترند».

فاطمه
2013_11_29, 01:06 PM
وَ الْحَمْدُ لِلّهِ عَلَى مَا عَرّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُكْرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِيّتِهِ، وَ دَلّنَا عَلَيْهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِي تَوْحِيدِهِ، وَ جَنّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشّكّ فِي أَمْرِهِ.

و سپاس خداى را بر آنچه از خدائى خود بما شناسانده، و بر آنچه از شكر خود بما الهام كرده، و بر آن درها كه از علم ربوبيتش بر ما گشوده و بر اخلاص در توحيدش كه ما را به آن رهبرى كرده و ما را از كجروى و شك در كار خودش دور ساخته،


حَمْداً نُعَمّرُ بِهِ فِيمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَى رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ.

چنان سپاسى كه به آن در زمره سپاسگزاران خلقش زندگى كنيم، و بر هر كه به خشنودى و عفوش پيشى جسته سبقت گيريم.


حَمْداً يُضِي‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ يُسَهّلُ عَلَيْنَا بِهِ سَبِيلَ الْمَبْعَثِ، وَ يُشَرّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، يَوْمَ تُجْزَى كُلّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ وَ هُمْ لَا يُظْلَمُونَ، يَوْمَ لَا يُغْنِي مَوْلًى عَنْ مَوْلًى شَيْئاً وَ لَا هُمْ يُنْصَرُونَ.

سپاسى كه تاريكى‏هاى برزخ در پرتوش بر ما روشن شود و راه رستاخيز را بر ما هموار سازد و منازل ما را در پيشگاه گواهان از فرشتگان و پيغمبران و امامان بلند گرداند. در آن روزى كه هر كسى به سزاى عمل خود مى‏رسد، و به مردم ستم نمى‏شود. روزى كه به هيچ وجه دوستى به كار دوستى نمى‏خورد و كسى ايشان را يارى نمى‏كند.