PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره عاشورایی(مسابقه ای با جایزه)



گل مريم
2013_10_29, 12:26 AM
besm8



سلام دوستان و بزرگواران شهر نورانی قرآن

در این تاپیک به مشاعره شعرهای عاشورایی و محرم میپردازیم. إن شاءالله

توجه: به سه نفر از دوستانی که در مشاعره شرکت فعالی داشته باشند در پایان ماه محرم به قید قرعه جایزه تعلق میگیرد.




matn39matn39

گل مريم
2013_10_29, 12:27 AM
چه می شود که شبی بشنوم صدایت را

به درد، گریه کنم زخم روضه هایت را
بگو کجا زده ای خیمه در کدامین دشت

به این دو چشم که طی کرده رد پایت را

زمان بدون تو امشب چه سرد می گذرد
بیا که گرم کنی مجلس عزایت را

جسارت است ولی می شود همین شب سرد

کشی به روی سرم لحظه ای عبایت را
گمان کنم که صدایت گرفته چون زینب
میان بغض صدا می زنی خدایت را



حسن لطفی

گل مريم
2013_10_29, 12:30 AM
اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟
اين زخم ِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست

اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست

بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟


عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي

بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي


علی اکبر لطیفیان






matn39matn39

مهاجر
2013_10_29, 02:22 AM
یک ساعتی گذشته دقایق بروی آن

دریا به خون نشسته وقایق بروی آن

« چون کشتی شکسته ی طوفان کربلا

افتاده درکرانه ی بیجان کربلا

این شورشی که دیده ی درخلق عالم است

شاعربخوان چکامه ی خود را محرم است»

گل مريم
2013_10_29, 09:52 AM
تا سمت خیمه های برادر قدم گذاشت
با شور و اشتیاق مکرر قدم گذاشت

ایثار را ز آیه ی قرآن گرفته بود
دستی نداشت مشک بدندان گرفته بود




matn39matn39

مهاجر
2013_10_29, 10:12 AM
دستی نداشت مشک بدندان گرفته بود

وقتی که رنگهای شقایق به بر گرفت

درشّط خون چوبال زد وبال وپرگرفت

وقتی عمود ازسراوبوسه برگرفت

آمد درآن میانه حسین ازکمرگرفت

درعلقمه فتاده علم دست یک طرف

عباس خفته با تن بی دست یک طرف

سجادی
2013_10_29, 06:50 PM
بسم رب الشهداء والصدیقین

فکر حسین ابن علی ذکر خدا بود
کی دست حق از آستین او جدا بود

آن دم حسین ابن علی یک آرزو کرد
وقتی که دست حرمله تیری فرو کرد

هیهات منا الذله را افسوس می خورد
کان نوگل شش ماهه اش نشکفته پژمرد

اینک شفای جان ما پیراهن اوست
دست تمام عاشقان بر دامن اوست

گل مريم
2013_10_29, 07:59 PM
تا می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت

تو آبی وبه آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت

کوچک نشد مقام تو ،نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت

شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت

دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت

از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
....




***علی اکبر لطیفیان***

فاطمه
2013_10_30, 12:25 AM
تو نوحه سر بده چون شد، عزای اشرف آدم
لباس تیره به تن کن، ز داغ نوحه تو سر کن
که گشته ماه عزا و ، دوباره گشت محرم
سرشکسته ی خود را، شکن دوباره ز داغش
بزن به سر ز غم او، بزن به سینه تو هردم مه عزای دو عالم، رسیده ایها العالم
که هر شب مه غم شد، شب غم و شب ماتم
سرم هوای تو دارد، دلم هوای حریمت
بده پری به کبوتر، ببین شکسته دو بالم
همین که اشک بریزم، برای اشک تو آقا
برای من شده کافی، همین دو قطره ی نم نم

سروده : جعفرابوالفتحی

تسلیمی
2013_10_30, 08:58 AM
محرم آمد و آتش به دل کرد

غم پنهانیم دیوانه تر کرد

محرم آمد و خونین جگر کرد

تمام جامه ها رخت عزا کرد

محرم آمد و اشک روان کرد

حسین جانم نوای هر دهان کرد

مهاجر
2013_10_31, 02:49 AM
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

کاندر این گوشه عزای بی ریا دارد حسین

شهریار

سجادی
2013_10_31, 02:37 PM
بسم الله الرحمن الرحیم




نگران بودم از این لحظه وآمد به سرم
زینب و روز وداع تو!؟ امان از دل من


این همه رنج و بلا دیدم و چشمم به تو بود
تازه با رفتنت آغاز شده مشکل من

یا حسین

تسلیمی
2013_10_31, 10:16 PM
نمک به زخم من و زخم خیمه‌ها نزنید

دوباره در دل من خیمه‌ی عزا نزنید


شکسته‌تر ز منِ پیر دیگر این جا نیست


مرا زمین زده است اکبرم، شما نزنید


برای آن که نمیرم ز شرم مادرتان


میان این همه لبخند دست و پا نزنید


خدا کند که بگوید کسی به قاتلتان


فقط نه این که دو بی‌کس، دو تشنه را نزنید


که در برابر چشمان مادری تنها


سر دو تازه جوان را به نیزه‌ها نزنید

سجادی
2013_11_01, 01:57 AM
بسم الله الرحمن الرحیم


در گوش عرش، ناله‌ی طفلِ رباب بود
جایی که ماه را کفن از آفتاب بود
آلِ رسول تشنه و تنها و بی‌پناه
با آنکه اسب‌های عرب سیرِ آب بود
افلاک دور فاطمه زنجیر می‌زدند
ارکان کعبه، پای ستوران خراب بود
بر کهکشان شیری زهرا چه‌ها نرفت!
شور قیامتی شد و دنیا به خواب بود
در کربلا گلوی محمد بریده‌اند
در کوفه روی نیزه سرِ بوتراب بود
بر عرشِ نیزه، راسِ امامِ فرشته‌ها
خاری نشسته بر جگرِ پا بِرشته‌ها

یا حسین ...

گل مريم
2013_11_01, 02:58 PM
امید ترک گنه، فرصت صعود گذشت
مجال عرض ارادت به آن وجود گذشت

بهار روضه ی غم بود و اشک بود عزا
بهار رفت و عزا رفت و هر چه بود گذشت

دو ماه مستی ما طی شد و ندیدیمت
چقدر جمعه دمید و ولی چه سود گذشت

دو ماه هر شبه مهمان روضه ات بودیم
چه سفره ای، چه طعامی ولی چه زود گذشت

حدیث غربت اربابمان که می آمد
هجوم سنگ به پیشانی اش فرود، گذشت

حکایت قمر هاشمی امید حرم
که می زدند به فرق سرش عمود، گذشت

و داستان غم انگیز شام و زخم زبان
به سمت قافله در موقع ورود، گذشت

عروج دخترکی گوشه ی خرابه ی درد
حدیث سیلی و آن صورت کبود گذشت

برات کرب و بلامان چه شد اباصالح؟
مگو که مجلسمان بی ریا نیود و گذشت


***عباس احمدی***

گل مريم
2013_11_01, 11:49 PM
تا می شود ز چشمه ی توحید جو گرفت
از دست هر کسی که نباید سبو گرفت

تو آبی وبه آب تو را احتیاج نیست
پس این فرات بود که با تو وضو گرفت

کوچک نشد مقام تو ،نه! تازه کربلا
با آبروی ریخته ات آبرو گرفت

شرم زیاد تو همه را سمت تو کشید
این آفتاب بود که با ماه خو گرفت

دیگر برای اهل بهشت آرزو شدی
وقتی عمود ازسر تو آرزو گرفت

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ما یک عمو گرفت

از آن به بعد بود صداها ضعیف شد
ازآن به بعد بود که راه گلو گرفت
....
زینب شده شکسته غرورش،شنیده ای؟
دست کسی به کنج النگوی او گرفت

در کوفه بیشتر به قدت احتیاج داشت
با آستین پاره نمی شد که رو گرفت


***علی اکبر لطیفیان***




http://www.eshghentezar.com/imgcenter/uploads/1365069313.gif

گل مريم
2013_11_03, 12:28 AM
تنها به شوقت این همه محنت کشیده ام

اینرا بدان که بین تو و تازیانه ها
نام تو را به قیمت سیلی خریده ام
در بین این مسیر پر از غصه بارها
از آسمان ناقه چو باران چکیده ام
پایم سرم تمام تنم درد می کند
از بس که زجر در دل صحرا کشیده ام
کم سو شده دو چشم من از ضربه های او
حتی به زور صوت رسا را شنیده ام
از راه رفتنم تعجب نکن که من
طعم بد شکستن پهلو چشیده ام
پاهای من همه پر طاول شده ببین
خیلی به روی خار بیابان دویده ام
چادر ز عمه قرض گرفتم که زیر آن
پنهان کنم ز روی تو گوش دریده ام
بشنو تمام خواهش این پیر کودکت
من را ببر که جان تو دیگر بریده ام


صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین

صبور
2013_11_03, 12:38 AM
matn15



من داغ جدایی تو را می دیدم
پرواز و رهایی تو را می دیدم
ای شعر شهید!با دو چشمم آن روز
تقطیع هجایی تو را می دیدم



matn15

گل مريم
2013_11_03, 12:41 AM
مرا از بر لاله ها می برند
چو مرغی به دام بلا می برند
تو را غرق خون ستم ساختند
مرا هم به بند جفا می برند
جدایم کنند از تو این دشمنان
که سرهای از تن جدا می برند
تو خون خدایی و این مشرکین
تو را کشته نام خدا می برند
اسارت که دیگر ندارد کتک
مرا با زدن ها چرا می برند
به اینان بگو ای پدر جان مرا
چرا می زنند و کجا می برند
کشیدند اینجا چو جانم به خون
کجا دیگر از کربلا می برند
گهم بر روی خارها می کشند
گهم با سر نیزه ها می برند
به طعنی جگرهای ما خون کنند
به قهری دل ما ز جا می برند
به اطفال پاسخ ز سیلی دهند
زمانی که نام تو را می برند
"مؤید" دل ما به حال آورند
چو نامی ز کرببلا می برند
دوایی به درد دلم کن حسین
که خاک تو بهر شفا می برند

تسلیمی
2013_11_03, 01:01 AM
در معرضِ عطر کلماتند دهان ها

تا می دمد از یاد تو در شهر نشان ها

بوی تن تو با نَفَس خاک چه کَردَست

کِامروز پر از بوی بهشتند جوان ها

دیروز چشیدست زمین طعم تو،امروز

ذرّات تو را تجزیه کرده ست به جان ها

ای کاش زمین خون تو را ترجمه می کرد

تا با گلِ خورشید می آمیخت دهان ها

از تیغ گرفتند تَنَت را و سپردند

در آن سوی مقتل به کَمان ها و گَمان ها

ای زنده جاوید! همانروز سرت را

از نیزه ربودند و سپردند به آن ها

گفتند فقط،از لب و دندان و ندادند

از ردّ نَفَسهایِ شهیدِ تو نشان ها


ای کاش مسیحِ نَفَسَت ، روح بریزد


در کالبدِ منجمدِ مرثیه خوان ها

مهاجر
2013_11_03, 02:20 AM
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بر دو جهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
- – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – - – -

صبور
2013_11_03, 09:48 AM
در گوش عرش، ناله‌ی طفلِ رباب بود

جایی که ماه را کفن از آفتاب بود


آلِ رسول تشنه و تنها و بی‌پناه

با آنکه اسب‌های عرب سیرِ آب بود


افلاک دور فاطمه زنجیر می‌زدند
ارکان کعبه، پای ستوران خراب بود

بر کهکشان شیری زهرا چه‌ها نرفت!
شور قیامتی شد و دنیا به خواب بود

در کربلا گلوی محمد بریده‌اند
در کوفه روی نیزه سرِ بوتراب بود

بر عرشِ نیزه، راسِ امامِ فرشته‌ها
خاری نشسته بر جگرِ پا بِرشته‌ها

گل مريم
2013_11_03, 09:58 AM
از غم بی کسی ات حوصله سر می آید
دست و پا میزنی و خون به جگر می آید
در قدوم تو سر انداختن و جان دادن
به خدا از من عاشق شده بر می آید
یادگار حسنت بی زره و بی شمشیر
سر یاری تو از خیمه به سر می آید
پاره گشته لب خشکیده ات از تیر بگو
کاری از دست من خسته اگر می آید
کوهی از نیزه و شمشیر به دورت بس نیست
هیزم و سنگ ز هر سو چقدَر می آید
آه از این همه زخمی که به پیکر داری
بیشتر سینه ی زخمت به نظر می آید
هر نفس از دهنت خاک برون میریزد
اشک از دیده نه خونابه جگر می آید
نیزه حالا که تنت را به زمین دوخته است
به هوای سر تو چند نفر می آید
تیر در حال فرود است گلویت ببُرد
عمو از بازوی من کار سپر می آید
دست من مثل سر اصغرت آویزه به پوست
یادم از کوچه و از آتش و در می آید

کاش با چادر خود عمه ببَندد چشم
مادری را که به دیدار پسر می آید

غزال رمیده
2013_11_04, 07:40 PM
دوباره ماه محرمه بگو تو با اشک و زمزمه لبیک یا حسین

به زیر این پرچم عزا بگو به مظلوم کربلا لبیک یا حسین

دوباره دلها اسیر درد و بلا شدند
ز غم شکستند و راهی کربلا شدند

در این شب غصه ومصیبت وزیده توفان درد و محنتلبیک یا حسین

گل مريم
2013_11_04, 07:48 PM
نعره زن بر قلب دشمن حمله کرد
لشکر از تیغش فغان و ناله کرد
بذر غیرت در دل او کشته است
شبه پیغمبر خدایا! تشنه است
بعد جنگی بس نمایان ای دلیر
باز گرد و از پدر قوت بگیر
"تشنه ام بابا! کمی آبم بده
با بیان گرم خود تابم بده
العطش بابا ببین بس تشنه ام"
گفت بابا: "جان جان شرمنده ام"




http://www.shahrequran.ir/member2-albums73-1041.jpg

غزال رمیده
2013_11_05, 01:50 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
من فدای تو.. در آن روز که گرگ
سر پاک تو چه بی شرم برید

مطمئنم که خدا می بارید
غربت سوره ی ایمانت را

هیچ کس ..هیچ کس انگار ندید
غربت آیه ی یارانت را...

تو که لبیک تر از لبیکی
هیچ کس جرات لبیک نداشت

شهر ترسوی جفاپیشه هنو
یک نم از غیرت لبیک نداشت

کاش این عصر که ما هم هستیم
صاحب عصر(عج) تنها نشود...

http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif

ملکوت
2013_11_05, 03:17 PM
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است ؟
چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است
دانی که چرا چوب شود قسمت آتش ؟
بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است
دانی که چرا آب فراتست گل آلود ؟
شرمنده زلعل لب عطشان حسین است
دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش
یعنی که خدا هم عزادار حسین است . . .

گل مريم
2013_11_05, 08:11 PM
ترسم جزای قاتل او چون رقم زنند
یک باره بر جریده ی رحمت قلم زنند
ترسم کزین گناه ، شفیعان ِ روز ِحشر
دارند شرم ، کز گنه ِ خلق دم زنند
دست عتاب ِ حق به در آید ز آستین
چون اهل بیت ، دست در اهل ستم زنند
آه از دمی که با کفن خونچکان ز خاک
آل علی چو شعله ی آتش علم زنند
فریاد از آن زمان که جوانان اهل بیت
گلگون کفن به عرصه ی محشر قدم زنند

محتشم كاشاني



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41376601418660388742.gif

مهاجر
2013_11_06, 12:00 PM
در بیابان بلا کعبه غم پیدا شد
اولین منزل صحرای قدم پیدا شد
زین سفر مقصد ما کرببلا بوده و هست
کربلا قبله ارباب کرم پیدا شد
ای به احرام دل سوخته محرم شدگان
بارها را بگشائید حرم پیدا شد
گفت زینب چه زمینی است خدایا که از ان
لرزه بر اهل دل و جان حرم پیدا شد
تا در این دشت نهادیم قدم دردل ما
رنج و اندوه بلا از پی هم پیداشد


سیدرضامؤید

غزال رمیده
2013_11_06, 03:46 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
دوست دارم غم هجران عمو سر گردد
بهر ما تشنه لبان آب میسر گردد


من دعا می کنم ای عمه تو آمین بگو
که عمویم به سلامت به حرم برگردد
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif

ملکوت
2013_11_06, 04:32 PM
در حنجره ی زمانه تابید اصغر

هی گریه نکرد! هی ننالید اصغر

دیگر نگران نباش آرام بگیر

آسوده تر از همیشه خوابید اصغر

گل مريم
2013_11_06, 08:35 PM
راست گفته اند عالم از چهار عنصر تشکیل شده : آب ، آتش ، خاک ، هوا …

آبی که از تو دریغ کردند...

آتشی که در خیمه گاهت افتاد...

خاکی که شد سجده گاه و طبیب دردها...

و هوایی که عمری ست افتاده در دل ها …

ترکیب این چهار عنصر می شود کـــــــــــــــربلا....




...moharram...moharram

ملکوت
2013_11_06, 08:49 PM
این روزها غم تو مرا می‌کشد حسین

شب های ماتم تو مرا می‌کشد حسین

تا آن دمی که منتقم تو نیامده ست
سرخی پرچم تو مرا می‌کشد حسین

از لحظه‌ی ورودیه تا آخرین وداع
هر شب ، محرّم تو مرا می‌کشد حسین

هنگام پر کشیدن یاران یکی یکی
اشک دمادم تو مرا می‌کشد حسین

داغ علی اصغر و عباس و اکبرت
غم‌های اعظم تو مرا می‌کشد حسین

از قتلگاه تو چه بگویم؟ حکایتِ
انگشت و خاتم تو مرا می‌کشد حسین

بر نیزه در مقابل چشمان خواهری
گیسوی درهم تو مرا می‌کشد حسین

سالار سر بریده‌ی زینب سرم فدات
هستی فاطمه! پدر و مادرم فدات

گل مريم
2013_11_07, 09:54 AM
تیرانداز هر آن قدر که ناشی باشد
تیر خوردن به تو با این قد و بالا حتمی ست
دست دادی و به تو بال بهشتی دادند
لفظ طیّار تو در جنت اعلی حتمی ست
گر روی خاک بلا پا بکشی
به حسین بن علی، خنده ی اعدا حتمی ست
اگر آقا نبَرد پیکرتان را به حرم
تکه تکه شدن این قد رعنا حتمی ست
گر نیایی به حرم، ای همه غیرت، بی تو
آتش شعله ور و دامن زن ها حتمی ست


http://atasheentezar.persiangig.com/%D8%B9%D8%A7%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%A7/new_folder/%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%20%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%8 6.gif

غزال رمیده
2013_11_07, 02:28 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
تو مپندار که مهمان منی
به خدا خوبتر از جان منی

بس که از جور فلک دلگیرم
اول عمر ز عمرم سیرم

دل دختر به پدر خوش باشد
مهربانی زدو سر خوش باشد

تو بهین باب سرافراز منی
تو خریدار من و ناز منی

بعد از این ناز برای که کن
م جا به دامان وفای که کنم

اشک چشم من اگر بگذارد
درد دلهام شنیدن دارد

گرچه در دامن زینب بودم
تا سحر یاد تو هر شب بودم

گر نمی کرد به جان امدادم
از غم هجر تو جان می دادم

آنقدر ضعف به پیکر دارم
که سرت را نتوان بردارم
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif

علی انسانی

ملکوت
2013_11_07, 03:23 PM
من را که بی‌ قرار حرم می کنی بس است
اصلا مرا غبار حرم می کنی بس است


شرط نزول کوثر رحمت دعاي توست

اصلاً تمام خلقت عالم براي توست

بالاتري ز درک تمام جهانيان

وقتي که انتهاي جهان ابتداي توست

حتي نداشت روح الامين اذن پر زدن

آنجا که از ازل اثر رد پاي توست

بي حب تو کسي به سعادت نمي رسد

رمز نجات اهل زمانه ولاي توست

آسوده خاطران هياهوي محشريم

وقتي رضاي حضرت حق در رضاي توست

فردوس ماست تا به ابد روضة الحسين

تنها بهشت اهل ولا ، کربلاي توست

در آستانة تو کسي نا اميد نيست

صحن امير علقمه دار الشفاي توست

گل مريم
2013_11_07, 07:48 PM
تنها نه این کتیبه و این بیرق و علم
با شعر محتشم،منِ کم گیر هیئتم

سرهای قدسیان که بماندبه جای خود
من با سری به زانوی غم ، گیر هیئتم

پیرم نموده این غم عظمای کربلا
چون مادرش به قامت خم،گیر هیئتم

با صاحب الزمان بزنم ناله صبح و شام
با صاحب الزمان دلم ، گیر هیئتم

این آرزو شده که ببینم فقط حسین
وقتی که میرسد عجلم ، گیر هیئتم





http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2013/06/YasGroup.ir-moteharek-emam-hossein-10.gif

مهاجر
2013_11_07, 08:59 PM
مانند سنگ شيشه ی قلب مرا شكست
داروندار زندگيم نذر خنده ات
غصه نخور ، كه ارتش زينب هنوز هست
***

در راه پاسداری آيين كردگار
عمريست در كنار شما ايستاده ام
اين بچه های دست گلم را ز كودكی
من با وضو و حب شما شير داده ام

غزال رمیده
2013_11_07, 11:20 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
مرگ بر کوفه، جویی احساس کو؟
دشمنان هستند پس عبّاس کو؟

نی نمی‌نالد چرا ؟ فصل غم است
این محّرم نیست اوج ماتم است

بشنو از نی، نی نوازد درد را
کودکان خسته از نامرد را

بشنو از نی، کربلا را کوک کرد
کفر و ایمان را به هم مشکوک کرد

نی بود گرماده دل‌های سرد
نی برآرد سنگ را فریاد درد

نی ز آدم یادگاری مانده است
با غم زینب برادر خوانده است
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gifامیر عاملی

گل مريم
2013_11_08, 12:19 AM
ترسم از این است محرم را نبینم ای خدا
شکر نعمت نعمت ام افزون کند حالا بگو
من چگونه شکر این غم را نمایم ای خدا
مادرم با شور عشق او یزرگم کرده است
تا کند خرج عزای سفره ی غم ای خدا
هرچه میخواهی بگیر از من بگیر اما مگیر
سوز دل همراه آه و اشک نم نم ای خدا
همچو مجنون در بر لیلی اسیرم کرده است
شور زیبای حسین های دمادم ای خدا
تشنه ی آب فراتم.... روزی ام کن عاقبت
کربلا.... پایین پای او بمیرم ای خدا

http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2013/06/YasGroup.ir-moteharek-emam-hossein-10.gif

غزال رمیده
2013_11_08, 12:44 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
از کاروان خسته به گوشم صدا رسید
سعی و صفا رها شده و نینوا رسید

فریاد قدسیان همه شد تا فلک بلند
شادی گذشت، موسم درد و بلا رسید

طفلان تشنه‌لب همگی العطش زنان
فریادشان بلند شد و تا خدا رسید
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif
امیر عاملی

گل مريم
2013_11_08, 02:45 PM
دیباچه ی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آماده ی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسین
ایام عزا و غصه آغاز شود



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif

ملکوت
2013_11_08, 02:59 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif


دوست دارم غم هجران عمو سر گردد
بهر ما تشنه لبان آب میسر گردد


من دعا می کنم ای عمه تو آمین بگو
که عمویم به سلامت به حرم برگردد



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif

گل مريم
2013_11_08, 03:03 PM
‏دیدی که از ارادت دیرینه ی حسین

‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود؟


‏با سنگ پای بیعت او مهر می زدند

‏باور نکرد از همه امضا گرفته بود


‏این شهر خواب بود و ندانست قدر او

‏او شب برای مردمش احیا گرفته بود


جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی

‏أن شعله ها برای همین پاگرفته بود






http://www.shahrequran.ir/images/smilies/2012111004251393_pichak_net-32.gif

ملکوت
2013_11_08, 03:17 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif


در معرکه، تفسیر شهادت میکرد
در اوج عطش داشت روایت میکرد

لا حول و لا قوة الا بالله
هم مرگ به او سخت حسادت میکرد



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif

گل مريم
2013_11_08, 03:26 PM
دلم دریاچه ی غم شد دوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره
صدای سنج و دمام اومد از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره

***
بخون ای دل که دشتستون صدا شه
کمی فایز بخون دردم دوا شه
ملایک نوحه خوانان حسینند
بخون والله خدا هم از خداشه




http://www.yasgroup.ir/wp-content/uploads/2013/06/YasGroup.ir-moteharek-emam-hossein-10.gif

مهاجر
2013_11_08, 08:55 PM
...moharram

همچو اصغر شده با تير شكار عبداللَّه
سر اگر در قدم يار نباشد سر نيست
خون من سرخ تر از خون على اصغر نيست
اى شه خسته مگر مادر من مادر نيست
نجمه را شرم ز گيسوى على اكبر نيست؟
نجمه را مى‏دهد امروز وقار عبداللَّه

.....moharram....

گل مريم
2013_11_08, 10:46 PM
هر شب به حاجتی سر این روضه می رسم
شاید میان بزم عزا آتشم زنید


matn39matn39

ملکوت
2013_11_09, 10:09 AM
در بیابان بلا کعبه غم پیدا شد
اولین منزل صحرای قدم پیدا شد
زین سفر مقصد ما کرببلا بوده و هست
کربلا قبله ارباب کرم پیدا شد

گل مريم
2013_11_09, 11:06 AM
دل ها ز داغ غربت مولا گرفته


ماه حسین بن علی باز آمد از راه


عالم برای داغ او عزا گرفته


اشک ها در چشم و اندوهی به سینه


دل ها هوای کربلایش را گرفته


اشکی به پشت پلک هایم جمع گشته


که گوییا انس با عاشورا گرفته


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/41376601418660388742.gif

غزال رمیده
2013_11_09, 01:54 PM
matn39
هست محرّم حرم اهل دل
باعث اندوه و غم اهل دل

سال اگر ماه محرّم نداشت
خلقت حق حضرت آدم نداشت

تعزیه گردان خدای ازل
کرد عزا را به شجاعت بدل
matn39

امیر عاملی

گل مريم
2013_11_09, 02:04 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif

لبت حدیث کسا را به اشتباه انداخت

نگاهت آینه ها را به اشتباه انداخت

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif

غزال رمیده
2013_11_09, 03:18 PM
matn39
ترسم اینجا شمر ، شمشیرت زند
مثل اصغر ، حرمله تیرت زند

ترسم اینجا پیش چشم دخترت
دشمنت از تن جدا سازد سرت
matn39

گل مريم
2013_11_09, 04:21 PM
تنها میان مردم بیعت فروش شهر
‏انبوه کینه دور و برش را گرفته بود
‏دلواپس غریبی امروز خود نبود
‏اما دلش به خاطر فردا گرفته بود
‏دیدی که از ارادت دیرینه ی حسین
‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود؟
‏با سنگ پای بیعت او مهر می زدند
‏باور نکرد از همه امضا گرفته بود
‏این شهر خواب بود و ندانست قدر او
‏او شب برای مردمش احیا گرفته بود
جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی
‏أن شعله ها برای همین پاگرفته بود


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gifhttp://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif

تسلیمی
2013_11_09, 04:52 PM
داد میزد: حسین آقا جان



راهِ خود کج نما کنون برگرد



تا نبیند به کربلا زینب



پیکرت رابه خاک وخون برگرد

گل مريم
2013_11_09, 05:09 PM
در بارگاه قدس، كه جاى ملال نيست
سرهاى قدسيان، همه بر زانوى غم است
جن و ملك، بر آدميان، نوحه مى‏كنند
گويا، عزاى اشرف اولاد آدم است
خورشيد آسمان و زمين، نور مشرقين
پرورده ‏ى كنار رسول خدا، حسين




matn39matn39

ملکوت
2013_11_10, 08:59 AM
نقش پیکار تو، در صفحة تاریخ جهان
می‌درخشد، چو فروغ سحر از ساحل شب
پرتواش بر همه کس تابد و می‌آموزد
پایداری و وفاداری، در راه طلب

چهر رنگین شفق، می‌دهد از خون تو یاد
که ز جان، بر سر پیمان ازل ریخته شد
راست، چون منظرة تابلوی آزادی‌ست
که فروزنده به تالار شب آویخته شد

گل مريم
2013_11_10, 09:46 AM
در دهانی که پر از خون شده ... بی هیچ خبر

نیزه ای آمده و ذکر خدایا افتاد

عرق مرگ نشسته است به پیشانی او

بر سر سینه کسی آمده با پا افتاد


...moharram

گل مريم
2013_11_10, 11:28 AM
در سوگ حسین سال ها می گرییم
در تاسوعا عاشورا می گرییم
او گریه کند به حال ما حق دارد
من در عجبم که ما چرا می گرییم



http://www.shahrequran.ir/images/avatars/emam%20hosien%2003.gif

غزال رمیده
2013_11_10, 12:00 PM
matn39
معرکه ماند و علمی بی‌سوار
ناله و فریاد غمی بی‌شمار

آب که از مشک اباالفضل ریخت
آینه از اشک اباالفضل ریخت

آینه‌ها جلوة ساقی شدند
هر چه شکستند ایاغی شدند
matn39
امیرعاملی

گل مريم
2013_11_10, 12:07 PM
matn39

درد دارد آه باباي غريب خوب من


نيزه ما بين گلويت ، زخمه ي ابروي تو


فكر مي كردم كه بعد از روزها بي تابيم


جاي مي گيرد تنم در هاله ي بازوي تو


خوش به حال قاسم و اكبر كه روي نيزه ها


با تو همراهند بابا جاي من ‌، پهلوي تو





matn39

ملکوت
2013_11_10, 03:08 PM
وقتی که پدر سه ساله اش را می دید

هفتاد و دو سر به روی نی می لرزید


شلاق و شب و تاول سرخ پایش...




تنها به خدا فقط خدا می فهمید...

صبور
2013_11_10, 03:54 PM
در سینه ، هزار اشتیاق افتاده است


در دل ، غم سنگین فراق افتاده است


یک قصه ی عاشقانه در این صحرا

هفتاد و دو بار اتفاق افتاده است

گل مريم
2013_11_10, 07:37 PM
تو میان طشت جاخوش کرده ای بابا - ولی

من برای دیدنت بالا و پایین می پرم
من تقلا کردن ام بی فایده ست پاشو ببین
حال دیگر گشته ام مانند زهرا مادرم
یاد داری آمدم من پابه پای نیزه ات ؟؟
یاد داری تو کبودی های روی پیکرم ؟؟
هرچه من اصرار کردم تازیانه می زدند







http://www.shahrequran.ir/images/avatars/%7Bbabol2011.blogfa.com%7D-7.gif

صبور
2013_11_10, 08:39 PM
در گوش عرش، ناله‌ی طفلِ رباب بود
جایی که ماه را کفن از آفتاب بود

آلِ رسول تشنه و تنها و بی‌پناه
با آنکه اسب‌های عرب سیرِ آب بود

افلاک دور فاطمه زنجیر می‌زدند
ارکان کعبه، پای ستوران خراب بود


بر کهکشان شیری زهرا چه‌ها نرفت!
شور قیامتی شد و دنیا به خواب بود

در کربلا گلوی محمد بریده‌اند
در کوفه روی نیزه سرِ بوتراب بود

بر عرشِ نیزه، راسِ امامِ فرشته‌ها
خاری نشسته بر جگرِ پا بِرشته‌ها

مهاجر
2013_11_10, 08:50 PM
.....moharram....

در دشت بلا تیر و سنان می بارد

گویی که فلک خون به زمین می کارد

ای کاش کسی ز حرمله می پرسید

نوزاد ، گلو ، تیر ، چه نسبت دارد

.....moharram....

گل مريم
2013_11_10, 10:24 PM
دلم، چشمم، صدایم زخمه مادر

برای کندن قبرت در این خاک

تمام پنجه هایم زخمه مادر





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/67402501557583489142.gif

گل مريم
2013_11_10, 11:05 PM
روی گلوی خود با سه شعبه ای
بر لوح غربت پدر امضا گرفت و رفت

چیزی نگفت دم نزد و ناله ای نکرد
سر را چو پیر طایفه بالا گرفت و رفت

مردانه روی پای خودش ایستاده بود مانند مرد، حق خودش را گرفت و رفت

صبور
2013_11_11, 11:12 AM
تنی بی دست و پا می خواست دادید

سری از تن جدا می خواست دادید
شهید سرفراز بی نظیری
برای کربلا می خواست دادید

گل مريم
2013_11_11, 12:16 PM
در آن هنگامه از خود گذشتن

عجب دستی به دریا داده بودی

صبور
2013_11_11, 01:41 PM
یادگار مشک ها صد پیاله تشنگی
ابرهای سوخته ، قصه گوی بخل آب
در طواف محملی شور می زند دلی
در حصار نیزه ها ، دختری در اضطراب
های هایِ خواهری ، لای لایِ مادری
دشت پر شد از نوا ، وای از دلِ رباب

عطیه سادات
2013_11_11, 07:55 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif
باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است در زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است..
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82794129430117832270.gif

" ت " بده

غزال رمیده
2013_11_11, 09:48 PM
matn39
تو ساقی کرامت و لطف و اجابتی
این آب نیست زمزمه های زلال توست

ایثار و پایمردی و اوج وفا و صبر
تنها بیان مختصری از کمال توست
matn39

یوسف رحیمی

مهاجر
2013_11_11, 09:51 PM
.....moharram....
می چکد از چشم لیلا اشک حسرت بهر اکبر
مه‌لقا شد سوی میدان برده با خود قلب مادر
در دل ســوزان بابــا آتش غـم زد زبانه
نور چشمان و امیدش جانب میدان روانه

.....moharram....

گل مريم
2013_11_11, 10:19 PM
هر طرف را که نظر کرد علی اکبر دید
پسر دسته گلش را چو گل پرپر دید

مثل مه پاره ی افتاده به خاک است تنش
در هم آمیخته خون و بدن و پیرهنش

نه توانس بغل گیرد و نه بوسه زند
نه توانست بماند نه از او دل بکند

زخم قلب پدر از جسم پسر بدتر بود
اربا اربا دل بابای علی اکبر بود

دشت مانده است وسواری که زمین گیر شده
تن صدچاک پسر دیده ،پدر پیر شده

ناله اش بین کف و هلهله ها گم شده بود
گریه اش مایه ی خندیدن مردم شده بود

ارتفاع بدنش تا به زمین کم شده بود
همه گفتند رکوع است ز بس خم شده بود

پسری مانده به خاک و پدری می نگرد
مانده حیران که چگونه بدنش را ببرد

چون که این چاک ترین جسم میان شهداست
مدد از کل جوانان بنی هاشم خواست

خوب شد بار دگر بوسه بر آن لب نگذاشت
ور نه می مرد از آن بوسه....که زینب نگذاشت



.....moharram.........moharram....

غزال رمیده
2013_11_11, 10:25 PM
matn39
تـمـام زخـمـی و پـیش پـدر نمی نالی
بنازم ایـنهـمه خودداری و حیایت را

خـدا مگـر به من آغوش چند تا بدهد
که تا بـغـل بکـنم تکه تکه هایت را

چـقــدر تـلخ و غـریـبانه تجربه کردم
به محـض دیدن تـو درد بـینهایت را
matn39علی اصغر ذاکری

گل مريم
2013_11_11, 10:30 PM
تا پرده‌های خیمه را ماه جوان وا می‌کنی
هم دشمن و هم دوست را غرق تماشا می‌کنی
با شرم و خواهش یک نظر در چشم بابا می‌کنی
از او چه می‌خواهی؟ چرا این پا و آن پا می‌کنی؟



matn39

فاطمه
2013_11_11, 11:12 PM
این جماعت همه امروز فقط آمده اند
داغ هفتاد و دو تا گل به دلم بگذارند

سنگ ها... هلهله ها... پیکر تو... یک لشگر...
وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟

آه، پرپر مزن آن قدر دلم می گیرد
عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند

عصر امروز جوانان حرم جسمت را...
باید از هر طرف دشت بلا بر دارند

دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم
باید این بار تو را پیش خودم بسپارند


محسن کاویانی

صبور
2013_11_12, 12:03 AM
در عشق تو، حالی است که فانی شدنی نيست
وصفش نتوان گفت به کس، دم زدنی نيست

اين حسن جهانی تو سرحد نشناسد

غير از دل عشاق برايت وطنی نيست
پيوسته عنايات تو بر ماست مسلم
هر چند که الطاف تو، گاهي علنی نيست

هرگز نشود سائل درگاه تو نوميد
چون کار تو، اي رحمت حق، دل شکنی نيست
تو يوسف طاهائی و، در شرح غم تو
از گفتة «ما اوذی» بهتر سخنی نيست
با خون تو ثبت است به ديوان عدالت
پابنده تر از شرع نبی مدنی نيست
بر ريشه تو، گرچه بسی تيشه عدو زد
بر نخل حياتت، اثر از تيشه زنی نيست
پيدا بود از منظره کرب و بلايت
دردانه زهرا و علی، گم شدنی نيست
پوشيد لباس شرف از يمن تو انسان

اي کشتة عريان که تو را پيرهنی نيست
خجلت زده، شد سرخ، عقيق از لب اکبر

زيرا چو لبش، هيچ عقيق يمنی نيست
از قتل علی اصغر شش ماهه عيان شد
جز قصد جنايت، هدف خصم دنی نيست
گيرم که رقيه نبود دخت پيمبر
يک دختر غربت زده، سيلی زدنی نيست
از صلح و قيام حسنين است که اسلام
خود ريشه کن از آنهمه پيمان شکنی نيست

هرگز به حقيقت، نتوان گفت حسينی است
آنکس که (حسانا) ز دل و جان، حسنی نيست

فاطمه
2013_11_12, 12:07 AM
تو می مانی در این صحرا و فرزندت علی اکبر
همان نوری که می باشد تماماً مثل پیغمبر
همان ممسوس ذات حق، همان گنجینه ی باور
و لیلا زاده ی زهرا و مجنون زاده ی حیدر

به چشمان ترش خیره...نگاه انتظار تو
تو هستی بی قرار او و او هم بی قرار تو

چه می بینی؟! تجسم کرده در او سوره انسان
نگاهش مخزن الاسرار و قلبش مهبط قرآن
برایش آیت الکرسی بخوان، چون می رود میدان
بیا و چشم هایت را به سمت خیمه برگردان

که آرامش بگیرد قد وبالای علی اکبر
کمی آرام تر باشند پاهای علی اکبر

و اکبر می رود میدان و دادی جان خود را تو
تمام دشت آرام است در این لحظه الا تو
و از بس این علی زاده شباهت داشته با تو
مشخص نیست اکبر سمت میدان می رود یا تو

به حال خویش می گریی که جانت می رود از دست
خودت با چشم خود دیدی جوانت می رود از دست

تو آنی چشم می بندی و یارت را نمی بینی
خزان در دشت می بینی بهارت را نمی بینی
میان تیر و نیزه، ذوالفقارت را نمی بینی
میان لشگرت دشمن سوارت را نمی بینی

به پیش چشم زینب، چشم خیس تو سیاهی رفت
که اسب اکبرت راه خودش را اشتباهی رفت

سراپا خیره خواهی ماند و اکبر بر نمی گردد
و ابراهیم باور کن که دلبر بر نمی گردد
که اسماعیل تو از زیر خنجر بر نمی گردد
و آب رفته از این جوی دیگر بر نمی گردد

تو با چشمان تر در این هیاهو می روی میدان

به روی دست و پا...نه...روی زانو می روی میدان


مجتبی حاذق

ملکوت
2013_11_12, 09:51 AM
نعره زن بر قلب دشمن حمله کرد
لشکر از تیغش فغان و ناله کرد
بذر غیرت در دل او کشته است
شبه پیغمبر خدایا! تشنه است

گل مريم
2013_11_12, 10:19 AM
تو مثل لاله‎ای که همه گشته برگ برگ
من مثل شمع سوخته در انجمن، علی


جایی برای بوسه نمانده به قامتت
از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی


ممکن نشد ز روی زمینت کنم بلند
از بس که پاره پاره شده این بدن، علی


لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه
زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی


در حیرتم چگونه ز خونت خضاب شد
ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی


فریاد من بلند ز اشعار میثم است
سوزد ز سوز او دل هر مرد و زن، علی



"غلامرضا سازگار"

گل مريم
2013_11_12, 05:20 PM
یادته گفتم نباشی دشمنم بی حیا می شه
یادته گفتم که پاشون توی خیمه ها وا می شه




.....moharram....

گل مريم
2013_11_12, 05:22 PM
همین جا بود که سقای ما رفت
به سمت علقمه دریای ما رفت
پناه عصمت کبرای ما رفت
پی او گوشواره های ما رفت
فقط از علقمه یک مشک برگشت
حسین بن علی با اشک برگشت



http://www.shahrequran.ir/images/avatars/Toktam-229-32b85d.fpic.jpg

صبور
2013_11_12, 07:34 PM
تازیانه به یتیمان زده اند


شعله بر خیمه ی طفلان زده اند

آتشی بر دلِ سوزان زده اند

در حرم ناله و غوغا برپا

صبور
2013_11_12, 07:37 PM
امشـب شهـادت نـامه‌ی عشاق، امضا می‌شود
فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا می‌شود

امشب کنار یـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی

فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرا می‌شود


امشــب بــود برپــا اگــر، ایـن خـیمه‌ی ثـاراللهی

فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا می‌شود


امــشب صــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی

فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــا می‌شود


امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است

فــردا خـدایــا بستــرش، آغــوش صحـرا می‌شود


امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسوده‌اند

فردا به زیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا می‌شود


امــشب رقیــه حلــقه‌ء زریــن اگـر دارد به گوش

فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا می‌شود


امشب بـه خـیـل تشنگان، عباس باشد پاسبان

فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا می‌شود


امشب که قاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست

فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنا می‌شود


امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را

فـردا عــزیــز فاطمـه، بی یــار و تنــها می‌شود


امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانی نگین

فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود


امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــر دامـــن زینـب بود

فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــی‌شود


ترسم زمین وآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"

فردا اســــارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود

حسان چایچیان

صبور
2013_11_12, 07:40 PM
در حیرتم فرات از این غم چرا نسوخت
این غم که شعله ناک تر از صد جهنم است

خورشید ، شاهد است چه کردند با حسین(ع)
از شرم، بنگرید به پیشانی اش نم است

آن شب، چراغ خیمه هم از شرم، پلک بست
وقتی که دید غیرت و مردانگی کم است

هفتاد و دو ستاره و یک آفتاب سرخ
منظومه ای شهید که نامش محرم است

سوزی نداشت شعر من، ای محتشم ! بخوان:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

مهاجر
2013_11_12, 09:44 PM
تير مي آمد ز هر سو چون بر اين اعضاي من
پاي مي کوبيد آن سو لشگر اعداي من
مست بودم، دست دادم، بال بگرفتم ز عرش
در جنان بالاتر از هر کشته باشد جاي من
چشم رفت و دست رفت و مشک رفت و آب ريخت
فرق بشکست و علم افتاد از بالاي من

گل مريم
2013_11_12, 10:18 PM
مشک بر دوش سوی علقمه رفت، تا که شق‌القمر نشان بدهد
تا که چشمش هزار معجزه را، بین خوف و خطر نشان بدهد
شیهه در شیهه اسب وگرد وسوار،آسمان مکث کرده تا چه کند؟
خیمه در خیمه گریه می شنود ، آب را شعله ور نشان بدهد؟!
مشک لب‌تشنه گرم زمزمه شد، گریه‌های رقیه در گوشش
تا که یک دشت لاله‌عباسی، غرق خون جگر نشان بدهد
قبضه ی ذوالفقار در مشتش، خشم دریاست در سر انگشتش
کربلا قلعه قلعه خیبر شد، رفت مثل پدر نشان بدهد
با خودش فکر می‌کند که فرات، عطش باغ را نمی‌فهمد
می‌رود معنی شکفتن را، فوق درک بشر نشان بدهد
همه ی خشم خونفشان علی، در صدایش وزیده، می‌خواهد
خطبة شقشیقه‌ای دیگر،‌ با رجز‌ها مگر نشان بدهد
ساعتی بعد آفتاب گرفت، لحظة بعثتی شگفت آمد
سوره‌ای قطعه قطعه در دستش، رفت شق‌القمر نشان بدهد


انصاری نژاد

صبور
2013_11_12, 11:50 PM
در دل من آتش غم، بر لب من آه ماتم
یک علی و ازدهام ،لشکری از ابن ملجم
شد دل من اربا اربا ،مثل تنت جان بابا
اکبر من از چه دیگر ،روی تو نیست مثل طاها
آه از روی پر خونت ،از گیسوی پر خونت
از پهلوی پر خونت ،علی اکبر واویلا
خسته شکسته به این سو

آمده ام روی زانو
ناله ی من در کنارت، گمشده در این هیاهو

داغ جوان پیرم کرده ،غصه زمین گیرم کرده
داغ تو ای طاهای من ،از این جهان سیرم کرده
جانم بر لب می آید ،با تاب و تب می آید
عمه زینب می آید ،علی اکبر واویلا

گل مريم
2013_11_12, 11:51 PM
از نگاه زینب کبری خجالت میکشید

او صدا میزد امان نامه گرفتم قوم و خویش

اوصدا میزد بیا... آقا خجالت میکشید

او صدا میزد که باجان خودت بازی نکن

حیدر کرببلا... اما خجالت میکشید

یوسف ام البنین با کوهی از شرمندگی

در کنار یوسف زهرا خجالت میکشید

هضم این مطلب برایش سخت بود - از بچه ها

تاغروب روز عاشورا خجالت میکشید

تشنه بود اما به روی خود نمی آورد - خب

هرچه باشد از غم فردا خجالت میکشید

بچه ها از تشنگی در خیمه لَه لَه میزدند

ساقی آب آور تنها خجالت میکشید

فکر وذکرش بود پیش طفل معصوم رباب

روزوشب با نغمه ی لالا... خجالت میکشید

هَمُّ غَمَّ اش بود تا آب آورد در خیمه ها

غصه اش این بود از مولا خجالت میکشید

***

مشک سویی دست سویی پیکرش سویی دگر

از صدای خنده ی اعدا خجالت میکشید

تا صدا زد "یا اخا ادرک اخا..." ، آقا رسید

اوخجل گردیده بود آنجا خجالت میکشید







علیرضا خاکساری

صبور
2013_11_13, 12:10 AM
در دشت بلا قحطی ایمان شده است
هر دیو و ددی نماد انسان شده است!



مردان همه سر به نیزه ها بخشیدند
سالار زنان بی سرو سامان شده است

گل مريم
2013_11_13, 12:13 AM
تو شمعی و گرمای تو پروانه پرور



مشکت به دوشت بود و اشکم را گرفتی
ماهی و از خورشید هم غم را گرفتی
بی شک یداللهی که پرچم را گرفتی
دادی دو دستت را دو عالم را گرفتی

صبور
2013_11_13, 12:18 AM
یاد آور لحظه های دردند عمو

شبهای اسیری ام چه سردند عمو
دیشب سر نی فقط سرت را دیدم
آغوش تو را چه کار کردند عمو؟!

گل مريم
2013_11_13, 12:21 AM
وقتی عطش مشام حرم را دچار کرد
آثار زخم را به جگر آشکار کرد

شیری گرفت در کف خود جان مشک را
اسبی دوید و صاحب خود را سوار کرد

آنقدر نافذ است نگاهش که با نگاه
هر کس که در مقابلش آمد شکار کرد

فریاد می کشید یکی در میان جمع
از دست چشم های تو باید فرار کرد

با نعره ی تو لرزه به جان ستم نشست
باید به این دلاوریت افتخار کرد

ناباورانه از سر بازو بریده شد
دستی که نهر علقمه را بی قرار کرد

پشتم شکست و ماه دچار خسوف شد
طوفان گرفت و روز مرا شام تار کرد

ای ماه من امید به خیمه رسیدنت
یک دشت را به راه تو چشم انتظار کرد

وقتی گرفت داغ تو جان رقیه را
دیگر نپرس با دل زینب چه کار کرد

در دست ها به جای النگو طناب شد
از گوش ها نصیب عدو گوشوار کرد




هادی ملک پور

monir
2013_11_13, 12:41 AM
دل‌ها ز شرار غم کباب است
بر چرخ صدای «آب آب» است
در دست سکینه جـام خـالی
خجلت زده از علی رباب است
مظلوم حسین جان مظلوم حسین جان

غزال رمیده
2013_11_13, 08:23 AM
matn39
تصویر سبز صورت او سرخ شد ولی
خندید لحظه ای که شد اماج نیزه ها

خنجر به روی حنجرش امد ولی سرش
رفت و نشست بر سر مواج نیزه ها

گودال نیست تخت سلیمان کربلاست
حالا که میشود سر او تاج نیزه ها
matn39

غزال رمیده
2013_11_13, 10:45 AM
matn39
آب را گِل نکُنید

شاید از دور علمدارِ حسین
مشکِ طفلان بر دوش
زخم و خون بر اندام
می رِسَد تا که از این آب روان
پُر کُنَد مشکِ تهی
بِبَرَد جرعه یِ آبی برساند به حرم
تا علی اصغرِ بی شیرِ رباب
نَفَسَش تازه شَوَد
و بخوابد آرام

آب را گِل نکُنید

که عزیزانِ حسین
همگی خیره به راهند که ساقی آید
و به انگشتِ کَرَم
گره کورِ عطش بگشاید

آب را گِل نکُنید

که در این نزدیکی
عابدی تشنه لب و بیمارست
در تب و گریه اسیر
عمه اش این دو ، سه شب
تاسحر بیدارست

آب را گِل نکُنید

که بُوَد مهریه ی مادرشان
نه همین آب
که هر جایِ دگر رودی و نهری جاریست
مهر زهرای بتولست.
از اینست که من می گویم:

آب را گل نکنید
آب را گل نکنید . . .
matn39یاسر قربانی

گل مريم
2013_11_13, 11:13 AM
درخیمه صدای آب آب افتاددر سینه زینب اضطراب افتادیک دست میان راه آب افتادیک دست به عشق آفتاب افتادیکباره عمود آهنین امداز ماه قبیله ای نقاب افتاد
شاعر: سيد ميلاد حسيني

غزال رمیده
2013_11_13, 11:20 AM
matn39
در چشم فرات عکس ماه افتاده است
یک هاله به رنگ اشک و آه افتاده است


آن دست بنازم که جلوتـر از پــــــــا
در راه وصال حق به راه افتاده است
matn39
سعید سلیمانپور (http://ashoora.persianblog.ir/post/2019/)

غزال رمیده
2013_11_13, 11:26 AM
matn39
تو احساس مرا دریاب ای رود
لبم را تر نکن از آب ای رود

تو که دستی نداری تا بیفتد
به سوی خیمه‌ها بشتاب ای رود
matn39

گل مريم
2013_11_13, 11:28 AM
داری به یک فرات بدل میکنی مرا
مضمون صد شریعه غزل میکنی مرا

من عمق بی کسی تو را درک میکنم
وقتی شبیه مشک بغل میکنی مرا

پیش تو هیچ مشکلی آنقدر سخت نیست
در ظرف چند ثانیه حل میکنی مرا

اینقدر در مدار خودت دور من مگرد
داری در این مدار ، زحل میکنی مرا

اظهار ضعف میکنی و خاک بر سرم
داری خدای عز و جل میکنی مرا

صبح است ساقیا و تو آیا به یک نگاه
مهمان دو پیاله عسل میکنی مرا؟




"شیخ رضا جعفری"






matn39

غزال رمیده
2013_11_13, 11:45 AM
matn39
آن دَم که فتاد دست پیغمبرِ آب
یک قطره عطش نبود در باور آب

گلهاى خدا زتشنگى پژمردند
اى خاک تمام کربلا بر سر آب
matn39
اسد اللّه‏ خدّامى (http://ashoora.persianblog.ir/post/1157/)

گل مريم
2013_11_13, 11:47 AM
بین سرها همه گشتیم و سری پیدا شد
حرف مردی شد و صاحب جگری پیدا شد
میکشیدند رخش را هنری پیدا شد
تا که خورشید بسوزد قمری پیدا شد
از ازل خاک درش هر که جگر داشته شد
بیرق رایت العباس برافراشته شد
فهم ایجاد نفهمید ملاقاتش را
به خدا تا نفس صبح مناجاتش را
ابر لطف است ببینید عنایاتش را
کیست اینجا نگرفته همه حاجاتش را
چه شکوهی چه شهودی چه شتابی دارد
خوش بحال دل زینب چه رکابی دارد
به علی رفته رسیده جگر شیر دَرَد
زهره ها را همه با نعره تکبیر دَرَد
سینه ی کوه به یک ضربه ی شمشیر دَرَد
باد تیغش زرهِ خصم زمین گیر دَرَد
دشمن انداخته بین یلان شوری را
یاد داده به همه رسم سلحشوری را
رفتی و پشت سرت اشک حرم در آمد
رفتی و پشت سرت چند قدم خواهر آمد
خبر از تو که نشد گریه ی اصغر آمد
باز با گریه بر او گریه مادر آمد
پیش گهواره نشسته است عروس زهرا
دختری گفت که باباست ولی واویلا
تو زمین خوردی و جرات به حرامی آمد
تو زمین خوردی و سرنیزه ی شامی آمد
پشت هم ضربه ی شان بر سر ما می آمد
تو زمین خوردی و با ناله پیامی آمد
پدرم از نجف آمد تو هم از خیمه بیا
مادرت آمده با قدّ خم از خیمه بیا
چقدر پیکر تو پیکر تو پر دارد
بین ابروی تو سخت است ترک بر دارد
بعد تو خاک ، یتیمم روی معجر دارد
آخر آن خیمه ی تنها شده دختر دارد خوب
پیداست که چشم تو چرا شرمنده است
وای بر من که گلویت به تکانی بند است
من نبودم که تو را با زدندت می بردند
رسمشان است به غارت بدنت می بردند
نیزه در کتف فرو کرده تنت می بردند
نه فقط خود زره پیروهنت می بردند
رسمشان است که با نیزه بلندت بکنند
یا سنان است که با نیزه بلندت بکنند
تا سرت از سر نیزه به تکانی افتاد
پیش چشمان یتیمی به میانی افتاد
چشم زینب با قد کمانی افتاد
کار ما بی تو به این هرزه زبانی افتاد
کاش محکم تر از این خوب سرت می بستند
تا خجالت نکشی چشم ترت می بستند


حسن لطفی

غزال رمیده
2013_11_13, 02:06 PM
matn39
در بارش تیغ و تیر سقا می رفت
بی دست.بدون چشم. اما. می رفت

امید هزار ماهی کوچک بود...
مشکی که به روی دوش دریا می رفت
matn39پدیده زارع

گل مريم
2013_11_13, 02:28 PM
تن زهرا هم از افتادن تو میلرزد

چه رسد دختركی كه تو پناهش بودی

صبور
2013_11_13, 08:20 PM
یک چند به عیش و نوش خود، سرکردید
صد لاله ز باغ عشق، پرپر کردید
چون شعلة آتش جهنم شده‌است
ظلمی که بر اولاد پیمبر کردید

صبور
2013_11_13, 08:22 PM
در دفتر گل، ورق ورق گوهر بود
از اشک، سرانگشت نگاهم تَر بود

چیزی که به من توان زاری می‌داد
قنداقة خونـین عــلی‌اصغــر بــود

صبور
2013_11_13, 08:22 PM
دریا به طلب از برهوت تو گذشت

یک قافله نعره در سکوت تو گذشت
ان روز اگر چه تشنه بودی ، امّاصد رشته قنات در قنوت تو گذشت

صبور
2013_11_13, 08:23 PM
تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست
ازنـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست

گل مريم
2013_11_13, 10:26 PM
تازیانه به یتیمان زده اند


شعله بر خیمه ی طفلان زده اند


آتشی بر دلِ سوزان زده اند


در حرم ناله و غوغا برپا

غزال رمیده
2013_11_13, 10:51 PM
matn39
امشب به گرد خیمه گه عباس میگردد چو مه
فردا فراز نیزه ها آن ماه تابان می رود

امشب سبوی عاشقان مست از می ثاراللهی
فردا شکسته باده ها دل سمت جانان می رود

خواهر به قربان قدوبالای اکبر منی شود
آن قامت احمد نشان در خون پریشان می رود

امشب تبسم بر لب اصغر نمایان می شود
فردا به سوی قتلگه با روی خندان می رود
matn39
مهدی طهماسبی

گل مريم
2013_11_13, 10:56 PM
دم ز راه و رسم سلمان می زنیم
لاف اسلام و مسلمان می زنیم
کاشکی از نسل سلمان می شدیم
لحظه ای یک دم مسلمان می شدیم
سجده بر پست و ریاست می کنیم
با خدا هم ما سیاست می کنیم
کو نشانی که شما اهل دلید
جملگی تان بر نماز باطلید
می چکد شک بر سر سجاده‌ها
وای از روزی که افتد پرده‌ها
ما خدایان زیادی ساختیم
مال مردم را به خود پرداختیم
چون قدم بر خاک خونین داشتی
بذر غیرت در زمین می‌کاشتی
زهر عشق حق به حمد آمیختی
در رکوعت می به ساغر ریختی

صبور
2013_11_14, 12:09 AM
يكي بال و پرش آتش گرفته



و چشمان ترش آتش گرفته
ز سوز تشنگي در بين خيمه

تمام پيكرش آتش گرفته
بگوئيد از نجف حيدر بيايد
كه موي دخترش آتش گرفته
ميان خيمه ها اي دادِ بي داد

بميرم معجرش آتش گرفته
يكي در خيمه ها دنبال آب است
گلوي اصغرش آتش گرفته
تمام هستي اش رفته به غارت
كه ياس پرپرش آتش گرفته
از آن تيري كه رأسش را جدا كرد
صداي مادرش آتش گرفته
و در گودال زير دشنه مي ديد
نگاه خواهرش آتش گرفته
همه ديدند، از خيمه چگونه
نفَس در حنجرش آتش گرفته
كنار جسم عريان برادر
يكي بال و پرش آتش گرفته

شاعر: رضا باقريان

صبور
2013_11_14, 12:12 AM
هر کسی چیزی مهیّا می کند
عقده ها را از دلش وا می کند

بغض مولا چشمشان را بسته است
کینه ها دارد چه غوغا می کند

هر کسی با نیزه می آید جلو
نیزه اش را در تنت جا می کند

زخم های بی حساب پیکرت
پیکرت را چون معمّا می کند

تا شنیدم ضربه بر پهلوت خورد
گفتم این غم کار خود را می کند

روی سینه گر نشیند وای من
زخم های تو دهن وا می کند

آه این تصویر را از روی تل
زینبت دارد تماشا می کند

دختری دارد میان خیمه ها
معجری دیگر تمنّا می کند


شاعر: وحيد محمدي

صبور
2013_11_14, 12:15 AM
دیدمت در بین گودالی و غمگین می شوی
در میان حوض خون رفتی و رنگین می شوی

گاه زیر چکمه ها هستی و سنگین می شوی
گاه با سرنیزه ها بالا و پائین می شوی
شمر بد ذات آمد و پنجه به مویت کرد وای
آنقدر زد با لگد تا پشت و رویت کرد وای
خنجر کندش همین که بر رگ چهارم نشست
بعد از آنکه چند تا از استخوان هایش شکست
سر شد از پیکر جدا و بر نوک نیزه نشست
لات های کوفه در خیمه همه معجر به دست
دختران پاک را با ضرب سیلی می زدند
صورت خورشید ها را رنگ نیلی میزدند


شاعر: حسین قربانچه

گل مريم
2013_11_14, 12:53 AM
دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه
از عرقریز خجالت ، علقمه ، تشنه
هرم آه از خیمه ها برخاست ، رحمی نیست
آن همه سیراب را بر این همه تشنه
آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب
این طرف گل های باغ فاطمه (س) ، تشنه
آب ، سیراب از لب ماه بنی هاشم
بر لب شاه شهیدان ، زمزمه ، تشنه
از غبار تیغ زار فتنه می آید
ساقی لب تشنگان، بی واهمه ، تشنه
می شود شمشیر شمر از خون گل ، سیراب
روی موج نی ، لب گل ها همه تشنه

صبور
2013_11_14, 01:10 AM
هزار بار تنت جا به جا شد و ديدم


سرت جدا شد و رَختَت جدا شد و ديدم



لبت كه تشنه شد و خشك شد به هم چسبيد

به زور ِ نيزه دهان تو وا شد و ديدم



حسین جان گره معجر مرا شل کرد

همین که پیرهنت نخ نما شد و دیدم



سر تو نیزه و شمشیر ها گره خوردند

شلوغ بود و صدا در صدا شد و دیدم



علي اكبر لطيفيان

مهاجر
2013_11_14, 02:56 AM
می روم ولی نمی رود دل
تو بر سر نیزه، من به محمل
اشک خود کنم نثار راهت
خدا پشت و پناهت، خدا پشت و پناهت
ای واعطشا ترانه ی تو
مقتل شده آشیانه ی تو
جان داده به روی شانه ی تو
شش ماهه صغیر بی گناهت
خدا پشت و پناهت، خدا پشت و پناهت

گل مريم
2013_11_14, 07:27 AM
توفقط دست به زانومزن وگریه مکن
گیرم ای شاه کسی نیست...خودم نوکرتو

لحظه ای فکرکنی پیرشدم،مدیونی
درسرم هست همان شوق علی اکبرتو

من خودم یک تنه ازکرببلا می برمت
چه کسی گفته که پاشیده شده لشگرتو

توبرایم نگرانی چه می آیدسرمن
من برایت نگرانم چه می آیدسرتو

همه رابدرقه کردی وبه میدان بردی
میروی،هیچکسی نیست به دوروبرتو

بده پیراهن خودراکه خودم پاره کنم
نمی ارزدسراین کهنه شده...پیکرتو...

وای ازمعجرمن،معجرمن،معجرمن
وای ازحنجرتو،حنجرتو،حنجرتو

سعی ام این است ببینم بدنت را،اما
چه کنم!شمرنشسته جلوی خواهرتو




علی اکبر لطیفیان

غزال رمیده
2013_11_14, 10:09 AM
matn39
و نشسته است در خیمه چه بی تاب رقیه
تا بیاید مگر از علقمه با مشک ،عمویش

(( یا اخا ادرک )) از آن سوبه هوا رفت خدایا
ساقی تشنه به خاک است و شکسته ست سبویش
matn39

عطیه سادات
2013_11_14, 10:54 AM
matn39

شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود

چرا برداشتند اين نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟


matn39

گل مريم
2013_11_14, 11:49 AM
آیم به قتلگاه که پیدا کنم تو را
امشب وداع هجرت فردا کنم تو را
جویم تو را قدم به قدم بین کشتگان
با شوق و اضطراب تمنّا کنم تو را
در حیرتم که از چه بجویم نشان تو
نی سر ، نه پیرهن ، ز چه پیدا کنم تو را ؟
برگیرمت ز خاک و ببوسم گلوی تو
خود نوحه مادرانه چو زهرا کنم تو را
ریزم به حلق تشنه‌ی تو اشک چشم خویش
سیراب ، تا که ای گل حمرا کنم تو را
دشمن نداد آبت اگر غم مخور حسین
صحرا ز آب دیده چو دریا کنم تو را
ای آن که داغ های جگرسوز دیده ای
اکنون به اشک دیده مداوا کنم تو را
خواهم که سیر بینمت امّا حسین من
کو صبر و طاقتی که تماشا کنم تو را ؟
شمع تو گشته ام که بسوزم برای تو
از عشق خویش قبله‌ی دل ها کنم تو را
هر جا روم لوای عزایت به پا کنم
ماتم سرا ، سراسر دنیا کنم تو را
خون خداست خون تو پامال کی شود ؟
در شام و کوفه محکمه برپا کنم تو را
گوئی حسان که می‌شنوم از گلوی او
هر چیز خواهی از کرم اعطا کنم تو را


***حبیب الله چایچیان***

مشعشع
2013_11_14, 01:33 PM
انگار از مصيبت خواهر خبر نداشت
تا صبح خفته بود و سر از خاك برنداشت
مي‌رفت از آشيانه‌ی آتش گرفته‌اش
با دسته‌اي كبوتر تنها كه پر نداشت
شب ترسناك بود و سراسيمه مي‌دويد
طفلي كه غير عمه اميد دگر نداشت
آن سوتر از خيام حرم در ميان خاك
«يك كهكشان سوخته ديدم كه سر نداشت»
يك كربلا مصيبت و صد قتلگاه غم
در قلب‌هاي سخت‌ترا ز سنگ اثر نداشت

سيد فضل‌اله قدسي

مشعشع
2013_11_14, 01:36 PM
تمام سهم زمین از حسین ، پرپر شد
زمین برای همیشه شهید پرور شد
شکست حرمت خورشید در برابر شب
چه شد که گوش زمین از شنیدنش کر شد؟
و سرنوشت عجیبی که بیم آن می‌رفت
به حکم قاتل آیینه‌ها مقرر شد
و لحظه‌لحظه عطش بود دست و پا می‌زد
چنان که آب هم از دیدنش مکدر شد
و کینه‌های فدک آن‌چنان به اوج رسید
که بوسه‌گاه محمد، نصیب خنجر شد
عجب حکایت تلخی، غروب و غربت و داغ
زمین گریست به حدی که آسمان تر شد
حاتمی‌نسب

صبور
2013_11_14, 02:37 PM
در غروبی میان آتش و دود

پسری را به نیزه ها بردند


روز ما شد سیاه، از وقتی

سحری را به نیزه ها بردند


بی تعادل شد آسمان، یعنی

قمری را به نیزه ها بردند


همره شیرخواره ای انگار

مادری را به نیزه ها بردند


چشم زینب اگر که کم سو شد

نظری را به نیزه ها بردند


دختری بینِ خیمه شد تنها

پدری را به نیزه ها بردند


چه بگویم ز ماتم زینب

چه سری را به نیزه ها بردند

اصغری را به نیزه ها بستند

اکبری را به نیزه ها بردند

گل مريم
2013_11_14, 03:09 PM
در غروبی میان آتش و دود
پسری را به نیزه ها بردند
روز ما شد سیاه، از وقتی
سحری را به نیزه ها بردند
بی تعادل شد آسمان، یعنی
قمری را به نیزه ها بردند
همره شیرخواره ای انگار
مادری را به نیزه ها بردند

چشم زینب اگر که کم سو شد
نظری را به نیزه ها بردند
دختری بینِ خیمه شد تنها
پدری را به نیزه ها بردند
چه بگویم ز ماتم زینب
چه سری را به نیزه ها بردند
اصغری را به نیزه ها بستند
اکبری را به نیزه ها بردند


شاعر: رضا باقريان

صبور
2013_11_14, 04:38 PM
دل تاریک مثل شب دارد

در کفش دشنه ای دو لب دارد
وای، در چهره اش غضب دارد
بی حیا گوئیا طلب دارد

که چنین نعره می زند به سرش

با لگد می زند به بال و پرش

چه پر و بال بسته ای داری
چه تنِ زار و خسته ای داری
استخوان شکسته ای داری
تار و پودِ گسسته ای داری

مادرت آه، آمده به حرم
می زند ناله آه، ای پسرم

ای گل من چه پرپر افتادی
چه شد اینجا که بی سر افتادی
پیش پاهای مادر افتادی
زیر یک مشت خنجر افتادی

بدنت بین بوریاست، حسین
دست بافِ تنت کجاست، حسین

چند ضربه به پیکرت خورده ؟
چند تایش به حنجرت خورده ؟
سنگهایی که بر سرت خورده
چند تایی به خواهرت خورده

خواهرت هم شکسته بود سرش
آتش افتاده بود بر جگرش
شاعر: رضا باقريان

صبور
2013_11_14, 04:48 PM
شمر آهسته صدا زد: جگرت می سوزد?

عضو عضو بدنت، بال و پرت می سوزد
خس خس سینه که نه ، زمزمه ای از پاییز


برگ ریزان شده از پا به سرت ، می سوزد
تیر از سینه تو رد شده گویا ، که چنین
با تکان دادن دستت ، کمرت می سوزد
سر خونین تو را بر نوک نیزه زده ام
تا ببینی که چگونه ثمرت می سوزد
................
وای..در تیر رس چشم حرامی دیدم
معجر دخترکان حرمت می سوزد





شاعر قاسم افرند

عطیه سادات
2013_11_14, 05:50 PM
http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif

دوباره گفتم:

دیگر سفارشت نکنم دوباره گفتم:
جان تو و حسین، پسر!

دوباره گفتم و گفتی:

"به روی چشم عزیز!"
فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر




http://susawebtools.ir/img/gallery/linepic/1022.gif

صبور
2013_11_14, 07:34 PM
رفتیم به ناکجا، به جایی که تو راست
گفتیم تو را به هر بهایی که تو راست

خفتیم چو برگ سبز بر آب روان
امید به خاک کربلایی که تو راست

غزال رمیده
2013_11_14, 09:23 PM
matn39
تـشنه لـب در کربـلا غوغا بپا کردی حسین
جان خود را هـم برای دین فـدا کردی حسین


لحظه آخرکه آن نامــرد خنجـر را کــشـید
جای نفرین، زیر لب او را دعا کردی حسین


تا که دیدی پشت زینب از مصیـبت گشته خم
مادرت زهـرای اطــهـر را صدا کردی حسین
matn39

گل مريم
2013_11_14, 09:54 PM
نظاره کرد چو «شمس الشّموس» بی‌سر را
به گوش گوش فلک، ناله ناله یا رب ریخت

جهان برای همیشه سیاه شد چون شب
ز چشم‌های ترش هرچه داشت کوکب ریخت

چه بود نیّت ناآشکار ساقی غم؟
که جام زینب غم‌دیده را لبالب ریخت

کشاند کرب و بلا را به شام و بام فلک
هزار فصل طراوت به باغ مذهب ریخت

زبانه‌های کلامش به جان دم‌سردان
شراره‌ها شد و آتش‌نشانی از تب ریخت

اگر همیشه ببارند ابرهای جهان
نمی‌رسند به آن اشک‌ها که زینب ریخت

سعید بیابانکی

غزال رمیده
2013_11_14, 10:04 PM
matn39
نیستان درنیستان داغداری
بلور اشک و آه و سوگواری

سری بر نیزه و آهی به سینــه
برایم مانده تنها یادگـــاری
matn39

غلامرضا کاج (http://ashoora.persianblog.ir/post/1880/)

گل مريم
2013_11_14, 10:17 PM
با حرف ت باید شروع میشد.



يك طرف مير عرب در خاك و خون بى سرشده
يك طرف مهد بلا گهواره اصغر شد
أناَمجنون الحسين -أناَمجنون الحسين - أناَمجنون الحسين(2)
هاله ‏اى بر چهره از نور خدادارد حسين
جلوه هر پنج تن آل عبادارد حسين
آشناى عشق را بى ‏آشنا گفتن خطاست
در غريبى هم هزاران آشنا دارد حسين(2)
أناَمجنون الحسين -أناَمجنون الحسين - أناَمجنون الحسين(2)
بر مشامم مى ‏رسد هر لحظه بوى كربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوى كربلا
تشنه آب فراتم اى اجل مهلت بده
تا بگيرم در بغل قبر شهيد كربلا (2)
أناَمجنون الحسين -أناَمجنون الحسين - أناَمجنون الحسين(2)

صبور
2013_11_14, 11:23 PM
نگران بودم از این لحظه وآمد به سرم

زینب و روز وداع تو!؟ امان از دل من
این همه رنج و بلا دیدم و چشمم به تو بود
تازه با رفتنت آغاز شده مشکل من

صبور
2013_11_14, 11:24 PM
ناگهان معرکه‌ی دور و برت ساکت شد
کاش دست از سرت ای دلبر من! بردارند
چیست در دست سیاهی؟ نکند ...! یازهرا !
یعنی این مردم بی‌رحم چه در سر دارند؟

آن سیاهی به تو نزدیک شد و زانو زد
چشمهای من از این صحنه سیاهی رفتند

ملکوت
2013_11_15, 10:25 AM
داغ علی اصغر و عباس و اکبرت
غمهای اعظم تو مرا میکشد حسین

از قتلگاه تو چه بگویم؟ حکایتِ
انگشت و خاتم تو مرا میکشد حسین

غزال رمیده
2013_11_15, 10:36 AM
matn39
نه تنها تیر و تیغ و سنگ بوده
سر پیراهن تو جنگ بوده

ولی شرمنده زینب دیر فهمید
که انگشتر به دستت تنگ بوده
matn39
سید حمید رضا برقعی

ملکوت
2013_11_15, 11:56 AM
هرگز كسى چون من تن بى سر نبوسيد
بوسيدم آن جايى كه پيغمبر نبوسيد
حيدر نبوسيد, زهرا نبوسيد
حتى نسيم صحرا نبوسيد
وقتى كه در درياى خون زينب شنا كرد
لب را به رگ هاى برادر آشنا كرد
گفت اى برادر كو رإس پاكت
بينم چسان من, غلطان بخاكت
اين سر كه ريزد از لبش شهد حلاوت
فردا به نوك نى كند قرآن تلاوت
با اين كه اين سر, مشكوه نور است
مهمان سرايش, كنج تنور استش

صبور
2013_11_15, 02:12 PM
شبِ آخر بگذار اين پَر ِمن باز شود


بيشتر رويِ تو چشم تر ِمن باز شود



حرفِ هجران مزن اينقدر مراعاتم كن

دست بردار ، دلِ مضطر ِ من باز شود



جان زينب برو از كرب و بلا زود برو

مگذاري گره ي معجر من باز شود

گل مريم
2013_11_15, 02:29 PM
داری عقیله -خواهر من- گریه می کنی؟

آیینهٔ برابر من گریه می کنی

از لا به لای خیمه دلم تا مدینه رفت
خیلی شبیه مادر من گریه می کنی

دل شوره می چکد ز نگاه سه ساله ام
وقتی کنار دختر من گریه می کنی

من از برای معجر تو گریه می کنم
تو از برای حنجر من گریه می کنی

امشب برای ماندن من نذر می کنی
فردا برای پیکر من گریه می کنی

امشب نشسته ای و مرا باد می زنی
فردا به جسم بی سر من گریه می کنی


علی اکبر لطیفیان

تسلیمی
2013_11_15, 03:01 PM
یعقوب خون جگر شده ی چشم من بیا



گریه برای غارت یك پیرهن كنیم



هنگام غسل دادن من، روضه خوان بگو



هرگز نخواسته بدنش را كفن كنیم



او نوكر است، نوكر ارباب بی كفن



خوب است بوریا كفن این بدن كنیم

صبور
2013_11_15, 03:25 PM
مرد میخواهد به پای روضه بنشیند ، که شد
صحبت از جسمی تکیده ، لحظه های آخرش
نیزه و شمشیر وتیر و سنگ باشدجای خود
چکمه ای بر سینه و رگهای خشک حنجرش

ملکوت
2013_11_15, 03:45 PM
شبیه من جگرت آب می شود وقتی





که غصه من و این چند خیمه رابخوری

خلاصه عرض کنم حرف تیرها این است



قرارنیست که ازآب کربلابخوری

تسلیمی
2013_11_15, 03:53 PM
یه جائیه تو دنیا همه براش می میرن / تموم حاجتا رو همه ازش می گیرن


بین دو نهر آبه ، یه سرزمین خشکه / شمیم باغ و لاله اش خوشبو ز عطر مُشکه


شبای جمعه زهرا زائر این زمینه / سینه زن حسینه ، یل ام البنینه …

گل مريم
2013_11_15, 04:54 PM
هر کجا ملک خدا هست حسینیه توست
هر که را می نگرم شور محرم دارد
نه محرم نه صفر بلکه همه دوره سال
کعبه با یاد غمت جامه ماتم دارد
روضه خوان تو خدا گریه کن تو آدم
اشک ارثی است که ذریه آدم دارد

صبور
2013_11_15, 05:25 PM
دیدم به روی نیزه ها بال و پرت را

دیدم به صحرا اربا اربا پیکرت را
دیدم به سرعت آمدند و دوره کردند
دیدم گرفتند اشقیا دور و برت را
دیدم نشسته شمر روی سینه ی تو
دیدم تمام لحظه های آخرت را
بالا سرت بودم - گریبان می دریدم
وقتی که با پا بر زمین میزد سرت را
آقای من هرکار می کردم نمی شد
بیرون کشم از بین مقتل مادرت را
سر را برید و برد و ... من ماندم همان جا
زانو زدم بوسه بگیرم حنجرت را

تسلیمی
2013_11_15, 07:58 PM
اسارت که دیگر ندارد کتک
مرا با زدن ها چرا می برند
به اینان بگو ای پدر جان مرا
چرا می زنند و کجا می برند
کشیدند اینجا چو جانم به خون
کجا دیگر از کربلا می برند
گهم بر روی خارها می کشند
گهم با سر نیزه ها می برند
به طعنی جگرهای ما خون کنند
به قهری دل ما ز جا می برند
به اطفال پاسخ ز سیلی دهند
زمانی که نام تو را می برند

صبور
2013_11_15, 08:14 PM
در ماتم تو سحاب هم می‌گرید


منظومه‌ی آفتاب هم می‌گرید


ای تشنه‌ترین سلاله‌ی کوثر عشق


از داغ تو چشم آب هم می‌گرید

مشعشع
2013_11_15, 10:05 PM
دو چشمش به برادر، دو دستش به سلاسل
نگاهي به حسينش، نگاهي سوي قاتل
کند گريه به زخمِ، سرش، چوبه ي محمل
که از خون جبين، سرخ شده محمل زينب
امان از دل زينب، امان از دل زينب

گل مريم
2013_11_15, 10:23 PM
بعد از تو گوشواره به دردم نمی خورد
رخت و لباس پاره به دردم نمی خورد

ای آفتاب برسرزینب طلوع کن
این چند تا ستاره به دردم نمی خورد


نزدیک تر بیا که کمی درد دل کنیم
تنها همین نظاره به دردم نمی خورد

مارا پیاده کن،سرمان سنگ می خورد
این بودن سواره به دردم نمی خورد

چندین شب است منتظرصحبت توام
حرفی بزن،اشاره به دردم نمی خورد

این ها مرابه مجلس خوبی نمی برند
بعد از تو استخاره به دردم نمی خورد

این سنگها هنوز حسابم نمی کنند
با این حساب چاره به دردم نمی خورد

این تکه حجم موی مرا پرنمی کند
پس آستین پاره به دردم نمی خورد


علی اکبر لطیفیان

صبور
2013_11_15, 11:18 PM
دید خنجر می کشد شمر از کنار گردنت
رأس پر خون تو را از روی تن او می برید

گل مريم
2013_11_16, 12:06 AM
در اسارت ،غل و زنجیر بسی بسیار است
دیدن شمس جمالت،چه خطر می خواهد خیزران هست تو را منتظر ای خون خدا
دشمن پست شما، جایزه سر می خواهد
وسط مجلس پُر لهو و شرابش ،نامرد
به کنیزی ز یتیم تو، نظر می خواهد!
ناله و اشک شده قوت شب دخترکان
یک سه سااله ز فراق تو،پدر می خواهد
سیلی و صورت ناموس خدا، یا الله
در حرم، طفل یتیم تو، سپر می خواهد
در مسیری که جسارت به حرم بسیار است
همسفر با سرتان، خونِ جگر می خواهد
کشته اشک شدی و سندش دست شماست
ماتمت تا به ابد، گریه ثمر می خواهد
یا قتیل العبرة ، ذکر شما هست شفا
بردن نام شما، دیده تر می خواهد

شاعر:محمدمهدی عبدالهی

عطیه سادات
2013_11_16, 02:46 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif

دلم دریاچه ی غم شددوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج دمام آید از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82794129430117832270.gif

غزال رمیده
2013_11_16, 03:20 PM
matn39
همترانه با نسیم ، خانه اش به دوش باد
رویِ نیزه ای رهاست ، گیسوان آفتاب

بر بهار غنچه ها سیلی خزان زدند
تازیانه های مرگ ، شمرهای بی نقاب

مثلِ غربت امام ، اَلامان ز شهر شام
در نماز شام من ، ماهتاب من بتاب
matn39علی رضا کوچی

غزال رمیده
2013_11_16, 03:43 PM
matn39
با ما بگو که حال تو چون بود
وقتی که ماه غرقه به خون بود

سر، کی زدی به محمل چوبین؟
آن سر که سر کشیده به پروین

هستی رسول خون شهیدان
ای چون حسین‌! آینه‌گردان‌!

matn39
امیر عاملی

غزال رمیده
2013_11_16, 03:52 PM
matn39
ندارم مهلتی اینجا
عزایت را بپا دارم

ندارم فرصتی شاید
تنت بر خاک بسپارم

تنت شد زینت صحرا
خدا حافظ که من رفتم
matn39

گل مريم
2013_11_16, 05:03 PM
می‌توان مانند کوهی درد بود
شام با یک قافله شب‌گرد بود

می‌‌توان چون شیر دشت کربلا
نام زینب داشت، اما مرد بود





کاظم علیپور

غزال رمیده
2013_11_16, 06:25 PM
matn39
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر

دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته

matn39

غزال رمیده
2013_11_16, 06:29 PM
matn39
هر واژه ای می شد تبر بر باور بت
هر خطبه ای توفانی از طغیان زینب

ما شرح درد مصطفا را خوانده بودیم
در فصلی از تنهایی دیوان زینب

ای کوفه سر گردان بمان تا روز محشر
شاید بگیرند از کف ات تاوان زینب
matn39
سودابه امینی

ملکوت
2013_11_16, 06:58 PM
بچه كوچك تازيانه نمى خاد
كشيدن وحشيانه نمى خاد
سرزده از موى سرم سپيده
يك تار موهايم و كس نديده
دختر كوچك تماشا ندار
گرچه همه گويند بابا ندار
زخم دل عمه ى من نمك خورد
هزار دفعه, بجاى ما كتك خورد
چرا نماز و, مى خواند نشسته
مگر كه پهلوى آنهم شكسته
اشك يتيم دشمن و, مى لرزاند
گريه ى او دشمن و, مى ترساند
قيام من تكميل كربلا شد
چهره ى دشمن تو بر ملا شد

گل مريم
2013_11_16, 07:04 PM
در بین روضه ها نفسی تازه میکنیم
جان را نثار اصغر ششماهه میکنیم
یاد رقیه آن گل دردانه میکنیم
دل را به یاد علقمه دیوانه میکنیم

مهاجر
2013_11_16, 09:13 PM
ما سینه زنان رسم جنون باب نمودیم

جان و سر خود هدیه به ارباب نمودیم

از عمق درون ناله و فریاد نمودیم

با سینه زدن زلزله ایجاد نمودیم

در حزب على اکبر و در خط حسینیم

دیوانه زنجیرى بین الحرمینیم

دارد همه هستى ما بوى گل یاس

شد رهبر ما عشق خدا حضرت عباس

موسى که به سیناى صفا رفت ز ما بود

منصور که بر دار بلا رفت ز ما بود

عیسى که به بیمار شفا داد زما بود

یحیى که سر از بهر خدا داد ز ما بود

آرى همه عشاق ز ما بوده و هستند

پیمانه شکستند که پیمان نشکستند

گل مريم
2013_11_16, 09:16 PM
نیمه شب بال پریدن آمد / عاقبت فرصت دیدن آمد

عطرسیبی زسحرگاه وزید / عقل وهوش ازدل دیوانه پرید

زائر کوی حبیبش شد دل / سفر عشق نصیبش شد دل




دیدم آنگاه امامان کرم / جمع مشتاق میان دو حرم
حرمی گر جلواتش شنوی / بی خم و ساغر می مست شوی
گوئیا قطعه ای از خلد برین /پا نهادست به دامان زمین
نور در آینه ها نور النور / ماه و خورشید در آنجا مستور
می رسیدند ملائک همه دم/ بالهاشان همگی فرش حرم
فطرس آنجا پر خود وا می کرد/ بین زوار تمنا می کرد
زائران هر چه که حاجت دارید /روی بال و پر من بگذارید
زائرانش همه شیدا , شیدا / غرق در شور جدا از دنیا
می دویدند و نوایی بر لب /حاجی سعی و صفای زینب
یک طرف دست فدا می کردند / در غم عشق صفا می کردند
یک طرف ناله کنان بی پروا/ خم شده پیش قدم ها سرها
دید چشمان دلم دریا را / جلوه های حرم مولا را
دل به دریا زد و داخل تر شد / در میان همه سائل تر شد
دید در عرش سماء هم همه را / قامت خم شده ی فاطمه را
جملگی انس ملائک در صف / از ادب دیده نهادند به کف
تا که بانوی دو عالم آمد/ نوری از کرسی اعظم آمد
همه رفتند به زیر پر او / سایبان همه شد چادر او
فاطمه آمد و بس غمگین بود/ در کفش پیرهنی خونین بود
گفت بر صورت بر سینه زنان/ یا بنیه قتلوک عطشان
ناله زد کار حرم در هم شد/ قلب زوار حرم پر غم شد
هرکسی کرد محیا سر را/ شاید آرام کند مادر را
ناگهان گشت تهی کاسه جام/ شد همآنجا سفر عشق تمام
بعد از آن سهم دلم هجران شد/ غصه ها بر دل من ویران شد
با دو چشمان تجسم دیدم/ عاشقی کردن و خود فهمیدم
این چنین مستی بی سامانی/ سهم ما نیست به این آسانی
سهم ما یک گذر کوتاهی / ناله ای و عطشی و آهی
آنکه در بر شه خوبان داده/ جان خود بر سر پیمان داده
عاشقان روش ثارالله / نوکران حرم آل الله
همه صاحب علمان دهرند/ جمله ضرب المثلان شهرند
سر نهادند به پای مولا/ سربلندند همه روز جزا


حسین محسنات

فاطمه
2013_11_17, 12:18 PM
اینجا محرم است و حرم بی مسیر نیست
هر کس نرفت عاقبتش دلپذیر نیست
یعنی که راه کرببلا از محرم است
هر کس حرم نداشت مسیرش مسیر نیست
با گریه اعتقاد من اینجا درست شد
چشمی که گریه بر تو ندارد بصیر نیست
باید نوشت روی پر و بال آسمان
دستی که سینه می زند اینجا فقیر نیست
هر کس که پیر می شود اینجا جوان تر است
هر کس سپیده می زند اینجا که پیر نیست
تا آسمان کرب و بلایش نمی برند
هر کس در آستان شما سربزیر نیست
بسیار دم گرفته ام اینجا ولی دمی
مثل دم حسین و نعم الامیر نیست

عطیه سادات
2013_11_17, 07:52 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif

تن هاي کشتگان همه در خاک و خون نگر
سرهاي سروران همه بر نيزه ها ببين

آن سر که بود بر سر دوش نبي مدام
يک نيزه اش ز دوش مخالف جدا ببين


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82794129430117832270.gif

گل مريم
2013_11_17, 07:54 PM
نام خود را از آب پرسیدیم
گفت: « ما آب مشک سقاییم»
گاهی اوقات علقمه هستیم
خاک پای عصای موساییم
ما بر آن مشک گریه ها داریم
ما گدای دو دست آقاییم
ما هنوز پشت پای حسین
قد خمیده به خیمه می آییم

تسلیمی
2013_11_17, 08:05 PM
مرا به غربت بی انتهای خود بردی

شبی که گوشه‌ی‌ صحن و سرای خود بردی

هنوز ندبه‌ی غم در رواق تو جاری است

هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است

صدای مرثیه‌ی آب آب می آید

صدای گریه‌ی‌ طفل رباب می آید

هنوز علقمه لب تشنه‌ی لب سقاست

هنوز چشم حرم در مصیبتش دریاست

صبور
2013_11_17, 10:50 PM
تا اينكه نيزه اي بدنش را به خون كشيد


گرگي رسيد و پيرهنش را به خون كشيد



از يك طرف عمامه و از يك طرف عبا

هر كس به يك طريق تنش را به خون كشيد

گل مريم
2013_11_17, 11:11 PM
در محرم به جوش می آییم
خم میخانه های رنگینیم
اشک ما از حسین می جوشد
جاری از چشمه های شیرینیم
تآخر عمر روضه می گیریم
ما گداهای عاقبت بینیم
روضه اش را بهشت می خوانیم
خوشه از این بهشت می چینیم
اینکه فرموده:« کشته اشک است »
بخدا، زیر دِین سنگینیم
ما هنوزم میان ظرف آب
عکس یک شیرخواره می بینیم

صبور
2013_11_17, 11:17 PM
مانند سایه از سرم ای تاج سر ، مرو


ما با هم آمدیم و تو بی همسفر ، مرو

گل مريم
2013_11_17, 11:17 PM
وقف این آسمان شش گوشه
وقف این بارگاه دیرینیم

صبور
2013_11_17, 11:21 PM
می‌توان مانند کوهی درد بود
شام با یک قافله شب‌گرد بود

می‌‌توان چون شیر دشت کربلا
نام زینب داشت، اما مرد بود

عطیه سادات
2013_11_18, 10:32 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/79429724634625679505.gif

دلم دریاچه ی غم شددوباره
قد آیینه ها خم شد دوباره

صدای سنج دمام آید از دور
بخون ای دل محرم شد دوباره

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82794129430117832270.gif

گل مريم
2013_11_19, 12:14 AM
هنوز ندبه‌ی غم در رواق تو جاری است
هنوز داغ عطش بین باغ تو جاری است
صدای مرثیه‌ی آب آب می آید
صدای گریه‌ی‌ طفل رباب می آید

مهدی
2013_11_20, 06:34 PM
دل را به بال شال عزا بسته‏ ام مگر

یك شب ببینمش كه روى گنبد طلاست

مهدی
2013_11_20, 06:36 PM
تاریخ زمین پر از غم و احساس است
در راه بشر وسوسه ای خنّاس است
« اما به خدا هنوز من معتقدم »
آب است که سخت تشنه ی عباس است

ملکوت
2013_11_20, 06:59 PM
تو ممسوس حقی و جذب خدا


تو را ارباً اربا شدن بهتر است


فراقت توان پدر را گرفت


کنار تو پس تا شدن بهتر است

عتیق
2013_11_20, 09:13 PM
تنت چون آسمان ـ زخمت ستاره

تو عطشان ـ مشک آبت پاره پاره
بنفسی انت یا عباس ـ عباس
برادر جان امیرم شو دوباره

صبور
2013_11_20, 11:06 PM
هفتاد و دو ستاره و یک آفتاب سرخ
منظومه ای شهید که نامش محرم است
سوزی نداشت شعر من، ای محتشم ! بخوان:
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

گل مريم
2013_11_23, 03:37 PM
تیر از سینه تو رد شده گویا ، که چنین
با تکان دادن دستت ، کمرت می سوزد
سر خونین تو را بر نوک نیزه زده ام
تا ببینی که چگونه ثمرت می سوزد

ملکوت
2013_11_23, 05:18 PM
دشت، تشنه، خیمه، تشنه، قمقمه، تشنه
از عرقریز خجالت ، علقمه ، تشنه

هرم آه از خیمه ها برخاست ، رحمی نیست
آن همه سیراب را بر این همه تشنه

آن طرف خار و خسی تا خرخره سیراب
این طرف گل های باغ فاطمه (س) ، تشنه

آب ، سیراب از لب ماه بنی هاشم
بر لب شاه شهیدان ، زمزمه ، تشنه

از غبار تیغ زار فتنه می آید
ساقی لب تشنگان، بی واهمه ، تشنه

می شود شمشیر شمر از خون گل ، سیراب
روی موج نی ، لب گل ها همه تشنه



حسین عبدی

مهاجر
2013_11_23, 10:42 PM
همچو پروانه دور طفلان بود
مادر اهل خانه زینب بود
بانویی که کشید بر دوشش
غصه های زمانه زینب بود
آن که پنهان ز دیدگان رباب
ناله میزد شبانه زینب بود
آن که شکوه نکرد از غم ها
ذوب شد خالصانه زینب بود

صبور
2013_11_23, 11:49 PM
در ماتم تو سحاب هم می‌گرید

منظومه‌ی آفتاب هم می‌گرید


ای تشنه‌ ترین سلاله‌ی کوثر عشق
از داغ تو چشم آب هم می‌گرید

مهاجر
2013_11_24, 12:11 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif

در معرکه، تفسیر شهادت می‌کرد

در اوج عطش داشت روایت می‌کرد



" لاحول ولا قوة الا بالله"

هم مرگ به او سخت حسادت می‌کرد

http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif

عطیه سادات
2013_11_24, 12:19 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif


***

در حنجره ی زمانه تابید اصغر
هی گریه نکرد! هی ننالید اصغر
دیگر نگران نباش آرام بگیر
آسوده تر از همیشه خوابید اصغر
***



http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif

گل مريم
2013_11_24, 10:23 AM
سیده ام سر خاکی که سایه بانش ریخت
نشسته ام ؟نه قد و قامتم دو تا مانده


یکی دو روز فقط صبر کن ؛کنار توأم
که چند نیمه نفس بین ما دوتا مانده

صبور
2013_11_24, 11:29 AM
هم بانگ نوحه غلغله در شش جهت فکند
هم گریه بر ملایک هفت آسمان فتاد
هرجا که بود آهوئی از دشت پا کشید
هرجا که بود طایری از آشیان فتاد
شد وحشتی که شور قیامت بباد رفت
چون چشم اهل بیت بر آن کشتگان فتاد
هرچند بر تن شهدا چشم کار کرد
بر زخمهای کاری تیغ و سنان فتاد
ناگاه چشم دختر زهرا در آن میان
بر پیکر شریف امام زمان فتاد
بیاختیار نعرهی هذا حسین زود
سر زد چنانکه آتش ازو در جهان فتاد
پس با زبان پر گله آن بضعةالرسول
رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول

ملکوت
2013_11_24, 01:25 PM
لاله ها تشنه کنـارِ دریـا

کودکان خسته زِ مرگِ بابا
محشری گشته بپا یا زهـرا
کن نظر بر حرمِ آلِ عبا

ملکوت
2013_11_24, 01:27 PM
سیده ام سر خاکی که سایه بانش ریخت
نشسته ام ؟نه قد و قامتم دو تا مانده


یکی دو روز فقط صبر کن ؛کنار توأم
که چند نیمه نفس بین ما دوتا مانده




ببخشین ها!!!!!!اما باید با حرف ر شروع میشد

گل مريم
2013_11_24, 09:06 PM
سلام ملکوت عزیز ببخشید درسته من اشتباه کردم



امروز روضه از در و دیوار جاری است
دنیا شبیه مجلس یک سوگواری است

نشنیده اش بگیر،ولی بی دلیل نیست
کار زن جوانی اگر گریه زاری است

گاهی به دوش بابا،گاهی به پشت در
گاهی میان کوچه،عجب روزگاری است

یک تیر و دو نشان ،تو فقط روضه گوش کن
این خانه حول محور همسر مداری است

من را ببخش روضه اگر باز می شود
زیرا که حال مادرمان اضطراری است

ضربه،فشار،دلهره بر بچه خوب نیست
پرهیز ماه آخری بارداری است

ترسم علی زغصه خودش را تلف کند
می بینم اینکه فاطمه از او فراری است

گیرم که رو بگیری از این بچه ها، عزیز
من دیده ام که گوشه ی چشمت اناری است

از میخ و چوب سوخته تابوت ساخته است
این روز ها علی در کار نجاری است

هرکس به گونه ای غم تو را به دوش برد
سهم من از غم تو ولی بی مزاری است



رحمان نوازنی

صبور
2013_11_25, 11:51 AM
تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست
ازنـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست

عطیه سادات
2013_11_25, 12:43 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif


تـا هست جهــان شـور محــرم باقیست

این جلوه ی جان در همه عالـم باقیست

ازنـالـه ی نـیـنــوای یـاران حسـیـن
همواره به لب زمـزمه ی غم باقیست





http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif

ملکوت
2013_11_26, 12:36 PM
ترسم این بیراهه ها با خویش مشغولم کنند
"بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا"

من نمی دانم کی ام یا از کجایم، هرچه هست
آب رو می آورم از خاک کوی کربلا

مهاجر
2013_11_27, 12:27 AM
از هیبت قدکشیده ات می ترسند

از خشم میان دیده ات می ترسند

عباس ، به پهلوانی ات این لشکر
حتی ز سر بریده ات می ترسند ..

عطیه سادات
2013_11_27, 11:10 AM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif


ديدم از روي بلندي كه تنت غلطان است
غلت خوردي ته گودال و لبت خندان است
قاتلت ، شمر ، عزيزم چقَدَر بد بريد
همه رگ هاي تو از حنجرت آويزان است
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/82060229963239550193.gif

شاعر: عليرضا خاكساري

ملکوت
2013_11_27, 11:21 PM
تشنه ام من تشنۀ جام حضور
راهی ام من راهی گلزار نور
می کنم از جان تو هر فتنه دور
رو به سوی خیل اعدایم عمو

مهاجر
2013_11_27, 11:49 PM
http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48858106183411185106.gif


و نیم دیگر خود را نشست و کامل کرد
و قطره قطره تمام فرات را گل کرد

لبان ماهی تشنه درون گهواره
میان شرم نگاهش دوباره دل دل کرد


http://www.ayehayeentezar.com/gallery/images/48858106183411185106.gif

تسلیمی
2013_11_28, 12:04 AM
matn39


در غروبی میان آتش و دود

پسری را به نیزه ها بردند

روز ما شد سیاه، از وقتی

سحری را به نیزه ها بردند
بی تعادل شد آسمان، یعنی
قمری را به نیزه ها بردند

همره شیرخواره ای انگار
مادری را به نیزه ها بردند



matn39

عطیه سادات
2013_11_28, 11:00 AM
matn39
در دشت بلا قحطی ایمان شده است
هر دیو و ددی نماد انسان شده است!



مردان همه سر به نیزه ها بخشیدند
سالار زنان بی سرو سامان شده است

matn39

مارال
2013_11_28, 11:24 AM
تو سر به زانوی غمی ز شرم کرده های خود
چرا غمین نشسته ای حسین را صدا بزن
اگر به باغ آرزو به عشق کربلای او
دل از همه گسسته ای حسین را صدا بزن

مارال
2013_11_28, 11:29 AM
نومید نگردد کسی از لطف و عطایت
خوان کرمت بر همه باز است حسین جان
راز دل خود را به که غیر از تو بگویم
ما را چه کسی محرم راز است حسین جان

مارال
2013_11_28, 11:34 AM
نمک پرورده ی این خاندانم
به جز این در،در دیگر ندارم
خوشا بر من،که دلدارم حسین است
به محشر ،یاور و یارم حسین است

مارال
2013_11_28, 11:43 AM
تو حسین هستی و من حر گنه کار توام
به امید کرمت بار گنه آوردم
من از اول دل اطفال تو را سوزاندم
من سر راه تو ای شه سپاه آوردم
کورم از خجلت عباس و علی اکبر تو
چشم بگشوده به حرف تو نگاه آوردم
ای نجات همه من غم به درگاه تو
ای طبیب همه من حال کباب آوردم
روز من چون شب تاریک شده در نظرم
تا کنم ضیاءرو به تو ماه آوردم
رو سیاهان گویند حسین است شفیع
ای شفیع همه من ری سیاه آوردم

مارال
2013_11_28, 11:46 AM
من گدایم گدای حسینم
مستحق عطای حسینم
عشق او مایه ی سوز و سازم
روی او قبله گاه نمازم
از غلامی او سرفرازم
نوکری بر سرای حسینم

صبور
2013_11_28, 04:34 PM
من پاره های قلب رسول مطهرم
زهراست مادرم پسر مرتضی منم

گر دین حق شوداحیا به خون من
آماجگاه تک تک شمشیرها منم
بنیان گذار مکتب سرخ شهادتم
با خون خود نموده کاخ ستم را فنا منم

مارال
2013_11_28, 08:22 PM
من تشنه لبم آب حیاتم بدهید
راهی به سفینه النجاتم بدهید
من تذکره ی کرببلا می خواهم
ای آل محمد(ٌ)این براتم بدهید

مارال
2013_11_28, 08:24 PM
در خلقت ما سوی سهیم است حسین
در نزد خدا ذبح عظیم است حسین
ای غرق گنه بگیر دامانش را
زیرا چو خدای خود کریم است حسین

مارال
2013_11_28, 08:28 PM
نام تو را به نزد اجانب نمی برم
چون اسم اعظم است به دیوان نمی دهم
جان می دهم بشوق وصال تو یا حسین
تا بر سرم قدم ننهی جان نمی دهم

مارال
2013_11_28, 08:33 PM
منم غلام کوی تو،مست می سبوی تو
که توشه گیرد این دلم،بذکر با صفای تو
ذکر حسین حسین من،ذخیره ی قیامت است
خوشم به جان مادرت،که می زنم صدای تو
حسین شوم فدای تو،فدای کربلای تو
حسین حسین حسین حسین،حسین حسین حسین حسین

مارال
2013_11_28, 08:40 PM
نمی دانی بود شام غریبان
فغان از امشب و آه یتیمان
نمی دانی بود زینب عزادار
بود از داغ عباسش پریشان
نمی دانی که لیلا بی پسر شد
زداغ اکبرش گدیده نالان
یکی از مرگ بابا در فغان است
یکی بهر برادر نوحه خوان است

مارال
2013_11_29, 09:23 AM
دل شط فرات از خون زند موج
که دست از پیکر سقا جدا شد
در آغوش پدر خندید و خوابید
چو پیکان با گلویش آشنا شد
مرا عاشق تر از پروانه کردی
غم عشق تو شمع بزم ما شد
اگر دردم دوا می شد چه می شد؟
اگر این عقده وا می شد چه می شد؟
نصیبم کربلا می شد چه می شد؟
که خاک کربلا دارالشفا شد
مرا مهر تو آیین شد حسین جان
که دل آینه ی ایزد نما شد
جوانمردان عالم را بگویید
دوباره شور،عاشورا بپا شد
چرا مولای ما مهدی نیامد
که خون دل روان از دیده ها شد

مارال
2013_11_29, 09:25 AM
در مکتب عشق شاهباز است حسین
مرآت دل اهل نیاز است حسین
سر داد نداد تن بذلت آری
جاوید کننده ی نماز است حسین

مارال
2013_11_29, 09:30 AM
نمی دانم چها در پیش دارم
که یک عالم به دل تشویش دارم
نمی دانم چه آید بر سر من
که می لرزد تمام پیکر من
نمی دانم چه غم در انتظارم
که قلبم بی قرار بی قرارم
تو می دانی مرا هم با خبر کن
خبردار از سرانجام سفر کن
تو گفتی کوفیان را مهمانی
عزیز و نور و چشم میزبانیتو گفتی بهر ما دل تنگ هستند
ولی اینان سفیر جنگ هستند

مارال
2013_11_29, 09:33 AM
در این بهار معرفت پرستوی بهاری ام
اگر چه پر شکسته ای حسین را صدا بزن
سحر شد و سپیده زد چرا تو همچو مرغ شب
لب از ترانه بسته ای حسین را صدا بزن

مارال
2013_11_29, 09:39 AM
نمی دانم چرا حیرانم امشب
ز دست کوفیان پنهانم امشب
همه رفتند سوی خانه خود
من بیچاره سر گردانم امشب
شب تاریک و دشمن در کمینم
رسد از غصه بر لب جانم امشب
پناهم میبرم بر طوعه شاید
کند در خانه اش مهمانم امشب
ز مرگ خویشتن باکی ندارم
برای شاه دین گریانم امشب
نوشتم نامه تا آید به کوفه
ولی خود بی سر و سامانم امشب

مارال
2013_11_29, 09:42 AM
بنی اسد بیاید
کفن با خود بیارید
مگر خبر ندارید
حسین کفن ندارد
گل و لاله بیارید
سر قبرش گذارید
مگر خبر ندارید
حسین مادر ندارد

مارال
2013_11_29, 09:45 AM
دهید اندکی اهل کوفه امانم
که تا بر حسینم سلامی رسانم
سلام ای حسین ای فروغ محبت
ببین مسلمت را به وادی غربت

مارال
2013_11_29, 09:49 AM
تا موی سرت سفید شد از غم دوست
شد کعبه ی دل سیاه پوشت زینب
با داغ و فراق آشنایی زینب
بر درد غم عشق ،دوائی زینب
سوگند به مظلومی زهرا و علی
تو فاطمه ی کرببلائی زینب
تو که خود داغ برادر دیدی
تو که گلها همه پر پر دیدی

مارال
2013_11_29, 09:52 AM
یا رب مددی که ره به جانان ببرم
این آب روان بهر طفلان ببرم
دادم به سکینه وعده ی آب روان
گر دست نباشدم به دندان ببرم

مارال
2013_11_29, 09:56 AM
ما جرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است

مارال
2013_11_29, 09:58 AM
تا تو بودی خیمه ها آرام بود
دشمنم در کربلا ناکام بود
تا تو بودی من پناهی داشتم
با وجود تو سپاهی داشتم
تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
اصغر ششماهه ی من زنده بود

مارال
2013_11_29, 10:01 AM
دیده بگشا که طبیبت سر بالین آمد
دیده بگشا که حسین با دل خونین آمد
دیده بر هم منه ای سرو به خون غلطیده
تا نگویند حسین داغ برادر دیده
دیده بگشا که طفلان همه غوغا دارند
جرعه ی آب روان از تو تمنا دارند

مارال
2013_11_29, 10:03 AM
دست ابا الفضل ،از تن جدا شد
پاینده از او،دین خدا شد
میان علقمه،دریای خون شد
جسم بی دست سقا لاله گون شد

مارال
2013_11_29, 10:06 AM
دل خونین دیده ی گریان از زمین برداشت دست سقا را
ببوسد با سینه ی سوزان حامی قرآن،شاخ طوبی را

مارال
2013_11_29, 10:08 AM
ای ساقی سر مست ز پا افتاده
دنبال لبت آب بقا افتاده
دست و علم و مشک سه حرف عشق است
افسوس زهم این سه جدا افتاده

مارال
2013_11_29, 10:11 AM
هر که هوای رخ احمد کند
در تو تماشای پیمبر کند
باد نقابت چو به بالا زند
فاطمه لبخند به لیلا زند
بین جوانان بنی هاشمی
جانی و جانان بنی هاشمی

مارال
2013_11_29, 10:14 AM
یا رب زحالم آگهی کز تن روانم میرود
مانند گل از گلستان اکبر جوانم میرود
یا رب گواهی کاین زمان شد جانب میدان روان
شبه رخ ختم رسل سرو روانم میرود

مارال
2013_11_29, 10:18 AM
در آغوش پدر ،به مثل غنچه پر پر شد
لب خشک علی اصغر ،ز اشک چشم من تر شد
علی جانم،علی جانم،علی جانم،علی جانم
شده قنداقه پر خون و لب خشکیده اش خندان
بیاید از حرم بیرون که اصغر آمد از میدان

مارال
2013_11_29, 10:24 AM
نمی آید صدای تیر و شمشیر
نه دیگر نعره ی الله اکبر
همه افتاده در خوابند و خاموش
توئی صحرا و چندین نعش بی سر
نترس ای کودک ششماهه ی من
که اینجا خفته هم قاسم هم اکبر
مگر باز از عطش میسوزی ای گل؟
که از خون گلو لب میکنی تر
که با تیر سه شعبه کرده صیدت؟
بسوزد جان آن صیاد کافر
خدایا بشکند آن دست گلچین
که کرد این غنچه را نشکفته پرپر

مارال
2013_11_29, 10:29 AM
روز روشن شد،در برم چون شب
جان با بایت ،آمده بر لب
آتش غم شعله زد بر جسم و بر جانم
کشته ی راه خدا،ای نور چشمانم
تو به دین حق،آبرو دادی
درس عبرت را بر عدو دادی
عاقبت کردی غروب ای ماه تابانم
کشته راه خدا،ای نور چشمانم
چون روی نزد مادرم زهرا
گو حسینت شد،بی کس و تنها
کربلا شد قتلگه از بهر یارانم
کشته راه خدا،ای نور چشمانم

عطیه سادات
2013_11_30, 07:06 PM
matn39

ما جرای کربلا شرح بلای زینب است
عصر عاشورا شروع کربلای زینب است
شرح صدرش در نمی آید به فهم اهل دل
صبر زینب آیت صبر خدای زینب است




matn39

مارال
2013_12_04, 05:24 PM
توئی شمع شبستانم ،چرا در پیش چشمانم
شدی مانند گل پرپر،علی اکبر ،علی اکبر
بجان مادرم زهرا
لب خونین ز هم بگشا
بگو بار دگر با با
علی اکبر،علی اکبر

مارال
2013_12_04, 05:29 PM
رسم وفا به عالم امکان نشان دهم
آب فرات در کف و لب تشنه جان دهم
من آب نوشم و شه کونین تشنه لب
کی آبروی خویش به آب روان دهم
مامورم و آنکه آب رسانم به خیمه ها
بر کودکان خسرولب تشنگان دهم

مهاجر
2013_12_07, 09:57 PM
matn39

مرا كه دانه اشك است دانه لازم نيست

به ناله انس گرفتم ، ترانه لازم نيست

ز اشك ديده به خاك خرابه بنوشم

به طفل خانه به دوش ، آشيانه لازم نيست

نشان آبله و سنگ و كعب نى كافى است

دگر به لاله رويم نشانه لازم نیست

matn39

سحر
2013_12_08, 01:40 AM
تا خیمه ي تقرّب تو پر کشیده ایم
تو نور محض و ما ز تبار سپیده ایم
آقا اگر «مَصارِعُ عُشّاق» کربلاست
در عاشقی به منزل آخر رسیده ایم
با عطر سیب پیرهنت مست می شویم
شیدائی قبیله ي عشق و عقیده ایم
دل بر شکوه جنت الاعلی نبسته ایم
وقتی بهشت را به نگاه تو دیده ایم
در بذل جان به راه تو مشتاق تر ز هم
عشق تو را به قیمت جان ها خریده ایم
لب تشنه ایم و در صف پیکار می رویم
وقتی که چشمه چشمه حقیقت چشیده ایم
کی دست می کشیم از این طوف عاشقی؟
با آنکه صد جراحت شمشیر دیده ایم
جان می دهیم و یک سر مویت نمی دهیم
در کربلا حماسه ي عشق آفریده ایم
هفتاد و دو صحیفه ي با خون نوشته ایم
هفتاد و دو کتیبه ي در خون تپیده ایم
در جسم ما هنوز تب جانفشانی است
«هَل مِن مُعِین» بی کسی ات را شنیده ایم
خورشید نیزه ها شدی و در هوای تو
بر روی نیزه مثل ستاره دمیده ایم

گل مريم
2015_10_16, 11:47 PM
دانی که چرا مهر جبین خاک حسین است؟

چون قبله ی دل پیکر صد چاک حسین است

دانی که چرا چوب شود قسمت آتش؟

بی حرمتیش بر لب و دندان حسین است

دانی که چرا آب فراتست گل آلود؟

شرمنده زلعل لب عطشان حسین است

دانی که چرا کعبه ی حق گشته سیه پوش

یعنی که خدا هم عزادار حسین است