PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حکم اشیاء پیدا شده



از خاک تا افلاک
2013_04_26, 02:24 PM
http://www.quranct.com/attachment.php?attachmentid=3723&d=1356361833





لُقَطَه (اشیاء پیدا شده)


مال گمشده اى را كه يافت مى شود و مالكش معلوم نيست ، (لُقَطَة )(1) مى گويند.

بهترين كارى كه انسان در برخورد با اشياى گمشده مى تواند انجام دهد، همان است كه امام صادق (ع ) توصيه فرموده است :


اءَفْضَلُ ما يَسْتَعْمِلُهُ الاِْنْسانُ فِى اللُّقَطَةِ اِذا وَجَدَها اَلاّ يَاءْخُذَها وَ لا يَتَعَرَّضَ لَها، فَلَوْ اَنَّ النّاسَ تَرَكُوا ما يَجِدُونَهُ لَجاءَ صاحِبُهُ فَاءَخَذَهُ(2)

بهترين كار انسان درباره (لقطه )، كه آن را مى يابد، اين است كه از زمين برندارد و دست بدان نزند. اگر مردم آنچه را مى يابند، برندارند، صاحبش مى آيد و آن را برمى دارد.



شرايط لقطه


⇙1- گم شدن ؛ به اين معنا كه صاحب مال ، آن را گم كرده باشد. براساس اين شرط،عوض ‍ شدن كفش ها، لباس و مانند آن يا آنچه از دست غاصب و سارق مى گيرند، (لقطه ) محسوب نمى شود(3) و از احكامى ديگر برخوردار است .(4)

⇙2- ناشناخته بودن مالك .(5)

⇙3- برداشتن ؛ به اين معنا كه چيزى براى انسان لقطه شمرده مى شود كه آن را از زمين بردارد.(6)

وقتى كسى مالى مى يابد و به كسى ديگر نشان مى دهد تا او آن را بردارد، همان كسى كه مال را برداشته مسؤ ول است .(7)

اگر كسى چيزى ببيند و به گمان اين كه مال خود اوست آن را بردارد و سپس معلوم شود كه مال او نيست ، آن چيز، از حكم (لقطه ) برخوردار است . همچنين ، اگر كسى مال گمشده را بردارد و به كنارى بگذارد، آن چيز، از حكم (لقطه ) برخوردار مى شود، ولى چنانچه با پا يا دست آن را كنار بزند، حكم (لقطه ) بر آن جارى نيست .(8)



1- مجمع البحرين ، واژه لقط.
2- من لا يحضره الفقيه ، شيخ صدوق ، ج 3، ص 190.
3- تحريرالوسيله ، ج 2، ص 200، م 1.
4- اگر كفش او را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند چنانچه بداند كفشى كه مانده مالِ كسى است كه كفش او رابرده درصورتى كه از پيدا شدن صاحبش ماءيوس و يا برايش مشقت داشته باشد مى تواند به جاى كفش خودش بردارد، ولى اگرقيمت آن از كفش خودش بيشتر باشد بايد هر وقت صاحب آن پيدا شدزيادى قيمت را به او بدهد و چنانچه از پيدا شدن او نااميد شودبايد با اجازه حاكم شرع زيادى قيمت را از طرف صاحبش صدقه بدهد. و اگر احتمال دهد كفشى كه مانده مالِ كسى نيست كه كفش او رابرده بايد با آن معامله مجهول المالك نمايد، يعنى از صاحبش تفحّص كند و چنانچه از پيدا كردن او ماءيوس شود از طرف او به فقير صدقه بدهد. (م 2581)
5- تحريرالوسيله ، ج 2، ص 200،قبل از م 1.
6- همان ، م 2.
7- همان ، م 2.
8- همان ، م 3.

از خاک تا افلاک
2013_04_26, 02:25 PM
وظايف يابنده



⊵الف- اعلام :


1- مالى كه انسان پيدا مى كند اگر نشانه اى داشته باشد كه به واسطه آن ، صاحبش معلوم شود، احتياط واجب آن است كه از طرف صاحبش صدقه بدهد [و نيازى به اعلام ندارد].(1)
2- اگر مال پيدا شده ، نشانه دارد و ارزش آن يك درهم (6/12 نخود نقره سكه دار يا 12/3 گرم ) و بيشتر باشد، واجب است بى درنگ آن را اعلام كند و چنانچه به عمد اعلام نكند و تاءخير بيندازد، افزون بر اين كه معصيت كرده ، باز هم واجب است اعلام كند.(2)
3- اگر مال پيدا شده نشانه داراست و ارزش آن كمتر از مقدار ياد شده باشد، يابنده مى تواند همان موقع بدون اعلام ، مالكش شود. در اين صورت ، اگر مالك پيدا شود و مال از بين نرفته باشد، بايد آن را به صاحبش باز گرداند و اگر از بين رفته ، ضامن نيست .(3)


⊵ب- مدّت و چگونگى اعلام :


1- مدت اعلام يك سال كامل است (4)؛ بدين گونه كه خود يا كسى از طرف (5) او، در هفته اوّل ، هر روز و سپس در هر هفته يك بار، در محل اجتماع مردم و اماكن عمومى اعلام كند.(6)
2- اگر مال پيدا شده ، مانند ميوه ، سبزى و گوشت ، فاسد شدنى است ، بايد تا آخرين فرصتى كه فاسد نمى شود نگه دارد، سپس آن را قيمت كرده و خود مصرف مى كند و يا اينكه مى فروشد و قيمت آن را براى صاحبش نگه مى دارد و در هر دو صورت بايد خصوصيات جنس را حفظ كرده و به مدت يك سال اعلام كند. اگر در اين مدت صاحبش ‍ آمد درصورتى كه فروخته باشد قيمتش را به او پس مى دهد و اگر خود مصرف كرده باشد غرامتش را مى پردازد و اگر در اين مدت صاحبش پيدا نشد چيزى برعهده او نيست .(7)



⊵ج- نيافتن صاحب مال :


چنانچه پس از يك سال اعلام ، صاحب مال پيدا نشود، درصورتى كه مال را در غير حرم مكه يافته است ، ميان سه كار مخيّر است :


الف-آن را براى خود بردارد با ضمانت (كه اگر صاحب مال پيدا شود، به او بازگرداند).
ب- آن را صدقه دهد، با ضمانت .
ج-به طور امانت آن را نگاه دارد، بدون ضمانت .(8)




1- توضيح المسائل ، م 2564.
2- تحريرالوسيله ، ج 2، ص 201، م 9.
3- همان ، م 6.
4- همان ، ص 202، م 11.
5- همان ، م 12.
6- همان ، ص 203، م 18.
7- همان ، م 17.
8- تحريرالوسيله ، ج 2، ص 201، م 6.