PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : واقع نگرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) پس از حماسه غدير



گل مريم
2013_10_22, 01:21 PM
besm12










نام كتاب : حماسه غدير و آشكار شدن توطئه هاى پنهان
نام مؤ لف : محمد دشتى

واقع نگرى پيامبر(صلى الله عليه و آله و سلم ) پس از حماسه غدير

ارزيابى صحيح واقعيت هاى موجود
پيامبر و احتياطهاى اساسى
1 - تدارك لشكر اسامه
2 - داستان قلم و دوات
3 - سخنرانيها و هشدارها
4 - جلوگيرى از نقشه هاى سياسى
كودتاى سقيفه

گل مريم
2013_10_22, 01:23 PM
دين اسلام آنگونه كه خداوند بزرگ وعده داده بود، رونق گرفت ، و گسترش ‍ يافت ، و مبانى اعتقادى آن تكميل گرديد، و مراحل نهائى آن با اعلام ولايت حضرت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) و بيعت عمومى مسلمانان سراسر بلاد اسلامى ، تحقق يافت .
و رسالت و نبوت پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله و سلم ) با سامان يافتن امامت و ولايت ، در تداوم اسلام ناب ، و تداوم رهبرى امامان معصوم عليهم السلام به بار نشست ، و ره آورد آن در عينيت جامعه اسلامى چشمگير شد.
و آنگاه مخالفت مخالفان ، و توطئه هاى منافقان ، و كينه توزيهاى معاندان بجائى نرسيد و با نزول فرشته وحى ، و افشاگريهاى لازم ، و امدادهاى الهى ، همه دشمنى ها و خطرات احتمالى برطرف شد.
و ترور نافرجام ، چهره واقعى مخالفان را افشاء كرد.
و تشكل هاى منافقانه فروپاشيد، و نتوانست حركت ارتجاعى خطرناكى داشته باشد
و تحركات موزيانه جمعى كه در بدر و احد شكست خوردند. و امروز پس از غديرخم به نوشتن طومار و عهدنامه ننگين روى آوردند بجائى نرسيد، كه ناچار شدند آن را بدست ابوعبيد جراح بسپارند و در مكان مشخصى در كعبه دفن كنند.
چون رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به اينگونه طومار نويسى ها، و دسته بنديهاى منافقانه ، اشاره كرده بود و به نويسنده و امضاء كننده آن نفرين كرد، و به مسلمانان حاضر در صحنه غديرخم هشدار داد كه مراقب باشند.
هرچه بود بعثت و هجرت به خوبى سامان يافت .

گل مريم
2013_10_22, 01:25 PM
و انواع تهاجمات دشمنان شرق و غرب ، با فداكارى ياران پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و مديريت عالى آن بزرگ پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) و فرود آمدن امدادهاى الهى برطرف گرديد، و اءساس اسلام حفظ شد.
و قرآن كريم به تدريج نازل و دستورالعمل كامل دين نوشته شد.
ملت اسلام پديد آمد، و حكومت اسلامى تحقق يافت .
و ارزشهاى اخلاقى در زندگى فردى و اجتماعى حاكم گرديد، و آداب و رسوم جاهليت رسوا و از صحنه زندگى مردم رخت بر بست .
و مسئله مهم تداوم رهبرى ، و تداوم اسلام رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در غدير خم ، به امر الهى حل شده به بهترين شكلى معرفى و اعلام گرديد، و با ابلاغ ولايت و تحقق بيعت عمومى مردم با على (عليه السلام ) دين به كمال رسيد و راه كفر و ايمان ، مؤ من و منافق ، شناسائى و از يكديگر فاصله گرفت .
و آيه اكمال دين و اتمام نعمت هاى الهى را فرشته وحى فرود آورد كه حماسه غدير را رنگ جاودانه زد.(22)

و دوران رسالت پيامبر خاتم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به خوبى و سلامت ، سپرى شد گرچه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نگران آينده است .
و حوادث آينده را به روشنى مى نگرد، و راه حل ارائه مى فرمايد:
به على (عليه السلام ) علم و آگاهى مى دهد، آمادگى مى بخشد كه چگونه با انواع مشكلات و سختى ها مبارزه كند، چگونه ناكثين و مارقين و قاسطين را هدايت كند و از سر راه مسلمين بردارد.
و گاهى نيز با ياد مظلموميت هاى على (عليه السلام ) و اهل بيت پاكش ، اشك مى ريخت ، و اظهار نگرانى مى فرمود. اما سرانجام رهنمود مى داد كه :
مسئله مهم حفظ اساس اسلام است .
آنچه كه بر امامان معصوم عليهم السلام واجب است انجام وظيفه ، و عمل به مسئوليت هاست .
كه بايد با انواع درايت و مديريت و صبر و فداكارى و شهادت طلبى و خود گذشتگى ، اءساس دين را حفظ نمود، و از همه چيز گذشت ، و به همه چيز پشت پا زد.



22- همه مورخان و بسيارى از مفسران اهل سنت اعتراف كردند كه آيه 3 سوره مائده ، اليوم اكملت لكم دينكم در روز غدير خم پس از اعلام ولايت اميرالمؤ منين (عليه السلام )، و بيعت عمومى مردم با على (عليه السلام ) و تحقق رهبرى پس از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نازل شد. مانند:
1 - تاريخ دمشق ، ج 2، ص 75 و 577: ابن عساكر شافعى (متوفاى 571 هجرى )
2 - شواهد التنزيل ، ج 1، ص 157: حسكانى حنفى (متوفاى 504 هجرى )
3 - مناقب ، ص 19: ابن مغازلى شافعى
4 - تاريخ بغداد، ج 8، ص 290: خطيب بغدادى (متوفاى 484 هجرى )
5 - تفسير درالمنثور، ج 2، ص 259: سيوطى شافعى (متوفاى 911 هجرى )
6 - الاتقان ، ج 1، ص 31 و 52: سيوطى شافعى (متوفاى 911 هجرى )
7 - مناقب ، ص 80، خوارزمى حنفى (متوفاى 993 هجرى )
8 - تذكرة الخواص ، ص 30 و 180: ابن جوزى حنفى (متوفاى 654 هجرى )
9 - تفسير ابن كثير، ج 2، ص 14: ابن كثير شافعى (متوفاى 774 هجرى )
10 - مقتل الحسين ، ج 1، ص 47: خوارزمى حنفى (متوفاى 993 هجرى )
11 - ينابيع المودة ، ص 115: قندوزى حنفى
12 - فرائدالسمطين ، ج 1، ص 72 و 74 و 315: حموينى (متوفاى 722 هجرى )
13 - تاريخ يعقوبى ، ج 2، ص 35: يعقوبى (متوفاى 292 هجرى )
14 - الغدير، ج 1، ص 230: علامه امينى
15 - كتاب الولاية ، ابن جرير طبرى (متوفاى 310 هجرى )
16 - تاريخ ابن كثير، ج 5، ص 210: ابن كثير شافعى (متوفاى 774 هجرى )
17 - مناقب ، ص 106: عبدالله شافعى
18 - ارجح المطالب ، ص 568: عبدالله حنفى
19 - تفسير روح المعانى ، ج 6، ص 55: آلوسى
20 - البداية و النهاية ، ج 5، ص 213 و ج 7، ص 349: ابن كثير شافعى (متوفاى 774 هجرى )
21 - الكشف و البيان : ثعلبى : (متوفاى 291 هجرى )
22 - بحارالانوار، ج 37، باب 52: علامه مجلسى
و بسيارى از تفاسير اهل سنت ، و تمام تفاسير دانشمندان شيعه كه آوردن نام هم آنها خود كتاب مستقلى خواهد شد.

گل مريم
2013_10_22, 01:28 PM
ارزيابى واقعيت هاى موجود

رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى ديد كه اسلام در حال گسترش ، و مخالفان در حال تصميم گيرى هستند، و مى دانست :
همه آنها كه در اطراف او گرد آمدند، و در صفهاى جماعت نماز حاضر مى شوند، كسانى هستند كه در حال سلامت شعارها مى دهند و در روز حادثه مى گريزند.
و همه را مى شناخت كه :
جمعى منافق نفوذى و منتظر فرصت مى باشند.
گروهى قدرت طلب و بى تقوا در همه جا كمين كرده اند.
و بعضى از حد خورده ها، خانواده هاى اعدامى ، صدمه ديدگان نبردهاى سرنوشت ساز، هنوز هم اميدوارند تا انتقام گيرند، و به دنبال زمينه هاى مناسب هستند.
نام تك تك آنها را مى دانست .
و به اصحاب مورد اعتماد و رازدار خود آنها را شناساند.
آنها را زير نظر داشت ، و با كمك فرشته وحى اخبار درونى آنها را مى شناخت ، و هر جا كه لازم بود نقشه ها و طرح هاى شيطانى آنها را افشاء مى كرد، و به مسلمين آگاهى لازم مى داد، و جامعه اسلامى را واكسينه مى كرد.
و چون واقعيت هاى موجود در جامعه و امت اسلامى را به خوبى مى شناخت از هر گونه اقدام شتاب زده اى پرهيز مى فرمود، و سعى در هدايت مخالفان داشت .

گل مريم
2013_10_22, 01:32 PM
و با انواع روشهاى ((امر به معروف و نهى از منكر)) آنان را به حق و ارزشهاى الهى رهنمون مى ساخت زيرا مى دانست كه :
الف - دشمنان اسلام فراوان و از هر طرف ممكن است تهاجم كنند.
ب - مسيلمه كذاب (پيامبر دروغين ) و لشكر او خطر سازند و بايد با آنها به نبرد پرداخت .
ج - يهود شكست خورده در فكر انتقام يا نفوذ است .
د - ديگر ملل و اقوام منزوى شده منتظر فرصت مناسب مى باشند.
ه‍- قريش شكست خورده به اين آسانى ها دست بردار نيست .
و - و ياران صادق ، و مؤ منان رازدار اندكند.
نه با آنها مى شود انواع مديريت هاى كشور پهناور اسلامى را اداره كرد، و نه مى توان با شمار اندك آنان به جنگ همه دشمنان رفت ، تهاجمات برون مرزى را پاسخ داد، و توطئه هاى درون مرزى را در هم شكست .
كه در خطبه حجة الوداع ، به هنگام معرفى ولايت ، به اين حقيقت تلخ اشاره فرمودند.
و از فراوانى دشمنان و مخالفان و دروغپردازان ، و اندك بودن شمار مؤ منان و پرهيزكارن ، دردآلود اعتراف كرد.
چه بايد كرد؟
انسان آزاد است و در پذيرش دين ، حق انتخاب دارد.
و انسان آزاد، با حق انتخاب ، و آزادى عمل ، اسير شيطان و نفس شده در خط هوا پرستى ها، قدرت طلبى ها، شهوت رانيها گرفتار مى آيد.
و تعداد ياران مؤ من و صادق اندك است .
هم بايد به تمام تهاجمات دشمنان داخلى و خارجى پاسخ داد، و هم بايد اءساس دين را حفظ كرد.
هم بايد وحدت امت اسلامى را سامان داد و هم بايد مسئله ولايت را در ميان انواع گرايشها و اغراض راستين و دروغين اعلام نمود و راءى هم گرفت .
هم بايد راه مستقيم الهى را معرفى كرد و هم ديگر خطوط انحرافى را شناساند

گل مريم
2013_10_22, 01:33 PM
اگر بخواهد همه مردم را، تمام قبائل و احزاب سياسى را هماهنگ كند ناچار است بسيار خويشتن دار باشد، فداكارى كند، فراوان هدايت كند، و بسيار در هدايت دلها بكوشد.
حال كه از اقشار گوناگون گرد آمدند، و از قبائل متفاوت عرب به اسم اسلام بسيج شدند، و در لشكر اسلام حضور دارند، و با انواع گرايش ها شعار توحيد سر مى دهند، و در تمام جنگها حاضر مى شوند، چه مى شود كرد؟
اگر ولايت على (عليه السلام ) و اهل بيت عليهم السلام خود را مطرح نكند، مسئوليت الهى دارد، و اگر طرح كند، مشكل مخالفت ها، اعتراض ها، سرپيچى ها، توطئه ها رخ نشان مى دهد:
اگر در خط تصفيه مخالفان حركت كند، نمى تواند اهداف رسالت را تحقق بخشد كه او پيامبر رحمت ، و هدايت كننده انسانهاست و تازه در برابر تهاجمات با چه كسى به ميدان جنگ برود؟ و اگر مخالفان را تصفيه نكند، آزاد بگذارد، توطئه مى كنند، سمپاشى مى كنند، با جوسازيهاى دروغين انواع مشكلات را پديد مى آورند، به خانه ولايت تهاجم مى كنند، و كربلاها پديد مى آورند.
اينجاست كه صبر و انتظار در پيش مى گيرد.
از جبرئيل مى خواهد كه او را از اعلان ولايت على (عليه السلام ) معاف بدار.
و تا حجة الوداع صبر مى كند.
و در قالب صدها حديث و روايت و داستان و رهنمود، بگونه حساب شده اى على (عليه السلام ) و ويژگيهاى او را مى شناساند.
اتمام حجت مى كند، عقد اخوت با على (عليه السلام ) مى بندد، و در نبردهاى سخت افراد را مى آزمايد، مدعيان را ميدان مى دهد، وقتى نتوانستند، و ادعاى آنان رسوا شد، على (عليه السلام ) را مطرح مى كند تا نگويند:
ما هم مى توانستيم ، به ما ميدان ندادند (مانند جنگ خيبر و احزاب و ذات السلاسل )
بين ما و على (عليه السلام ) چه فرقى است ؟
بر همين اساس است كه در آخرين سفر حج خود، در معرفى امامت على (عليه السلام ) دچار ترس مى شود.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) كه نمى ترسد، و در هيچ نبردى نترسيد، و در راه خدا هرگز دچار ترس و وحشت و شك و ترديد نشد.
پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از عواقب اين مسئله مى ترسد
مى ترسد كه حكم خدا را سبك بشمارند، و فرمان الهى در ولايت را نپذيرند، دست به اقداماتى بزنند كه آبروى نظام الهى به مخاطره افتد تا آنكه پيك وحى بشارت داد:

والله يعصمك من الناس
(خدا تو را از نقشه ها و توطئه هاى مردم نجات مى دهد.)

گل مريم
2013_10_22, 01:34 PM
و با توجه به واقعيت هاى موجود:
به على (عليه السلام ) سفارش مى كند كه پس از او صبور و بردبار باشد.
در برابر تهاجمات و يورشها دست به شمشير نبرد، تلخى ها را تحمل كند.
و اهل بيت خود را به صبر و بردبارى و تحمل مصيبت ها دعوت مى كند.
تا اءساس دين سالم بماند، و نظارت رهبران معصوم عليهم السلام بر دين و امت اسلامى تداوم يابد.
تا تفسيرهاى صحيح مفاهيم قرآن را رواج دهد.
تا مكتب و ملت اسلام بدون پشتيبان نماند، و قرآن بدون پاسدار نباشد.

امام على (عليه السلام ) در ارزيابى واقعيت هاى موجود در جامعه اسلامى فرمود كه :
فراءيت ان الصبر على هاتى اءحجى ، فصبرت و فى العين قذى و فى الحلق شجا اءرى تراثى نهبا.
(سرانجام ديدم صبر و بردبارى به خرد نزديكتر است ، پس صبر كردم در حالى كه خار در چشم و استخوان در گلويم فرو رفته بود، و مى ديدم كه ميراث مرا به يغما مى برند.)( خطبه 3/3 نهج البلاغه معجم المفهرس)

گل مريم
2013_10_22, 01:55 PM
پيامبر و احتياطهاى اءساسى

اول = تدارك لشكر اسامة بن زيد

پس از غديرخم ، اوضاع مدينه مانند آرامش پس از طوفان بود
دوست و دشمن شناخته شدند
حركت هاى مذبوحانه رسوا شد
و مخالفان شكست خورده ، سخت در حال استتار، و تظاهر دوباره به دوستى و همدلى بودند، اما نتوانستند توطئه اى را سامان دهند، يا دست به تحركات مؤثر نظامى يا سياسى قابل توجهى بزنند.
اما رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) همواره با مديريت والاى سياسى ، نظامى هرگونه تحركى را زير نظر داشتند و در اين وضعيت استثنائى ، لشكرى را به رهبرى اءسامة بن زيد تدارك ديدند تا:
بنيه دفاعى مسلمين را تقويت كنند
دشمن را در هجوم به مرزهاى اسلام ترسانده از انجام هرگونه تحرك نظامى نااميد سازند.
و اقشار گوناگون جامعه اسلامى را با انواع گرايشها در اردوگاه بزرگ سربازان اسلام (24) گرد آورند كه در حال تمرين و آمادگى باشند، و فرصت تشكل هاى دروغين ، يا گردهمائى شيطانى نداشته باشند:
چون خبر تهاجم روميان به مدينه رسيده بود
و آنگاه شركت همگانى را در اين اردوگاه نظامى واجب شمرد

و به آنان كه سرباز زنند يا فرار كنند، يا به اردوگاه نروند، نفرين كرد و فرمود:
لعن الله من تخلف عن جيش اسامة
(خدا لعنت كند آنكس را كه از لشكر اسامه سرپيچى كند)

اسامة بن زيد ماءموريت داشت تا براى سركوبى روميان ، سپاه اسلام را رهبرى كند و تا سرزمين شام پيشروى كرده جلو تجاوزات دشمن را بگيرد.
گرچه اين اقدام باز دارنده براى وحدت نيروها، و بسيج رزمندگان ، و زنده نگهداشتن روحيه مقاومت ، در امت اسلامى بسيار مفيد بود، اما تشنگان قدرت كه بوسيله دخترانشان از حال شخصى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) و بيمارى او آگاهى داشتند، از لشكر اسامه بيرون رفتند، و از اءمر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) سرپيچى نمودند، ابابكر و عمر و عثمان كه خود را نگران حال پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) مى دانستند به بهانه هاى مختلف از شركت در لشكر عظيم اسامة امتناع ورزيدند و در فكر بدست گرفتن قدرت بودند.(25)


24- در نقطه وسيعى در 3 ميلى مدينه بطرف شام بنام ((جرف )) اردوگاه قرار گرفت .
25- بسيارى از مورخان اعتراف كردند كه ابابكر و عمر و عثمان از لشكر اسامه بن زيد خارج شدند و از فرمان پيامبر سرپيچى كردند


ادامه دارد