PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : در نهایت خشــوع و خاکســاری



ملکوت
2013_10_08, 07:58 PM
برای تهیه ی مهمات عملیات حتما باید حاج احمد متوسلیان را می دیدم. به طرف اتاق حاج احمد رفتم. در اتاق باز بود اما خودش نبود. یکی از دوستان گغت: مطمئن نیستم، ولی فکر کنم بدانم کجاست! و آن گاه به طرف دستشویی ها راه افتاد.

درست حدس زده بود، حاج احمد در حالیکه طی و سطل به دست داشت، مشغول نظافت دستشویی ها بود. داغ شدم، آن برادر جلو رفت تا سطل را بگیرد، حاج احمد یک قدم عقب کشید و همین طور مشغول بود. گفت: یادت باشد، فرمانده هنگام جنگ برادر بزرگتر همه است و در بقیه ی مواقع، کوچکتر از همه.

( گروه تفحص سیره شهدا، با راویان نور، ص 139- 138 )




http://tashohada1.persiangig.com/image/tesavire-weblog6/rsz_100.jpg