PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چرا در قرآن ازحضرت فاطمه(س)نام برده نشده است؟



زنبق بنفش
2013_04_21, 11:46 AM
در مذهب شيعه از حضرت فاطمه(س) ـ خيلي تمجید مي شود پس چرا در قرآن از آن حضرت نام برده نشده است؟
جواب:
پا سخ به اين سوال با بيان مطالب زير روشن مي گردد.
1. در قرآن كريم بسياري از مسائل دين اسلام چه در حوزه اعتقادات و چه در حوزه فقه و احكام نام برده نشده است ولي در عين حال از ديدگاه شيعه و سني از ضروريات دين به شمار مي­آيند. مثلاً اعتقاد به صد و بيست و چهار هزار پيامبر، و ركعات نمازهاي پنجگانه و بعضي از اعمال حج مثل هفت مرتبه طواف، رمي جمرات و اكثر محرّمات در حال احرام و ... از ضروريات دين به شمار می­آيند كه در قرآن كريم هيچ اشاره اي به اين امور نشده است. پس بنا نبوده است كه هر چيزي كه از معتقدات و مسائل دين اسلام به شمار مي آيد در قرآن كريم از آن نام برده شود بلكه خيلي از امور و مسائل اعتقادي، فقهي و اخلاقي توسط شخص پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ بيان گرديده است. بنابراين مجرد عدم وجود چيزي در قرآن مجيد دليل بر بی اعتباری ديني و اعتقادي آن چيز نمي تواند باشد، چون ممكن است بيان يا وضع آن چيز به خود پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ كه از طرف خداوند مشرّع است واگذار شده باشد.
2 . در قرآن كريم آيات متعددي وجود دارند كه در شأن علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ و خاندان پاك آن حضرت نازل شده اند و لو به صورت صريح در خود آيات اسمي از آنان برده نشده است لكن با روايات و احاديث نبوي ثابت است كه اين آيات در شأن آنان نازل گرديده اند. ما در زیر به برخی از این آیات اشاره می کنیم:
الف: به گفته اكثر مفسرين و روات احاديث، سورة«انسان» در شأن حضرت علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ نازل شده است. در تفسیركشّاف شأن نزول اين سوره از ابن عباس نقل شده است كه خلاصه آن اینست كه زماني امام حسين و امام حسن ـ عليه السّلام ـ در كودكي مريض شده بودند پيامبر و عده اي از مردم به عيادت آنان رفتند و به علي گفتند كه چرا نذر نمي­كني؟ علي و فاطمه و فضّه كه كنيز آنها بود با هم نذر كردند كه سه روز روزه بگيرند. لكن در هر سه روز، وقت افطار به ترتيب مسكيني، يتيمي و اسيري آمدند و آنان غذاي شان را كه قرص هاي از نان جو بود به آنها دادند تا اينكه پيامبر اسلام از اين حادثه مطلع شده وقتي آنان را مي بينند كه از شدت گرسنگي مي­لرزند ناراحت مي­شود. در اين هنگام است كه جبرئيل فرود مي­آيد و سورة«هل اتي» را به عنوان بشارت فضيلت اهل بيتش که فاطمه زهرا جزء آن‌هاست، به او مي­رساند تا قرآئت كند.[1]
ب: آيه تطهير كه مي­فرمايد:«همانا خدا مي­خواهد پليدي و آلودگي را از شما خاندان ]پيامبر[ بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند»[2] به اتفاق شيعه و اكثر مفسرين و علمأ اهل سنت در شأن پنج تن اهل كسأ که حضرت فاطمه(س) یکی از آنان می باشد، نازل شده است.[3] و حديث كساء به قدري معروف می‌باشد که در كتاب هاي متعددي بيان شده است و نيازي به ذكر آن در اينجا نيست. و نقل شده است كه پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ شش ماه تمام هر روز صبح وقتي از کنار خانه فاطمه ـ سلام الله عليها ـ مي­گذشت رو بروي در خانه مي­ايستاد و مي­گفت: وقت نماز است يا اهل البيت«همانا خداوند اراده كرده است كه پليدي را از شما دور سازد.»[4]
ج: آيه اي كه مي فرمايد:«بگو به ازاي آن(رسالت) پاداشي از شما خواستار نيستم مگر دوستي دربارة خويشاوندانم.»[5] كه به آية مودت يا قربي معروف است به عقيده همه مفسرين در شأن اهل بيت پيامبر كه عبارت اند از علي و فاطمه و فرزندان آنها نازل شده و محبت و دوستي آنان توسط خداوند بر امت اسلامي واجب گرديده است. از ابن عباس نقل شده كه از پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ پرسيدند اقارب شما كيست كه در قرآن مودّت و دوستي آنان بر ما واجب شده است فرمود: علي و فاطمه و دو پسر اوست.[6] زمحشري در ذيل اين آية شريفه روايات متعددي را از پيامبر اسلام دربارة محبت دوستي اهل البيت برشمرده است كه همگي حكايت از وجوب مودّت اهل بيت مي كند.[7]
د. آیه مباهله از آیاتی است که بر فضیلت حضرت فاطمه (س) دلالت روشن دارد و هیچ کسی به جز امام علی و امام حسن و امام حسین(ع) در این فضیلت با او شریک نمی باشد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فيهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَكُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَكُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْكاذِبين‏؛[8] در این آیه خداوند به پیامبرش می فرماید : هر گاه بعد از علم و دانشى كه (در باره مسيح) به تو رسيده، (باز) كسانى با تو به محاجّه و ستيز برخيزند، به آنها بگو: «بياييد ما فرزندان خود را دعوت كنيم، شما هم فرزندان خود را ما زنان خويش را دعوت نماييم، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت كنيم، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار دهيم.»
به صورت متواتر و قطعی در کتابهای اهل سنت و شیعه نقل شده است که بعد از قرار و تعیین موعد با مسیحیان نجران برای مباهله در فردای آن روز چونکه حضرت پیامبر اسلام عازم محل انجام مباهله گردید علی، فاطمه، حسن و حسین را با خود همراه نمود. هنگامی که مسیحیان این وضعیت را دیدند گفتند که این پیامبر کسانی را برای ملاعنه با خود همراه کرده است که اگر از خدا بخواهند هیچ کسی از ما بر روی زمین نخواهد ماند و لذا مباهله دست بر می دارند و تسلیم پرداخت جزیه می‌گردند.[9]
3. روايات و احاديث نبوي كه از طريق شيعه و سني در مورد فاطمه نقل شده است نه تنها تعريف و تمجيد آنان را بر ما لازم مي­گرداند بلكه محبت او را بر ما واجب مي­گرداند. پيامبر(ص) درباره‌ی فاطمه الزهراء ـ سلام الله عليها ـ سخناني زيادي دارد از آن جمله اين موارد است که فرمود:«فاطمه پارة تن من است هر كه او را اذيت كند مرا اذيت كرده است.»[10] و «در روز قيامت منادي از پشت پرده ندا سر مي­دهد اي مردم چشمان تان را بپوشانيد تا فاطمه از موقف عبور كند.»[11] و «خداوند در آسمان به شهادت ملائكه فاطمه را به عقد علي درآورد.»[12]
به هر حال شيعيان هيچ قرابت و خويشاوندي نسبی با فاطمة الزهرا ـ سلام الله عليها ـ ندارند اگرچه برخی از سلسله سادات هستند واگر چه فرموده اند شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا... ولی شیعه بر اساس وظيفه شرعي و سفارش الهی او را تعريف نموده و مورد اطاعت قرار مي­دهند. زيرا دوستي و محبت او به ادلّه نقلي و عقلي مايه نجات، سعادت اخروي و دنيوي مي­شود، علاوه بر اين مطلب شخصيت بزرگ و الهي آنها كه جز پيامبر اسلام ـ صلّي الله عليه و آله ـ كسي نمي­تواند در كمالات، فضائل انساني و علم و تقوي با آنان برابري كند به خودي خود و با قطع نظر از روايات و آيات اقتضاء دارد كه از آنان تعريف شود و مورد اطاعت قرار گيرد و هيچ كسي نمي­تواند در اين جهت بر آنان ترجيح داشته باشد.»

پاورقي ها:
[1] . زمحشري، جار الله محمود بن عمر، كشاف، 4/670، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا، و قرطبي، ابوعبدالله محمد بن احمد انصاري، تفسير قرطبي(الجامع لاحكام القرآن)، 19/130 و 131 بيروت، موسسة التاريخ العربي،‌1405 ق.
[2] . احزاب، 33.
[3] . احمد بن حنبل، مسند احمد، 1/ 331، 4/ 107، 6/ 298 و 292، 7/ 123، بيروت دارصادر و ترمذي، محمد بن عيسي، سنن ترمذي، 5/ 30، بيروت، دارالفكر دوم 1403 و نيشابوري حاكم، محمد بن محمد، مستدرك، 2/ 416، 3/ 147 و 158، بيروت، دارالمعرفة 1406 ق، و القندوزي، شيخ سليمان بن ابراهيم حنفي، ينابيع المودة 2/ 429، دارالاسوة، اول 1416 ق، و نسايي، احمد بن شعيب، خصائص اميرالمؤمنين، ص 49، مكتبه نينوي الحديثه، (قرطبي)، ابوعبدالله محمد بن محمد تفسير قرطبي، 14/ 183، بيروت، موسسة التاريخ العربي، 1405 ق.
[4] . الامام احمد بن حنبل، مسند احمد، 3/ 259 و 285، بيروت، دارصادر، و سيوطي، جلال الدين، الدر المنثور، 4/ 313، دارالمعرفة، اول 1365 هـ.
[5] . شوري، 23.
[6] . بخاري، محمد بن اسماعيل، صحيح بخاري، 6/ 37، بيروت، دارالفكر، و حاكم نيشابوري، محمد بن محمد مستدرك، 3/ 172، بيروت، دارالمعرفة، 1406 ق، و هيثمي، نورالدين، مجمع الزوائد 7/ 103، 9/ 168، بيروت دارالكتب العلميه، 1408 ق، قرطبي، محمد بن احمد، تفسير قرطبي، 16/ 22 و سيوطي جلال الدين، الدر المنثور، 6/ 7، و ابي جعفر الخاص، معاني القرآن، 6/ 31، المملكة العربية السعوديه، جامعة ام القري، اول، 1409 ق، و ابن الجوزي، زاد المسير، 7/ 79، بيروت، دارالفكر، اول، 1407 ق.
[7] . زمحشري، جار الله محمود بن عمر، كشاف، 4/220، بيروت، دارالكتاب العربي، بي تا،
[8] .آل عمران/61.
[9]. الدر المنثور ج 2 ص 38.
[10] . نيشابوري حاكم، محمد بن محمد، مستدرك، 3/ 159،‌ بيروت، دارالمعرفة، و بيهقي، احمد بن الحسين، الكبري، 10/ 201 و 7/ 307، بيروت، دارالفكّر.
[11] . مستدرك حاكم، 3/ 153.
[12] . عسكري، سيد مرتضي، احاديث ام المؤمنين عايشه، 1/ 76، نهضت، اول 1418 ق.