PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سرشت مؤمن و كافر چگونه ايجاد شد؟



گل مريم
2013_09_08, 12:15 AM
بسم الله الرحمن الرحيم

سرشت مؤمن و كافر چگونه ايجاد شد؟



در اين باره هفت حديث بطرق مختلف وارد شده است كه اجمال آن بشرح ذيل است :

1- از على بن الحسين عليهماالسلام روايت شده كه :

خداوند پيامبران را از طينت عليين (4علامه مجلسى فرموده مقصود از عليين اشرف و اقرب مراتب بخدا است زيرا مراتب قرب بخداوند مختلف و درجاتى دارد و در اين روايت خلقت دل و پيكر پيامبران را از آن دانسته با اينكه در دو رتبه هستند و گويا مقصود از آن عالم جبروت و عالم ملكوت است كه هر دو بالاتر از عالم ملكند يعنى عالم عقل و عالم نفس .) (سرشت آسمانى ) خلق كرده هم دلهايشان را و هم پيكرهايشان را و دلهاى مؤمنان را نيز از همان طينت آفريده ولى پيكرشان را از نشيب و پائين تر از آن ؛ كافران را از طينت سجين (5سجين پست ترين دركات و دورترين آنهاست از خدا، و گويا مقصود از آن حقيقت دنيا و دوران آنست كه در زير عالم ملك نهفته است يعنى همين جهان عناصر كه جانها در آن در سياه چال آن زندانى هستند.) آفريده است

هم دلهايشان را و هم پيكرهايشان را آنگاه در آميخت بين دو نوع سرشت و از اين جهت است كه از مؤمن كافر تولد يابد و از كافر مؤمن بوجود آيد، و از اينجاست كه مؤمن به بدكردارى افتد و كافر به خوش كردارى رسد،
دلهاى مؤمنان شائق باشد بدانچه از آن آفريده شده اند و دلهاى كافران شائق باشند بدانچه از آن آفريده شده اند.

گل مريم
2013_09_08, 12:16 AM
2- در حديث 4 ابى حمزه ثمالى گويد از امام باقر (عليه السلام) شنيدم مى فرمود خداوند ما را از اعلى عليين آفريد و دل شيعيان ما را از همان كه ما را آفريد خلق نمود و تن آنها را از نازلتر از آن آفريد و لذا دل در هواى ما دارند، براى اينكه دل آنها با ما هم سرشت است .

سپس آيات 18 تا 21 سوره مطففين را:

كلا ان كتاب الابرار لفى عليين و ما ادريك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون

(نه ، هرگز، براستى كه كتاب نيكان در عليين است ، تو نمى دانى كه عليين چيست ، كتابى است نوشته شده كه مقربان بر آن گواهند) بخواند.
آنگاه فرمود: دشمنان ما را از سجين آفريده و دل پيروان ايشان را از ماده اى كه خودشان را آفريد و تنشان را از ماده ديگرى آفريد و لذا دل در هواى آنان دارند زيرا با آنها هم سرشت مى باشند.

سپس آيات 7 تا 10 سوره مطففين را:

كلا ان كتاب الفجار لفى سجين و ما ادريك ما سجين كتاب مرقوم و يل يومئذ للمكذبين
(نه ، هرگز، براستى كه كتاب بدكاران در سجين باشد و تو نمى دانى كه سجين چيست ؟ كتابى است نوشته شده واى در آنروز بر دروغگويان .) تلاوت فرمود.

گل مريم
2013_09_08, 09:15 AM
خلقت آدم (عليه السلام) چگونه بود؟

در سرشت مؤمن و كافر

از امام صادق عليه السلام :

خداى متعال چون اراده فرمود آدم (عليه السلام) را بيافريند جبرئيل (عليه السلام) را در ساعت اول روز جمعه ماءمور نمود كه با دست راست از آسمان هفتم تا آسمان دنيا از هر آسمانى مشتى خاك بر گرفت و مشتى ديگر از هفتمين طبقه بالاى زمين تا هفتمين طبقه پائين آن برگرفت .

سپس دستور داد مشت اول را بدست راستش و مشت ديگر را بدست چپش نگاه داشت ، پس آنچه در مشتان خود داشت دوبار بشكافت پس يكبار خاكى را كه از زمين برداشته بود بپاشيد بار ديگر خاكى را كه از آسمانها برداشته بود پاشيد به مشت خاك دست راستش گفت : از تو است پيامبران و فرستادگان و اوصياء آنها و صديقان و مؤمنان و سعادتمندان و كسانيكه بخواهم گراميشان گردانم
پس فرض شد بر آنها آنچنان كه فرمود و به مشت خاك دست چپ نيز گفت : از تو است جباران و مشركان و كافران و سركشان و آنانكه خواريشان را بخواهم . بر آنها نيز آنچه گفته بود واجب آمد.
سپس هر دو سرشت باهم در آميختند، و اينست تفسير گفته خداى متعال :

ان الله فالق الحب و النوى
(براستى كه خدا شكافنده دانه و هسته است )
دانه سرشت مؤمن است كه خداوند دوستى خود را در آن قرار داده ، و هسته ، سرشت كافر است كه از هر خيرى بدور است . و خداى متعال فرموده است :

يخرج الحى من الميت و مخرج الميت من الحى
(بر آرد زنده را از مرده و بر آرنده مرده از زنده )

زنده آن مؤمنى است كه سرشتش از سرشت كافرى برآيد، و مرده آن كافرى است كه از سرشت مؤمن برآيد مقصود از زنده مؤمن است و مقصود از مرده ، كافر؛ و اينست معنى گفتار خداى عزوجل :

اومن كان ميتا فاحييناه
(و آيا كسيكه مرده بود و ما زنده اش كرديم ، مرگ او، آميزش سرشت او با سرشت كافر است ، زنده شدنش آنگاه است كه خداى متعال بفرمان خود آنها از هم جدا سازد ...

اخبار ديگرى نيز در اين مورد بيان گرديده كه علامه مجلسى (ره ) اين خبرها را از اخبار متشابهه و بسيار مشكل دانسته و ما از لحاظ اختصار بهمين چند روايت اكتفا نموديم .

گل مريم
2013_09_08, 09:19 AM
در بيان شمه اى از حكمت آفرينش

حبيب سجستانى گويد از امام باقر (عليه السلام) شنيدم مى فرمود:

چون خداى متعال ذريه آدم (عليه السلام) را از پشتش برآورد تا به پروردگارى خود و نبوت پيامبران از آنان پيمان گيرد، نخستين پيامبرى كه به پيامبرى او از ايشان پيمان گرفت ، محمد بن عبدالله (صلى الله عليه و آله و سلم ) و سلم بود
سپس خداوند به آدم (عليه السلام) فرمود: بنگر كه چه مى بينى ؟ آدم (عليه السلام) به ذراريش نگريست ، ديد بمانند مورچگان فضاى آسمان را پر كرده اند پس عرض كرد: پروردگارا، چه بسياراند ذرارى من ؟! براى چه آنها را خلق كرده اى و براى چه منظورى از آنان پيمان مى گيرى ؟!

خداى متعال فرمود: براى آنكه مرا بپرستند و براى من شريكى قرار ندهند و به پيامبرانم ايمان آورند و از آنان پيروى نمايند. آدم (عليه السلام) عرض ‍ كرد: پروردگارا، سبب چيست كه بعضى از ذره ها بزرگتر از بعضى ديگر و برخى از آنها داراى نورى زياد و برخى داراى نورى كم و برخى ديگر اصلا فاقد نور و روشنى است ؟!

خداوند فرمود: اينطور آفريدم آنان را تا بيازمايم در تمام حالاتشان .
آدم (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا، اجازه مى دهى تا سخن گويم ؟ خطاب رسيد: سخن بگو كه جانت از من است و طبيعتت برخلاف هستى من است .

گل مريم
2013_09_08, 09:19 AM
آدم (عليه السلام) عرض كرد: پروردگارا، كاش همه را يكسان خلق مى كردى : در شرايط واحد بيك اندازه و بيك طبع و يك خوى و يكرنگ و عمرهاى مساوى و روزيهاى برابر كه بر يكديگر ستم روا ندارند و بهم ديگر حسد نبرند و باهم دشمنى نكنند و در هيچ مورد باهم اختلاف پيدا ننمايند.

خداى متعال خطاب فرمود: اى آدم ، به نيروى روحى كه من بتو افاضه كرده ام گويا شدى و با طبع ناتوانت آنچه را ندانى بر زبان آورى .
منم آفريدگار جهان . بعلم خود خلقت جهانيان را مختلف قرار دادم ، و بخواست خود فرمانم را در ميان آنان اجرا كنم ، و بتدبير و تقدير من بگردند. در آفرينشم تغيير و تبديلى نباشد.
جن و انس را آفريدم تا مرا بپرستند و بهشت را براى كسانى آفريدم كه مرا اطاعت و عبادت كنند و از پيامبرانم پيروى نمانيد
بدون هيچ ملاحظه اى و دوزخ را آفريدم براى كسانيكه بمن كافر شوند و نافرمانى كنند و پيامبران مرا پيروى نكنند
بدون هيچ ملاحظه اى ؛ و تو و ذريه ات را بيافريدم بى آنكه نيازى بتو و ذريه ات داشته باشم بلكه تو و ايشان را آفريدم تا بيازمايم كه كدام يك از شما در دنيا و آخرت را طاعت و گناه را بهشت و دوزخ را
و همچنين اراده كرده ام در تقدير و تدبيرم ، و بعلم نافذم اختلاف انداختم بين چهره ها و هيكلها و رنگها و عمرهايشان و رزقها و فرمان برى و نافرمانيشان .

از آنها قرار دادم بدبخت و خوشبخت - بينا و نابينا - كوتاه و بلند - زيبا و زشت - دانا و نادان - توانگر و فقير - فرمان بر و نافرمان - تندرست و بيمار - زمينگير و بى عيب - تا تندرست به بيمار بنگرد و مرا براى سلامتى خود سپاس گزارد و شكر نمايد، و آنكه بيمار است به تندرست نظر كند و بدرگاه من دعا و التجا نمايد تا سلامتش بدارم و بر بلايم شكيبا باشد تا عطاى شايانم را باو رسانم - توانگر به تهيدست نگرد و مرا شكر و سپاس گزارد - و تهيدست به توانگر نگرد و مرا بخواند و زوال تنگدستيش را از من بخواهد - مؤمن بكافر نگرد و مرا بر اينكه هدايتش ‍ نمودم سپاس گزارد.

براى اين آفريدمشان كه در خوشى و ناخوشى و در عافيت و گرفتاريشان بيازمايم ، و منم خداى مقتدر توانا، و حق من است آنچه مقدر كرده ام اجرا نمايم و حق من است آنچه از مقدرات خودم را بخواهم تغيير دهم بعضى را مقدم و يا مؤ خر بر بعضى ديگر نمايم - و منم خداى فعال مايشاء، از آنچه كنم بازپرسى نشوم و خلق خود را از آنچه كنند بازپرسى كنم .


نام كتاب : خلاصه اى از اصول كافى
تاءليف : حجة الاسلام محمد بن يعقوب كلينى
ترجمه : على اصغر خسروى شبسترى