PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بفرمایید روضه شهادت امام صادق علیه السلام .التماس دعا



مهاجر
2013_09_01, 04:31 PM
بسم الله الرحمن الرحیم

يَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ أَيُّهَا الصَّادِقُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يَا حُجَّةَ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ يَا سَيِّدَنَا وَمَوْلانَا إِنَّا تَوَجَّهْنَا وَ اسْتَشْفَعْنَا وَ تَوَسَّلْنَا بِكَ إِلَى اللَّهِ وَ قَدَّمْنَاكَ بَيْنَ يَدَيْ حَاجَاتِنَا


يَا وَجِيها عِنْدَ اللَّهِ اشْفَعْ لَنَا عِنْدَ اللَّهِ







یه مدینه یه بقیعه یه امامی كه حرم نداره

گریه كن ها سینه زن ها كسی نیست تا
روی قبرش یه دونه شمع بذاره

امون ای دل،امون ای دل،امون از غریبی

روز شهادت امام صادق (ع) است ، یک لحظه چشم دل باز کن قبرستان بقیع را مقابل چشمانت مجسّم کن ، قربان ائمه مظلوم بقیع ، قربان قبر بی شمع و چراغ امام صادق


مجلس امام صادق علیه السلام ناخداگاه میره به سمت روضه ی مادرش، خود امام صادق این طور بوده،ما پیرو این آقاییم، مگه نگفت:شیعتنا خلقو من فاضل طینتنا

،مگه ما از زیادی گل اونها نیستیم،مگه نگفت:عجنوا به ماء محبتنا

،خود امام صادق این جوری بود، اومد پیش حضرت نشست،حضرت فرمودند،نبودید چند وقت ،سر درس غیبت داشتی،گفت:آقا جان اولاد دار شدم،دستم بند بود،حضرت گفت:خدا چی بهت داده،گفت:آقا جان دختر دار شدم،حضرت فرمود:خدا رحمتش رو بر تو نازل كرده،اسم دخترت رو چی گذاشتی؟خوشحال با غرور گفت:آقا چه اسمی بهتر از اسم مادر شما زهرا،تا گفت:اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن حضرت رفت تو هم،ناراحت شد،گریه كرد،گفت:آقا چرا گریه میكنی،من حرف بدی نزدم، آقا فرمود:مواظب باش بهش بی احترامی نكنی.

خود امام صادق فرمود:خدا رحمت كنه شیعه ای كه برای مادر ما بلند گریه كنه،

به ابوالائمه به شیخ الائمه معروف بوده، ،یه پیرمرد تو خیابون ببینی،حتی اگه نسبت هم نداشته باشی،همچین كه ببینی

كه موی سفید داره احترامش میكنی،می ری دستش رو میگیری از خیابون ردش میكنی،مراقبشی،امام صادق ما،

امامی كه با اون سن بالا ،نانجیب خودش سوار بر اسب

،امام رو پا برهنه و پیاده تو كوچه های مدینه،نذاشت امام لباس بپوشه،بدون عمامه، آی شیعه ها

،امام تون رو با سر برهنه از خونه بردن امام رو به قصر اون ملعون بی حیا،همه شنیدید سه بار

منصور بی حیا شمشیر بلند كرد،اما هرسه باز شمشیرش رو اندخت زمین،وقتی ازش سئوال كردن

چرا نزدی،چرا كار رو تموم نكردی، گفت:هر سه بار پیغمبر رو دیدم،ایستاده جلوم غضب كرده میگه بنداز

شمشیرت رو،به دست و پای امام صادق افتاد،به آقا گفت:هرحاجتی داری،از من طلب كن،پیغمبر

یه جوری من رو نگاه كرده من میترسم،گفت:من از تو هیچ چیز نمی خوام،فقط من رو زود برگردون به

خونم،آخه زن و بچه ام وحشت كردن،الان منتظر من هستن،آدم حواسش به زن و بچه خودشه،ببرمت كربلا،

قربون اون حسینی برم،كه تو گودال افتاده بود،دید دارن به خیمه هاش حمله میكنن،حسین.

......یه تكیه به نیزه داد صدا زد آی نامردها،اگه دین ندارید،لااقل آزاده باشید،هنوز حسین زنده است،

بیایید كار حسین رو تموم كنید،آی حسین....
چه خوشا اگر کنم رو ، به مدینه و بقیعش

به زلال اشک شویم ، قبر بی نشان صادق

روز شهادت امام صادق (ع) است ، یک لحظه چشم دل باز کن قبرستان بقیع را مقابل چشمانت مجسّم کن ، قربان ائمه مظلوم بقیع ، قربان قبر بی شمع و چراغ امام صادق ، امروز غوغایی شد مدینه ، همه اشک می ریختند ، همه گریه می کردند، همه به سر و سینه می زدند ، کفن قیمتی بر بدن امام صادق پوشاندند .
اما بمیرم برای آن آقایی که امام سجاد فرمود : بنی اسد یک قطعه بوریا بیاورید می خواهم بدن بابایم را به خاک بسپارم .

مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود

مگر حسین تشنه لب عزیز مصطفی نبود


اللهم عجل لولیک الفرج
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
اللهم ارزقنا خیر الدنیا و الاخره

التماس دعا


1. شمس الدین مهدی ، در عزای مظلومان ص91 .





در مدینه اش بگردم ، پی قبر مادر او

که بیابم آن مزار ، مام قد کمان صادق

مهاجر
2013_09_02, 08:32 AM
​يابن الحسن به مجمع اهل نظر ببين
وز مرحمت به جانب ما يك نظر ببين
از درد انتظار تو جانها به لب رسيد
در اجتماع منتظر اي منتظر ببين
در بزم ما كه مجلس ترحيم جد توست
صاحب عزا بيا و به ما بيشتر ببين
در سينه هاي سوخته طوفان غم نگر
بر چهره هاي غمزده اشك بصر ببين
روز شهادت صادق آل علي بود
اندر مدينه بگذر و حال پدر ببين
از تاب درد ، تاب و توان رفته از كفش
وز سوز زهر ، جان و تنش پر شرر ببين
منصور را ز ماتم او شادمان نگر
پور ورا ز داغ پدر خونجگر ببين
يا صادق الائمه ز شور و عزاي خويش
در عالم تشيع شوري دگر ببين
رفتي چو در بهشت به ديدار مادرت
او را ز داغ خويش خميده كمر ببين
گفتي كه او شهيد شد از ضربت غلاف
اينك به دست و بازوي او اين اثر ببين
از دوري بقيع «مؤيد» فسرده است
اي مهربان پدر تو به حال پسر ببين
*سیدرضاموید*

ملکوت
2013_09_02, 02:39 PM
انگور زهر آلود «نحوه شهادت امام صادق علیه السلام »
توطئه قتل امام صادق علیه السلام


حسادت و کینه منصور و شیوه ها و ترفندهایی که برای کمرنگ کردن موقعیت امام بکار می برد مؤثر واقع نمی شد. بدین خاطر شیوه نامردی را در پیش گرفت و مصمم شد که محرمانه امام رامسموم نماید.
امام در سالهای آخر عمر خود ضعیف شده بود. سراسر زندگیش به دشواری و سختی و رنج آفرینی گذشته بود و در سالهای آخر عمر بر میزان محدودیت و احضار و تهدید او اضافه می شد که این خود بر خستگی و رنجش می افزود.

ملکوت
2013_09_02, 02:39 PM
تحقیر و اتهام


منصور برای شکستن عزت امام، او را تحقیر می کرد و به او می گفت برخلاف تصوّر عامّه تو دارای چنان شأن و موقعیتی نیستی. مردم درباره تو خیالات واهی دارند و گمان می کنند تو اول شخصیت دنیای اسلامی ولی این چنین نیست.

البته امام در برابراو، آنجا که جای گفتن حق و اعلام موجودیت بود فرو نمی ماند. فرمود: «من شاخه ای ازشاخه های درخت پربار رسالتم، پرورده شده دردامان فرشتگانم، مشعلی از مشعلهای فروزان و ستاره ای درخشان از ستارگان روشنی بخش آسمان ولایتم» گاهی او را متهم می کرد که تو قصد خرید اسلحه و آشوب علیه من را داری، می خواهی مردم را علیه من بشورانی، تو درصدد جمع آوری پول برای براندازی من و از بین بردن حکومت منی و براین اساس برای امام شرآفرینی می کرد.

ملکوت
2013_09_02, 02:39 PM
صدمه آفرینی ها


منصور در مواقعی از طریق ربیع حاجب (وزیر دربار خود) برای امام شرآفرینی می کرد. دستور می داد شبانه او را از خانه بیرون کشند و او را به سفری دراز به نزد منصور برند و حتی اجازه ندهند او لباس خود را بپوشد و یا به اهل خانه اش وصیت کند و...

ملکوت
2013_09_02, 02:39 PM
مظلومیت او


او امامی مظلوم بود. مظلومی که هم از سوی دوستان ستم دید و هم ازسوی دشمنان، دوستان حق او را نشناختند و به آزارش پرداخته تا حدی که آن خویشاوند نزدیک با خنجر به امام حمله کرد و یا آن دیگری از او روی برتافت که چرا در خدمت نهضت و قیام مسلحانه اش قرار نمی گیرد و...

اما دشمنان که جای خود داشتند. پیری لاغر و ضعیف رانیمه شب، بدون لباس و عمامه با پای پیاده به دنبال خود می کشاندند. اموالش را مصادره می کردند، خانه اش را آتش می زدند، به او اهانت می کردند...

ملکوت
2013_09_02, 02:40 PM
برنامه قتل امام


سرانجام منصور نتوانست پیشرفت امام را ببیند و عظمت او را تحمل نماید. طرح قتل او را از طریق مسموم کردن تهیه نمود. بنی عباس درس مسموم کردن امامان را از بنی امیه آموختند. معاویه بارها گفته بود خداوند از عسل لشکریانی دارد و.. که غرض عسل مسموم بود که به خورد دشمنان خود می داد.
منصور توسط والی خود درمدینه امام را با انگور زهرآلود به شهادت رساند و بعد حیله گرانه به گریه و زاری و عزاداری پرداخت. اینکه در امر شهادت امام، منصور دست داشته جای شک یست زیرا که خود بارها گفته بود که او چون استخوانی در گلویم گیر کرده است.




منبع: کتاب احیاگر تشیع.
گردآورنده: ایمان چیت ساز